به جاي اعلام آمارهايي که نمي دانم منشاء آنها کجاست و سعي مي کنند تصوير مطلوبي از اقدامات شان نشان دهند، به ميان جمعيت بروند و آمارهاي واقعي را عنوان کنند
تاريخ انتشار: شنبه ۱ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۲۵
تهيه کننده : فاطمه بيک پور
آيا خط فقر هم سرنوشتي مشابه ميزان حساب صندوق ذخيره ارزي را تجربه خواهد کرد و دولتمردان باز هم مي کوشند اين رقم را در نهانخانه نگه دارند؟ هفته گذشته بود که صادق محصولي وزير وزارتخانه رفاه اعلام کرد آمارهاي اعلام شده خط فقر را قبول ندارد. روي سخن محصولي آمار برخي خبرگزاري ها به نقل از بانک مرکزي بود که خط فقر را بيش از 700 هزار تومان اعلام کردند. سراغ نمايندگان شهرستان ها و استان هاي محروم کشور رفتيم و نظر آنان را در اين باره جويا شديم.
---
- نظر شما درباره گفته هاي اخير وزير رفاه در مورد قبول نداشتن آمار خط فقر اعلام شده چيست؟
اين گفته که معيار تعيين خط فقر در ايران با معيارهاي جهاني يا معيار جاهاي ديگر فرق دارد، قابل قبول است اما اينکه برخي عنوان مي کنند مساله يي تحت عنوان خط فقر را قبول ندارند يک حرف غيرعلمي و غيرقابل قبول است که آنچه ما مي بينيم اين است که اراده يي که در دولت وجود دارد از مقوله دوم است. دولتي ها سعي مي کنند هرگونه خط فقر را ناديده گرفته و اعلام کنند اساساً چيزي به عنوان خط فقر در ايران وجود ندارد و با مطرح کردن اين صحبت ها به دنبال اين هستند که صورت مساله را پاک کنند تا اينکه به دنبال مشخص کردن مساله و پيدا کردن راه حلي براي آن باشند. هم در زمان وزارت آقاي محصولي و هم در دوران دولت قبلي تلاش وزراي رفاه مبني بر اين بوده که اساساً بحثي تحت عنوان خط فقر در ايران را مطرح نکنند يا آن را ناديده بگيرند يا عنوان کنند نيازي نيست در ايران به بحث خط فقر پرداخته شود.
- فکر مي کنيد علت اينکه خط فقر به صراحت اعلام نمي شود، چيست؟
نمي دانم دليل اين کار چيست ولي شايد يکي از دلايل اين امر اين است که با مشخص شدن آمار و ارقام و معيارهايي که براي تعيين خط فقر نياز است، جمعيت بسيار زيادي زير خط فقر اعلام خواهند شد و شايد يکي ديگر از دلايلي که باعث شده مسوولان مربوطه در وزارت رفاه، چه در دولت فعلي و چه در دولت نهم، نسبت به مساله فقر راه انکار را در پيش بگيرند، اين مساله است، چرا که اگر معيار خاصي به عنوان خط فقر اعلام شود، بسياري از کارکنان و حقوق بگيران دولت هم زير خط فقر قرار مي گيرند و در کل باعث مي شود دولت ناکارآمد جلوه کند. به همين خاطر مسوولان وزارت رفاه راضي نمي شوند که خط فقر را اعلام کنند يا اينکه تحت تاثير مسائل خاصي، بهانه هايي را مطرح مي کنند تا به بيان واقعيت خط فقر در کشور نپردازند. با عدم بيان خط فقر در کشور و معيارهايي که در اين زمينه بايد وجود داشته باشد، مساله حل نمي شود. راهکار حل مساله نخست مشخص و مطرح شدن مساله است و سپس پيدا کردن راه حل براي مساله.هنگامي که نمي خواهيم اصل موضوع را قبول کنيم، مسلماً در چنين وضعيتي دنبال راهکار براي حل موضوع هم نيستيم. يکي از مشکلات کساني که مطرح شدن اين مساله را قبول ندارند، اين است که شايد در خط فقر يا زير خط فقر قرار نگرفته اند تا ببينند فقرا چه مصائب و مشکلاتي دارند. يا اينکه نمي خواهند بپذيرند خط فقر چيست و چرا آنقدر مهم است که بايد به آن پرداخته شود. در تمام کشورها بحث تعيين خط فقر به عنوان معيار برنامه ريزي در نظر گرفته شده و در کل، کشورها تلاش مي کنند با مشخص کردن معيارهاي خط فقر، ميزان جمعيت فقيرشان را کاهش دهند و در راستاي بهبود شرايط معيشتي مردم قدم بردارند. اما در کشور ما راه انکار نسبت به اصل موضوع در پيش گرفته مي شود و هنگامي که مسوولان دولتي حاضر نمي شوند خط فقر را به شکل قطعي اعلام کنند، گمانه زني در مورد بحث خط فقر رواج پيدا مي کند و هر کسي يک مبلغ خاصي را عنوان مي کند و هر کس که ميزان درآمدش پايين تر از آن مبلغ عنوان شده باشد، فقير اعلام مي شود و هر کس که بالاتر از آن مبلغ تعيين شده درآمد داشته باشد، فقير محسوب نمي شود.اين موضوع باعث شده اکنون معيارهاي متفاوتي در مورد تعيين خط فقر از سوي صاحب نظران اعلام شود، به طوري که اکنون براي يک خانواده چهارنفره از 700 هزار تومان تا يک ميليون تومان و بالاتر به عنوان معيار خط فقر تعيين مي شود. اين را هم بايد در نظر داشته باشيم که خط فقر يک معيار نسبي است نه مطلق و بر اساس شرايط زندگي انسان ها ميزان خط فقر متفاوت خواهد بود. اما ميانگيني گرفته مي شود که آن ميانگين به عنوان مبناي خط فقر در نظر گرفته مي شود مثلاً هزينه کسي که در تهران و کلانشهرهاي ديگر زندگي مي کند، به مراتب بيشتر از کسي است که در شهرهاي کوچک يا در مناطق روستايي زندگي مي کند. بنابراين نرخ خط فقر در هر کدام از اين مناطق فرق مي کند. مي توان گفت به طور متوسط براي کلانشهرها درآمد 800 هزار تا يک ميليون تومان براي يک خانواده چهارنفره مرز خط فقر تعيين شود و درآمد پايين تر از اين ميزان پاسخگوي معيشت خانواده ها، با توجه به هزينه هاي سرسام آوري که در کلانشهرها وجود دارد، نخواهد بود. معمولاً 30 تا 40 درصد از اين درآمدها براي مساله يي همچون مسکن بايد هزينه شود. با توجه به اجاره بهاي بسيار زيادي که در کلانشهرها به خصوص در تهران وجود دارد، معمولاً بخش قابل توجهي از درآمدها به مسکن اختصاص پيدا مي کند. خدمات ديگر همچون آب، برق و تلفن نيز در کنار مسکن بايد به آن افزوده شود و در نهايت هزينه هاي خوراک و پوشاک نيز بايد در اين هزينه ها گنجانده شود. بنابراين در شهرهاي کوچک ديگر نيز تمامي اين هزينه ها وجود دارد. فقط هزينه مسکن است که نسبت به کلانشهرها کاهش پيدا مي کند. مثلاً اگر 800 هزار تا يک ميليون تومان به عنوان خط فقر در کلانشهرها تعيين شود در شهرهاي کوچک و در مناطق روستايي 600 هزار تومان مي تواند مبناي مناسبي براي تعيين خط فقر باشد.
- با توجه به اينکه شعارهاي آقاي احمدي نژاد از شروع دولت نهم شعارهاي اقتصادي و کاهش فقر و محروميت بوده، اکنون وضعيت فقر در حوزه انتخابيه و شهر شما چگونه است؟
در استان ايلام فقر بيداد مي کند. فکر مي کنم اين جمله تمام آن چيزي است که بايد در خصوص حوزه انتخابيه خودم عنوان کنم. متاسفانه نرخ بالاي بيکاري باعث فقر شديدي در حوزه انتخابيه من شده است و الان يک سوم جمعيت استان ايلام که من نماينده بخشي از اين استان هستم، تحت پوشش نهادهاي حمايتي هستند و اين مساله نشان مي دهد وضعيت فقر در اين استان چگونه است. تعداد بسيار زيادي از مردم نيز پشت درهاي کميته امداد و بهزيستي و ساير نهادهاي حمايتي هستند تا تحت پوشش خدمات حمايتي قرار گيرند. بنابر اين وضعيت، وضعيت مطلوب و مناسبي نيست و وضعيت اسفباري است. بيکاري باعث فقدان درآمد در حوزه انتخابيه من شده است و نتيجه طبيعي فقدان درآمد، فقر است که به دليل همين پديده فقر ما شاهد خودسوزي و خودکشي جوانان هستيم. کساني که از لحاظ اميد به زندگي در سطح بسيار پاييني قرار دارند چون نمي توانند شغل و درآمد و زندگي آبرومندانه و درخور شايسته يي داشته باشند، به پوچ گرايي مي رسند و به اين اقدامات روي مي آورند.
- آماري در مورد ميزان خودسوزي و خودکشي در سطح استان داريد؟
از هر هزار نفر در استان ايلام، يک نفر اقدام به خودکشي مي کند که آمار بسيار بالايي در کل کشور محسوب مي شود و متاسفانه استان ايلام رتبه نخست ميزان خودکشي در کشور را داراست. پيگيري هايي که تا به حال داشته ايم نتايج قابل قبولي نداشته است.
- يعني شما علت اصلي خودسوزي ها و خودکشي ها در سطح استان را فقر مي دانيد؟
نمي توان گفت علت اصلي فقر است، اما علت غالب بخش قابل توجهي از پديده خودکشي مي تواند فقر باشد. در واقع بيشتر خودکشي ها در ميان خانواده هاي فقير رخ مي دهد. البته اين به آن معنا نيست که افراد متمول اقدام به خودکشي نمي کنند اما معمولاً در ميان افرادي که دچار فقر هستند، ميزان خودکشي ها بسيار بالاتر است و در واقع همبستگي خاصي بين فقر، بيکاري، خودکشي و اقدام به خودکشي وجود دارد و اين مساله قابل انکار نيست و با يک بررسي ساده از خانواده هايي که خودکشي در آنها رخ داده، مي توان به راحتي فهميد خانواده هايي که بيشتر دچار فقر و مسائل اقتصادي هستند، اقدام به خودکشي مي کنند.
- آقاي احمدي نژاد در دور اول سفرهاي استاني در استان ايلام عنوان کردند دفعه بعد ميزان فقر کاهش خواهد يافت و محروميت ريشه کن مي شود. اکنون چه ميزان از مصوبات استاني در ايلام اجرايي شده است؟
متاسفانه آن دسته از مصوباتي که مي توانست تاثيرگذار باشد، هيچ کدام عملي نشده اند. دو سه نمونه از اين مصوبات را به شما عرض مي کنم. مثلاً يکي از اين مصوبات احداث هشت کارخانه بزرگ صنعتي در استان ايلام بود که تاکنون عملي نشده است. براي 100 هزار هکتار از اراضي دهلران که قرار بود به مردم واگذار شود نيز اقدام مفيد و مناسبي صورت نگرفته است. مصوبه ديگر اين بود که پنج سد روي پنج رودخانه استان احداث شود. حداقل اگر اين سدها احداث مي شد بسياري از اراضي را که اکنون بازدهي چنداني ندارند رونق مي داد و آنها را به زير کشت مي برد و به جوانان بيکار واگذار مي کرد تا از اين طريق شغلي براي آنها ايجاد شود.
متاسفانه در خصوص احداث اين پنج سد هم اقدامي صورت نگرفت. مصوبه ديگر اين بود که قرار بود 150 ميليارد تومان براي توسعه راه هاي استان ايلام تخصيص داده شود که در اين زمينه هم اقدام قابل قبول و مناسبي انجام نشد. البته کارهاي مثل احداث کانال هاي آب روستايي انجام شد اما اينها مواردي نيستند که چندان بر سرنوشت اقتصادي مردم تاثيرگذار باشند و اين گونه نيست که بگوييم اين سفرها زندگي مردم را متحول کرده است.
عملاً اقدام مفيدي در جهت اشتغال مردم استان ايلام صورت نگرفته است و بر اساس آمار سازمان تامين اجتماعي استان ايلام تعداد افرادي که تا دي ماه امسال شاغل شده اند به 400 نفر نمي رسد و اين مساله نشان مي دهد زير 400 فرصت شغلي در سال جاري در استان ايلام پديد آمده و با خيل عظيم بيکاراني که ما در استان با آن مواجه هستيم، اين ميزان ايجاد شغل بسيار نااميدکننده است. جالب اينجاست که بسياري از شاغلان ما بيکار هم شده اند.
شايد بتوان گفت اگر تعداد کساني را که شاغل شده اند از آنهايي که بيکار شده اند کم کنيم، اين تراز منفي هم خواهد شد و تعداد بيکاران از شاغلان بيشتر هم مي شود و اين به معناي زنگ خطر در استان است و اميدوارم به جاي اعلام آمارهايي که نمي دانم منشاء آنها کجاست و سعي مي کنند تصوير مطلوبي از اقدامات شان نشان دهند، به ميان جمعيت بروند و آمارهاي واقعي را عنوان کنند يا از طريق کانال هاي رسمي آمارهاي رسمي منتشر شوند که وضعيت اين استان براي مسوولان بهتر مشخص شود. البته من معتقدم وضعيت استان هاي محروم ديگر هم در شرايط کنوني مناسب نيست اما ايلام وضعيت به مراتب بدتري نسبت به بسياري از نقاط ديگر دارد و به لحاظ بيکاري و فقر در رده نخست کشور قرار مي گيرد. *نماينده ايلام