با ميانگين يكساعت كار مفيد روزانه در دستگاههاي دولتي چگونه ميتوان بيشترين كار را انجام داد؟!
اگر دستگاههاي اداري و اجرايي به وظايفشان به درستي عمل كنند و كمكاري نكنند، حتي يك نفر هم نبايد مجبور باشد براي حل مشكلاتش مستقيماً به رياست جمهوري مراجعه كند، چه رسد به 30 ميليون نفر! شما چه فكر ميكنيد؟
تاريخ انتشار: شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۷:۴۹
نويسنده : عليرضا خاني
اول ـ بنا به آماري كه اخيراً منتشر شده ميانگين كار مفيد روزانه در بخش دولتي ايران يك ساعت و در بخش خصوصي 2 ساعت است.
بنا بر همين آمار، ايران پس از كويت و عربستان در رتبه سومين كشور كم كار جهان قرار دارد. همين آمار نشان ميدهد ميانگين كار مفيد يك ژاپني، دستكم 8 برابر يك ايراني است.
پيش از اين نيز بحران هرزروي ساعات كار مفيد ايرانيان بارها گفته شده بود، اما در عمل هيچگاه، نه كاري شد و نه حتي اظهار نگراني ازسوي مسؤولان دولتي.
معمولاً، وقتي مسؤولان دولتي از اتفاقي، اظهار نگراني ميكنند كه احساس خطر كنند. اما ظاهراً از كمكاري مضاعف هيچ احساس خطري ندارند بنابراين نگران هم نيستند. اما آيا واقعاً چنين آمارهايي درباره سرانه كار مفيد و سرانه مطالعه و... خطري در پي ندارد؟ و نبايد از آن احساس و ابراز نگراني كرد؟
اگر به جدول كمكارترين كشورهاي دنيا نگاه كنيم، كويت و عربستان در جايگاهي برتر(!) از ما ايستادهاند. اصلاً تصادفي نيست كه هر دو كشور، كاملاً نفتي و متكي به درآمدهاي نفت هستند اما آيا واقعاً ميتوان صرف نفت را عامل كمكارياي چنين هراسناك دانست؟ به عبارت ديگر هم شرط لازم و هم شرط كافي براي كمكاري مردمان يك كشور، داشتن نفت است؟ پاسخ اين پرسش قطعاً منفي است. اگر چنين بود كه نروژ و انگليس هم بايد چنين وضعي ميداشتند.
اما در مورد اينكه آيا چنين ساعت كار مفيدي براي كشور خطرناك هست يا نه، بايد گفت فقط در صورتي نيست كه بپذيريم منابع نفتي خدادادي در اين سرزمين نامحدود و زوالناپذير باشد. تازه آن هم كه باشد، براساس آمار خود مسؤولان وزارت نفت، چنانچه وضع چاههايمان در همين اوضاع بماند و سرمايهگذاري چشمگيري در آن نشود، تا چند سال ديگر نفتي براي صادرات نميماند و حتي به فرض اينكه وضع چاههاي نفت خوب شود و تحريمها هم برداشته شود و قيمت نفت هم پايين نيايد، با چنين رشد مصرف داخلي و رشد جمعيتي كه داريم، تا چند سال آينده توليدمان فقط كفاف مصرفمان را ميدهد و حتي به اذعان خود همين مسؤولان نفتي و مملكتي، اندكي بعد از آن كفاف مصرفمان را هم نميدهد و بايد واردكننده نفت شويم. حالا ببينيد از كجا بايد پول بياوريم كه نفت وارد كنيم و اسباببازي چيني وارد كنيم و لوازم خانگي كرهاي وارد كنيم و ميوه مصري و كفش تايواني و پنير بلغاري و لباس ويتنامي و كمپوت مالزيايي و موز اكوادوري و سيب فرانسوي و بادام آمريكايي!
[دوستي ميگفت به يك آلماني كه مدتي در ايران زيسته و با فرهنگ كار ما آشنا شده بود، گفتم شما آلمانيها چرا اينقدر خشن و بداخلاق هستيد؟ گفت ما هم اگر مثل شما لوله نفت داشتيم كه از اينطرف نفت برود و آن طرف دلار بيايد، عين زمستان پايمان را دراز ميكرديم زير كرسي و تخمه كدو ميشكستيم. ما بايد از سراسر جهان مواد اوليه بياوريم و در كشوري كه دوسوم سال ابري و باراني است، توليد كنيم و در اين بازار رقابتي وحشتناك، رقابت كنيم و چانه بزنيم و بفروشيم تا پولي به دست آوريم. خيلي وقت نداريم كه وقتگذراني كنيم و بگوييم و بخنديم و خوش اخلاق باشيم!]
پرسش اينجاست كه رئيس جمهوري محترم ميگويد اين دولت، بيشترين كار را ميكند و دولت، دولت كار است. اما آيا آمار ميانگين يكساعت كار در روز را بايد باور كنيم يا ادعاي دولت را؟
بديهي است منظور از كار دولت، كار هيأت دولت كه نيست. هيأت دولت كه فقط تصميمگيري ميكند و كار را بايد بدنه اجرايي دولت انجام دهد. اگر اين دولت بيشترين كار را ميكند، خوب است كسي فرمول آن را توضيح دهد كه با ميانگين يكساعت كار مفيد روزانه در دستگاههاي دولتي چگونه ميتوان بيشترين كار را انجام داد؟!
دوم ـ رئيس جمهوري محترم پنجشنبهشب در ضيافت افطار نهاد رياست جمهوري گفته است كه كاركنان اين نهاد پركارترين نيروهاي اجرايي كشور هستند،چون در طول 6 سال گذشته 30 ميليون نفر براي رفع مشكلات خود به اين نهاد مراجعه كردهاند.
واقعاً آمار حيرتانگيزي است. سالانه 5 ميليون نفر براي رفع مشكلاتشان مستقيماً به نهاد رياست جمهوري مراجعه كردهاند. معني اين سخن آن است كه بقيه دستگاهها كارشان را درست انجام نميدهند وگرنه، چه لزومي داشت و اصلاً چه معني داشت كه هركس مشكلي دارد مستقيماً به رياست جمهوري مراجعه كند؟!
آقاي رئيس جمهور! ما گمان ميكنيم اگر دستگاههاي اداري و اجرايي و نهادهاي دولتي بسامان اداره شوند و به وظايفشان به درستي عمل كنند و كمكاري نكنند، حتي يك نفر هم نبايد مجبور باشد براي حل مشكلاتش مستقيماً به رياست جمهوري مراجعه كند، چه رسد به 30 ميليون نفر! شما چه فكر ميكنيد؟