بيشتر متقاضيان ما براي خانه مجردي جوانان هستند. در حالي كه در گذشته بيشتر مردها مشتري ما بودند، اما الان خانمها از مردها پيشي گرفتند.
تاريخ انتشار: سه شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۵۹
تازهترين برنامه بحث روز رادیو تهران درست از لحظهاي جذاب شد كه مجيد اميدي، مدیر حوزه فرهنگی اجتماعی سازمان ملی جوانان از شنوندههاي راديو عذرخواهي كرد و گفت:« 27 درصد از جوانان خانه مجردی دارند».
ماجرا احتمالا وقتي برايتان جذابتر ميشود كه متوجه شويد موضوع اصلي اين برنامه بررسي دلايل افزايش سن ازدواج در ايران بود. در اين برنامه راديويي علاوه بر مجيد اميدي، اقبالپور، مدیر پژوهش مرکز امور زنان نهاد ریاست جمهوری و محمد احمدی، متخصص علوم تربیتی و روانشناسی هم حضور داشتند. ماجراي خانههاي مجردي در تهران موضوعي است كه در اندك روزهاي گذشته از سال جديد مورد توجه چند رسانه قرار گرفته.
پيش از اين يكي از خبرگزاريها اقدام به تهيه گزارشي چند وجهي درباره تمايل جوانان به داشتن خانه مجردي كرده بود. اتفاقا در آن گزارش هم مجيد اميدي يكي از افرادي بود كه به عنوان كارشناس نسبت به افزايش آمار خانههاي مجردي در ايران هشدار داده بود. او گفته بود: «تعداد زيادي از جوانان در تهران زندگي مجردي دارند. اين مسئله متأسفانه در كلانشهرها نمود بيشتري دارد. اين آمار تكاندهنده است و هشداري براي خانوادها محسوب ميشود. واقعيت اين است كه خانوادهها خواسته و ناخواسته زمينه را براي زندگي مجردي فرزندانشان فراهم ميكنند و در برابر اين دگرگوني و تمايلات جوانان سكوت ميكنند.» برنامه بحث روز راديو تهران
” مردهايي را ميشناسيم كه به دور از چشم همسرانشان براي دوستان خود آپارتمان اجاره كردهاند و هزينههاي زيادي را ميپردازند. “
البته پيش از حرفهاي مجيد اميدي هم با حرفهاي محمد احمدي گرم شده بود.
او افزایش سن ازدواج را تهديدي برای جامعه ایران اعلام كرد و از نهادها و سازمانهای مربوطه خواست به این موضوع جدیتر نگاه کنند. البته خانم اقبالپور هم بر اساس پژوهشهایی که مرکزشان انجام داده بود، گفت: «تجرد قطعی برای دختران از 45 سال به بالاست.» با اين حال بازهم بايد به خطوط ابتدايي گزارش بازگشت و داغترين حرفهاي اين بحث راديويي را از زبان مجيد امیدی پيگيري كرد.
او در پاسخ به پرسش مجری برنامه که پرسید:« آیا آماری از خانههای مجردی در تهران دارید؟» با عذرخواهی از شنوندگان رادیو گفت: « معتقدم باید خبرها را به خانوادهها داد. متاسفانه با وجود افزایش اطلاعات رسانهای، خیلیها مقهور ادبیات و فرهنگ بیرونی میشوند. انگار خیلیها سنتهایشان را از دست دادهاند. میشنویم معمولا وقتی میپرسند چرا ازدواج نمیکنید، میگویند چون شغل نداریم. چون مسکن نداریم... اما ما تناقضاتی در این پژوهشها میبینیم. در یک شهرستان، 84 درصد از کسانی که از هم طلاق گرفته بودند، دارای منزل ملکی بودند. یعنی مشکل مسکن نداشتند. بلکه مشکل عاطفی بود. ازدواج موفق سه شرط میخواهد؛ آموزش مداوم، از لحظهای که فرد به دنیا آمد تا هنگام ازدواج. دو، مشاوره و بالاخره انتخاب؛ انتخاب دقیق. یک بار دیگر از شنوندگان رادیو عذر میخواهم، 27 درصد از جوانان (اعم از پسر و دختر) خانه مجردی دارند. در حالی که این رقم باید در عدد چهار ضرب شود؛ چون هر پسری دست کم چهار دوست دارد ـ البته حساب آنان که دانشجو هستند و خوابگاه ندارند و دنبال خانه میگردند، جداست ـ بدتر
” در همين محله، دخترها و پسرهاي جوان و پولداري را ميشناسم كه در روز فقط چند ساعت در آپارتمان اجارهاي خود هستند؛ در واقع براي خوشگذراني و راحت بودن، حاضرند بالاي 30 ميليون تومان وديعه و 500 هزار تومان اجاره بدهند “
اینکه بعضی از این افراد متاهلند و خانه مجردی دارند.» به هر حال به نظر ميرسد با حرفهاي رد و بدل شده در اين برنامه راديويي و پيگيريهايي كه پيش از اين درباره زندگي مجردي جوانان صورت گرفته بود، موضوع خانههاي مجردي- بهويژه در تهران- قرار است با حساسيت بيشتري پيگيري شود.
پيش از اين يكي از خبرگزاريها براي پيگيري ماجرا، گزارشي از آژانسهاي املاك در شمال تهران تهيه كرده بود و از قول صاحب يك آژانس آورده بود: «بيشتر متقاضيان ما براي خانه مجردي جوانان هستند. در حالي كه در گذشته بيشتر مردها مشتري ما بودند، اما الان خانمها از مردها پيشي گرفتند. مردهايي را ميشناسيم كه به دور از چشم همسرانشان براي دوستان خود آپارتمان اجاره كردهاند و هزينههاي زيادي را ميپردازند.
در همين محله، دخترها و پسرهاي جوان و پولداري را ميشناسم كه در روز فقط چند ساعت در آپارتمان اجارهاي خود هستند؛ در واقع براي خوشگذراني و راحت بودن، حاضرند بالاي 30 ميليون تومان وديعه و 500 هزار تومان اجاره بدهند.» با وجود تمام اين پيگيريها و ارائه آمار، خواندن حرفهاي محمد زاهدي اصل رئيس انجمن مددكاري ايران هم جالب است.
او تمايل جوانان به استقلال و زندگي مجردي را از زاويه ديد خودش طبيعي ميبيند:«هر جواني تمايل دارد كه زندگي مستقلي داشته باشد بنابراين از اين جهت امري طبيعي است اما نبايد از نظارتها غافل شد. از طرفي وقتي نتوانيم شرايط تشكيل زندگي مشترك را براي جوانان فراهم كنيم، به دليل طولاني شدن دوران تجرد و بالا رفتن سن ازدواج اين امر باعث ميشود در موقعيتي قرار گيرند كه احساس كنند سربار خانوادهها هستند.»
و بالاخره حرفهاي پاياني او كه احتمالا بهترين پايان هم براي اين گزارش است: «همه جوانها براي خوشگذراني زندگي مجردي را انتخاب نميكنند. گاهي اوقات شرايطي پيش ميآيد كه جوانان مجبور هستند اين نوع زندگي را انتخاب كنند.»