پرونده پر مشغلهاي است. زمانيكه وكالت مشايي به من پيشنهاد شد به دليل شخصيت جالب موكلم و هيجاني كه داشت، پرونده را قبول كردم. از همان ابتدا هم متفاوت بودن اين پرونده براي من مشخص شد. زمانيكه لقب وكيل مدافع شيطان را به من دادند
تاريخ انتشار: شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۰۸:۵۶
به گزارش تيترآنلاين ، روزنامه شرق با وكيل مدافع مشايي مصاحبه اي انجام داده كه گزارش اين گفتگو به شرح زير ارائه مي شود.
سیدعلیاصغر حسینی: پس از آنکه شکایت مداحها مطرح شد بیانیه دادند و گفتند من وکیل مدافع شیطان شدهام اعظم ويسمه- عشرت عبداللهي: همه چيز اسفنديار رحيممشايي به همه چيزش ميآيد. براي مصاحبه با وكيل رييس دفتر احمدينژاد منتظر ورود وكيلي با تجربه و طبيعتا سن بالا بوديم. در ذهن خود پيرمردي مسن با كت و شلوار رسمي و كراوات را تصور ميكرديم كه از پس پروندههايي چنين سنگين برميآيد. وكيلي كه قرار است از یک مقام ارشد قضایی تا محمدباقر قاليباف، شهردار تهران، حاجمنصور ارضي، سعيد حداديان و ذوالنور جانشين سابق نماینده وليفقيه در سپاه و... در دادگاه شكايت كرده و حقانيت موكلش را اثبات كند. اما در اتاق كه باز ميشود تصورات ما به هم ميريزد؛ فراموش كرده بوديم با اسفنديار رحيممشايي طرف هستيم. فردي كه با شخصيت پيچيدهاي كه دارد، اين روزها در حاشيه و خبرسازي در سياست ايران حرف اول را ميزند. اينگونه است كه وقتي سيدعلياصغر حسيني 28، 30 ساله بهعنوان وكيل مشايي روبهروي ما مينشيند، شگفت زده ميشويم. حسيني جوان پيش از اين هم وكالت پروندههاي سياسي را برعهده داشته اما وكالت رييس دفتر احمدينژاد، مطمئنا متفاوتتر از هر پروندهاي است. وكيل مشايي خود از اين تفاوت با خبر است. ميخندد و ميگويد: «پرونده پر مشغلهاي است. زمانيكه وكالت مشايي به من پيشنهاد شد به دليل شخصيت جالب موكلم و هيجاني كه داشت، پرونده را قبول كردم. از همان ابتدا هم متفاوت بودن اين پرونده براي من مشخص شد. زمانيكه لقب وكيل مدافع شيطان را به من دادند.» در طول مصاحبه متوجه شديم حسيني به غيراز مشايي وكالت محمدرضا رحيمي، معاون اول رييسجمهوري را نيز در برخي پروندهها برعهده دارد اما آنگونه كه حسيني به ما خبر داد حاج منصور ارضي هفته آينده راهي دادگاه است تا از خود در برابر شكايت مشايي دفاع كند. وكيل جوان با خنده ميگويد: «زمانيكه اين پرونده شكايت را به دادگاه برده، اطرافيانش به او توصيه كردهاند شكايت از مداح اهلبيت براي او عاقبت خوشي ندارد؛ اما خودش ميگويد: «پس از موضعگيريهاي حاج منصور عليه آقاي مشايي و تهديد به قتل، ديگر پاي منبراين مداح حاضر نميشوم هر چند شعرهاي حاجمنصور براي مداحي را برادر همسرم ميسرايد.»
در مورد سوابق تحصيليتان و پروندههاي سياسي كه تاكنون داشتهايد، توضيح دهيد. من سال 82 در دانشگاه شهيدبهشتي رشته حقوق قبول شدم، چهار سال آنجا بودم و فوقليسانسم را هم همانجا قبول شدم. پيش از اين پرونده سياسي هم داشتهام. چه پروندههايي بوده؟ من در برخي پروندههاي معترضين بعد از انتخابات وكيل بودم. اين سابقه كار شما در انتخاب مشايي و دادن وكالت به شما مشكل ايجاد نكرد؟ من در حقيقت معتقدم كه وكيل استقلال مدني دارد. همانطور كه شما وقتي به يك پزشك مراجعه ميكنيد، عقايد سياسياو براي شما اصلا مهم نيست. بين وكيل و موكل هم همين رابطه است. آشنايي با مشايي چگونه بود؟ من با معاونت حقوقي رياستجمهوري چند كار پژوهشي انجام دادم، از آنجا با سيستم آشنا شدم و بعد هم به من پيشنهاد شد كه وكالت چند پرونده درباره آقاي مشايي را به عهده بگيرم. برخلاف تصور ما كه فكر ميكرديم شما يك وكيل كاركشته و سن بالا باشيد، بسيار جوان هستيد. با توجه به جوان بودنتان واردشدن به اين پرونده براي شما چطور بود؟ ابتدا فكر نميكردم اين پرونده آنقدر حساسيت داشته باشد. وقتي كه ما شكايت از سعيد حداديان و منصور ارضي را چند ماه پيش مطرح كرديم و رسانهاي شد، ديديم كه افكار عمومي به دنبال اين قضيه هستند. البته براي خود من نيز تبعاتي داشته است. كدام يك از اين پروندهها تبعات داشت؟ در پرونده شكايت از مداحان تبعات بيشتر بود. پس از آنكه شكايت مطرح شد، بيانيه دادند و من را وكيلمدافع جريان ضد خدا خواندند. دوستان، آشنايان و حتي در خانواده كساني هستند كه ميگويند از حاج منصور شكايت كردن عاقبت ندارد. چرا كه مداح اهل بيت(ع) است. ولي به نظر خودم اگر كسي كه مداح اهل بيت است، جرمي مرتكب شود آن هم در حد توهين و فحش دادن بايد خيلي سريعتر پيگيري و مجازات شود تا اشخاص عادي ديگر. اتفاقا من خودم جزو كساني هستم كه مداحان اهل بيت را دوست دارم و در مجالس اين آقايان نيز شركت ميكردم. ولي بعد از اين قضايا ديگر شركت نميكنم. اما شركت نكردن من به دليل اين نيست كه بخواهم انتقام بگيرم يا بحث اختلاف عقيدتي باشد. پس ميگوييد خط مشي فكريتان با مشايي و دولت متفاوت است؟ منطبق با آنها نيست. حالا نميگويم كه خيلي فرق ميكند، ولي صددرصد نميشود گفت كه در جناح آنها هستم. گرايشهاي سياسي شما با آنها متفاوت است؟ نه! من خيلي آدم سياسي نيستم، بيشتر كار حقوقي ميكنم ولي مثل همه عقايد سياسي هم دارم. درست است كه بعضيها فكر ميكنند كار وكالت بايد در خدمت آرمانهاي سياسي وكيل باشد ولي من فكر ميكنم ميشود وكيل جريان فكري بود كه زياد با آن موافق نباشيد. خيلي لازم نيست حتما با موكل وحدت عقيده داشته باشيد. زمانيكه وكالت ايشان را برعهده گرفتم، همه فكر ميكردند من از نظر سياسي با آنها همفكر و همعقيده هستم در صورتيكه اصلا اينطور نيست. من فقط كارهاي حقوقيشان را انجام ميدهم. در عرصه سياست ايران مشايي يك چهره متفاوتتري از بقيه است. غيراز اينكه خيلي حاشيه دارد، در اين مدت خبرساز هم بوده است. وكيل چنين شخصي شدن براي شماجالب بود؟ صرفنظر از عقايد ايشان كه من زياد در جريان نيستم و پيگيري هم نميكنم به نظرم ايشان شخصيت جالبي دارند. يعني همين كه اين همه حساسيت در موردشان زياد است و هر حرفي كه ميزنند منجر به يك نقد مخرب در مورد حرفهاي ايشان ميشود، به نظرم شخصيت جالبي هستند. از قبل هم به شخصيت ايشان علاقه داشتم. صرفنظر از عقايد سياسي و مسايل ديگر وكالت ايشان را با افتخار قبول كردم. چقدر از نزديك با او جلسه داشتيد. زياد نبوده، فقط چند مورد آن هم در حد كاملا رسمي و اداري. آخرين بار كي مشايي را ديديد؟ چند ماه پيش بود؛ زياد با ايشان رابطه ندارم. پس از چه طريقي با يكديگر در تماس هستيد؟ كلا كارهاي وكالتي ايشان را انجام ميدهم و نيازي هم به ارتباط نيست. يعني نيازي به هماهنگي با موكلتان در پروندهها نيست؟ در چه موردي؟ در مورد پروندهها، شكايتها و مسايلي كه مطرح ميشود. خير من از ايشان وكالت تام دارم كه هر كسي عليه ايشان اقدام به توهين يا نشر اكاذيب يا افترا كند از او شكايت كنم. منظورتان اين است كه مشايي مستقيم اسم افراد متشاكي را نميدهد؟ با ايشان هم هماهنگي ميشود. در مجموع اقدامات يا حرفهايي كه در رسانهها توسط افراد گفته ميشود، اگر بار مجرمانه داشته باشد يا مصداق يكي از عناوين مجرمانه باشد با ايشان براي شكايت هماهنگ ميشود. ايشان هم به من وكالت دادند كه اين پروندهها را پيگيري كنم. در جلساتي كه با مشايي داشتيد چطور او را شناختيد؟ با آن جوي كه درخصوص ايشان ايجاد شده، منتظر يك آدم عجيب و غريب بودم كه مثلا وقتي وارد دفتر كارش ميشوي، پر از دود با لباس مرتاضي باشد، ولي اصلا اينطور نبود. مثل همه مسوولان ديگر و شايد خيلي صميميتر و امروزيتر از مسوولاني باشد كه فقط حرفهاي كليشهاي و تكراري ميزنند و رفتار و حركاتشان در قالبهاي تعريف شده بود و چندين و چند سالهاي است كه فقط در آن حوزهها رفتار ميكنند. وكالت شما از مشايي فقط كيفري است يا بخش مالي را هم شامل ميشود؟ فقط كيفري است و شامل پروندههايي كه مربوط به ايراد افترا عليه ايشان يا نشر اكاذيب و توهين به ايشان باشد، میشود. اين وكالت مربوط به سمت رييس دفتر رييسجمهوري است يا شخص مشايي (ميخواهم بدانم حقوقي است يا حقيقي)؟ سمت حقيقي ايشان، يعني به واسطه اينكه يك شخص حقيقي هستند من وكيلشان هستم. برخي پروندههايايشان را معاونت حقوقي رياستجمهوري پيگيري ميكند. پروندههايي كه مربوط به شخص آقاي مشايي يا رحيمي باشد، من وكالت دارم. خب اين سوال مطرح ميشود كه موضعگيري مشايي بيشتر به سمت رييس دفتريشان است يا خود شخص حقيقيشان. خيلي از حرفهايي كه آقاي مشايي ميزند، مربوط به رييس دفتر بودن رييسجمهور نيست. يعني هر كسي ميتواند اين حرفها را بزند. اتفاقا بيشترين توهينهايي هم كه به ايشان ميشود و حرفهايي هم كه در مورد آقاي مشايي زده ميشود، به خاطر اعتقاداتشان است. در صورتي كه من معتقدم خيلي از حرفهاي ايشان قابل نقد است و در چارچوب قوانين جمهوري اسلامي ايران و در چارچوب آزادي بيان مطرح ميشود. ميتوان جواب آقاي مشايي را داد. من فكر ميكردم آقاياني كه داعيه تسلط به مباحث مذهبي و ديني را دارند، جواب ايشان را بدهند. مثلا من فكر ميكنم آيتالله مصباح در بحث مكتب ايراني و مسايلي كه مطرح بود، جواب ايشان را بدهد ولي در كمال تعجب ديدم به جاي اينكه بيايند جواب ايشان را بدهند يا نقد كنند، تخريب كردند. منظورتان موضعگيريهاي آيتالله مصباح است؟ شخص ايشان يا افراد ديگري كه از آن جريان فكري تخريب كردند و عليه موكل من حرف زدند. به آقاي مشايي گفتند فرماسونريا؛ گفتند مشايي آقاي احمدينژاد را جادو كرده و هر روز يك نسبتي به ايشان دادند. مشخص نيست چطور به اين مساله رسيدند اما من فكر ميكنم آقاي مشايي حرف خاصي در اين مساله نزدهاند. به نظر شما بعد از مسايل مطرحشده درباره مكتب ايراني انتقادات به مشايي شروع شد؟ قبل از آن هم بود ولي بعد از اين قضيه خيلي تشديد شد. من در اين حرف، چيزخاصي نديدم، يعني حرف جديدي نبود كه بگوييم خيلي تاثيرگذار است. حداقل قابل نقد بود. تاكيد مشايي در پروندهها و پيگيريهاي حقوقي بر چه مسايلي است؟ تاكيدشان بيشتر روي پروندههايي است كه جنبه حيثيتي عليه دولت دارد. در كدام پرونده؟ يك عدهاي هر روز ميگويند ايشان متهم اصلي پرونده بيمه است اما به دادگاه احضار نميشود يا اينكه رييسجمهور اجازه نميدهند كه به پرونده وي رسيدگي شود. از آن طرف ايشان تاكنون حتي به دادگاه احضار هم نشدهاند. قوهقضاييه واقعا رسيدگي كند. اگر ايشان متهم اصلي پرونده است، رسيدگي كند و كيفرخواست صادر شود. به نظر شما چرا اين همه روي مشايي حساسيت است؟ اين سوالي است كه خود من هم دارم. مشايي هر حرفي بگويد چيزي از داخل آن در ميآيد. ظاهرا آقاي مشايي بايد ساكت باشد. به همين دليل است كه مشايي پيدايش نيست و همه دنبال او ميگردند؟ شما به عنوان وكيلشان سفارشي درباره سكوت كردهايد؟ من كه چنين توصيهاي به ايشان نكردم و موافق چنين چيزي هم نيستم ولي شايد اتفاقات به نحوي پيش رفته كه ايشان مجبور به سكوت شده كه به نظرم خيلي بد است. در مملكت جمهوري اسلامي و با توجه به قانوناساسي كه ما داريم و حق آزادي بيان را به همه ميدهد و اينكه همه افراد طبق قانوناساسي بيگناه هستند، مگر جرمشان ثابت شود، شخصي بدون اينكه جرمي متوجهش باشد و بدون اينكه از نظر قانوني مجرم يا متهم باشد، بايكوت ميشود به نظرم اين خطرناك است. يك مدت بحث ممنوعالخروجي او مطرح شد. من كه در جريان نيستم چون اين موضوع حكم قضايي ميخواهد. چنين حكمي به شما ابلاغ نشد؟ خير. اصلا پروندهاي درخصوص ايشان مطرح نيست. در مورد رحيمي چطور؟ در مورد آقاي رحيمي هم همينطور است. خيليها بهخصوص چند نماينده مجلس گفتند كه ايشان متهم اصلي فلان پرونده است و رييسجمهور نميگذارد براي پاسخگويي بيايد يا اينكه خودش اعمال نفوذ ميكند و نميآيد. من پرونده وكالتشان را دارم اصلا ايشان احضار نشدند. همان پرونده بيمه منظور شماست؟ بله. آقای پورمحمدي چند وقت پيش صحبت كرده و گفته بود اين پرونده در حال بررسي است. نه، آقاي رحيمي به دادگاه احضار نشدند و اتفاقا موضعشان هم اين است كه اگر احضار شوند در دادگاه حاضر ميشوند ولي روند رسيدگي در شعبه هنوز به اين مرحله نرسيده كه ايشان احضار شود. شما پرونده او را مطالعه كرديد؟ خير، ظاهرا پروندهشان محرمانه رسيدگي ميشود و وكيل اجازه مطالعه پرونده را ندارد به مرحله احضار متهم هم نرسيده. اصلا نميدانيم ايشان در پرونده متهم است يا نيست اما درخصوص پرونده آقاي رحيمي بحث زياد است. اينكه ايشان بهعنوان متهم پرونده معرفي شدند، خلاف قانون بود. در حال حاضر رسانهها خيلي پيگير هستند كه بدانند آقاي مشايي از چه كساني شكايت كرده ولي افشاي نام متهم پرونده خلاف قانون است ولي متاسفانه يك مقام ارشد قضايي پشت تريبون حاضر شدند و گفتند آقاي رحيمي متهم اصلي اين پرونده است. اين خلاف قانون بود. بعد از آن باز چندين بار آمدند و گفتند. درخصوص اين پرونده، ما چند شكايت مطرح كرديم. از چه كساني؟ از كساني كه از آقاي رحيمي بهعنوان متهم پرونده، اسم برده بودند. از چند نماينده مجلس تا مقامات ارشد قضايي و گفتيم افشاي نام متهم قبل از اثبات جرم غيرقانوني است. مقام معظم رهبري چند ماه قبل سخنراني كردند و گفتند اسم متهمان پروندهها را نياوريد ولي متاسفانه خود مقامات قضايي اين كار را كرده بودند. ظاهرا اتهامي هم متوجه آقاي رحيمي نيست چون تا الان كه احضار نشدند. به نظر ميرسد پس از آنكه جو شكايت عليه رحيمي و مشايي شكل گرفت و نمايندگان شكايت كردند، مشايي، وكيل گرفت و شما در مصاحبهاي گفتيد اسم 10نفر در فهرست شكايت است. اين شكايتها و وكيل گرفتن واكنش به آن شكايتهاي اوليه بود يا اينكه كار بهجايي رسيد كه احساس كردند بايد ازخودشان دفاع كنند؟ خير، واكنش نبود. اگر قرار بود اين آقايان واكنش نشان دهند چنين اقدامي واكنش متناسبي نبود. به هرحال در مقابل سيل عظيم انتقادات و تهمتهايي كه صورت گرفت، اين آقايان به شكايت رو آوردند. در يك برهههايي فكر ميكردم كه اين بشر بايد چه كار كند و چه حرفي بزند كه به او گير ندهند. گرفتن وكيل و شكايت واكنش نبود. در مرحلهاي ديگر اگر آقايان شكايت نميكردند، مديون سمت خودشان بودند، يعني زماني كه يك مداح ميآيد و به آقاي مشايي و رييسجمهور بدترين توهينها را ميكند و به بدترين چيزها تشبيهشان ميكند به نظرم وظيفه دارند حداقل از آن مقامي كه متصدي آن هستند، دفاع كنند. حاج منصور ارضي منظورتان است؟ خير. آقاي حداديان. در خبرها آمده مرجع تقليد آقاي مشايي بازداشت شده شما در جريان هستيد؟ چند وقت پيش سايت عماريون كه معمولا مطالبي در خصوص آقاي مشايي مطرح ميكند در اين باره خبري منتشر كرد. بعد در بحث ادعاي ارتباط ايشان با امام زمان گفتند كه ايشان با آقاي مرتضي در ارتباط بودند. اما وي همه اين موارد را تكذيب كرد و اكنون نيز فكر نميكنم مرجع تقليد ايشان سواي مراجع تقليدي باشد كه الان هستند. مشايي و احمدينژاد روي چه پروندههايي بيشتر حساس هستند؟ تاكيدشان پيگيري و شكايت است؟ پروندههايي كه ضرري به حال كسي نداشته باشد، مصر به پيگيري نيستند، يعني زماني است كه شخصي حرفي ميزند و تاثيري هم در سطح جامعه ندارد، پيگيري اين موضوع فايدهاي ندارد و آقايان دنبال آن نيستند ولي به طور مثال دو، سه ماه پيش پروندهاي داشتم كه يكي از آقايان نماينده مجلس كه سايت خبري هم دارند، گفتند مشايي و بقايي يك شركت بزرگي دارند كه بانك گردشگري زيرمجموعهاش است و اينها سهامداران عمده اين شركت هستند و درآمدشان ميلياردي است. بعد كه ما پيگير قضيه شديم، مشخص شد آقايان مشايي و بقايي سهامدار نيستند و حتي يك سهم هم در اين شركت ندارند. وقتي چنين اتهامي زده ميشود و چنين كذبي در سطح جامعه منتشر ميشود، بازتاب منفياش خيلي وسيع است. به اين دليل است كه بايد پيگيري كيفري شود و حداقل بگويند اين آقا اين اتهام را قبول نداشته و رفته شكايت كرده است، چراكه اگر ساكت هم باشند اين شائبه پيش ميآيد كه حتما يك چيزي هست كه نميخواهند اقدام كنند. آنها رسانهاي مطرح ميكنند آقايان مشايي و بقايي هم ميتوانند رسانهاي جواب دهند؟ اين را نميدانم از خودشان بايد بپرسيد. من هم حس ميكنم سياست مقابله به مثل رسانهاي ندارند. شايد به خاطر اينكه رييسجمهور نظرش اين است كه وارد اين درگيريها نشوند. تاكنون پرونده شكايتي داشتند كه به نتيجه رسيده باشد؟ يعني پيگيريهايي كرده باشيد و الان حكم گرفته باشيد؟ پروندههايي كه جديد مطرح شده، در فاز طرح شكايت و مراجعه به دادسراست. هيچكدام هنوز از مرحله دادسرا خارج نشده است. پروندههايي كه قبلا از طرف معاونت حقوقي مطرح شده، چندتايي به نتيجه رسيد. از شكايتهايي كه مشايي تاكنون كرده است، اكثرا رهاشده است. مثلا در دور دوم رياستجمهوري احمدينژادا از قاليباف شكايت كرده بود كه تا يك مرحلهاي رفته و رها شده است. شايد بعضيهايش رها شده ولي حقيقت اين است كه به بعضيهايش رسيدگي نشد. مثلا پرونده آقاي قاليباف رها نشده. من ميبينم كه پرونده در حال پيگيري است و دو وكيل دارد ولي در دادسرا هنوز منتهي به نتيجه نشده است. شكايت از قاليباف روي چه موضوعي است؟ چون خود قاليباف اظهار بياطلاعي كرد. تا آنجايي كه من ميدانم دو، سهبار سر همين پرونده آقاي قاليباف احضار شدند. ولي موضوع شكايت در رسانهها منتشر نشد. حقيقتش من بعدا وارد اين پرونده شدم. موضوع اتهام آقاي قاليباف توهين و نشر اكاذيب و افترا بوده، شاكيهاي پرونده هم خيليها بودند. تا آنجا كه يادم است آقايان رحيمي، مشايي و مرحوم كردان شاكي بودند. يعني يك پرونده مشترك از طرف اين آقايان است. بله. گفتيد شما و يك نفر ديگر وكيل اين پرونده هستيد. آن وكيل ديگر كيست؟ يك وكيل ديگر هستند كه بيشتر كارهاي آقاي رحيمي را پيگيري ميكنند. تقسيمبندي بين شما و معاونت حقوقي رياستجمهوري براي پيگيري شكايت و پروندهها چگونه است؟ تقسيمكاري نيست، آقايان بعضي پروندهها را به عنوان شخص حقيقي ميخواهند كه طرح شكايت شود كه از طريق وكيل اقدام ميكنند. ولي در اكثر پروندهها چون توهينهايي كه به آقايان ميشود جنبه مجرمانه به واسطه سمتشان دارد، معاونت حقوقي وارد ميشود و طرح شكايت ميكند. در مساله اخير اختلاس بزرگ اول يك نامه منتشر شد كه با امضاي مشايي بود كه دستور همكاري با اختلاسگران را داده بود. در تمام حرفهاي مسوولاني كه صحبت كردند هم مطرح شد افرادي در دولت دست داشتهاند از نظر قانوني –حقوقي شكايتي عليه موكل شما مطرح شد؟ تا آنجايي كه من ميدانم خير؛ اما من وقتي گفتند آقاي مشايي دستور اين قضيه را داده، تعجب نكردم. چون ظاهرا هر جرمي در اين مملكت اتفاق بيفتد، متهم اصلياش آقاي مشايي است طوري شده كه هر اتفاقي بيفتد، ايشان متهم اصلي پرونده است. در پرونده اختلاس نظرم اين است كه از آن آقاياني كه مساله را مطرح كردند و افشاي نام افراد قبل از اينكه روند قضايي طي شود، داشتند، شكايت شود. نظر خود مشايي چيست؟ فكر نميكنم كه ايشان هم با پيگيري اين قضيه مخالفتي داشته باشند. در سايت مشرق اسامي افراد متشاكي منتشر شده بود. بالاخره اسم یک مقامقضایی به عنوان متشاكي بود يا خير؟ آقاي مشايي از ایشان شكايت نكرده بودند. رحيمي چطور؟ بله، شكايت كرده بودند. چون اولينبار تا آنجايي كه من يادم است، ایشان اسم آقاي رحيمي را در پرونده بيمه آوردند و گفتند كه متهم اصلي پرونده بيمه ايشان است و اتهاماتي متوجه ايشان است. در اخبار و اتفاقات مربوط به بحث رمالي و جنگيري اسم مشايي را خيلي بردند. آنجا هم پروندهاي تشكيل شد؟ خاطرهاي تعريف كنم. من رفته بودم شهرستان و ميدانستند كه در چند پرونده وكيل آقاي مشايي هستم. يك نفر آمد و گفت آقاي مشايي آمده بود كيش، رانندهاش براي ما تعريف ميكرد كه از او تلفني سوالي پرسيدند و بعد او گفت گوشي و رويش را آن طرف كرد و شروع كرد با خودش صحبت كردن بعد دوباره رويش را برگرداند و گفت «فلان كار را بكنيد، من صحبت كردم اينطور شود، بهتر است.» جوي در جامعه هست كه آقاي مشايي با اجنه در ارتباط است و دور و اطراف آقاي مشايي، مرتاضهاي هندي و افراد عجيب و غريب هستند. همه اينها جوسازي است.
در بازداشتهايي كه در مورد جنگيرها و رمالها در دولت صورت گرفته بود، گفتند يك سري اعترافات گرفته شده و گويا اسم موكل شما هم برده شده بود. آنجا پروندهاي عليه او تشكيل شد؟ من هم اين موضوع را شنيدم. اتفاقا گفتم كه اينجا بحث اعتراف مطرح نيست. اعتراف يعني اينكه شخص عليه خودش حرفي بزند. اينكه حالا كسي بازداشت باشد و تحت شرايط بازداشت عليه شخص ديگري حرف بزند، از نظر حقوقي فاقد اعتبار است. اسم اعتراف هم روي آن گذاشته نميشود. در آن پروندهاي كه درباره جنگيري و رمالي و ارتباط با مرتاضها تشكيل شد، شكايتي از طرف مشايي يا عليه او صورت گرفت يا خير؟ عليه كساني كه اتهام زدند، پرونده تشكيل شده است. اين اتهاماتي كه زده شده بود، در سطح خيلي گسترده و اتهامات سنگيني بود كه صددرصد قابل اثبات هم نيست. يعني من مطمئنم كسي نميتواند آن را اثبات كند. به نظر ميرسد در بعضي حوزهها لازم است كه خود قوهقضاييه مستقيم وارد شود و قضايا را پيگيري كند. مثلا در بحث توهين به رييسجمهور مخصوصا توهيني كه آقاي حداديان انجام داد، انتظار ميرفت كه قوهقضاييه سريعا پرونده تشكيل دهد و رسيدگي كند. به هر حال رييسجمهور مملكت است حالا عقايد سياسيشان ممكن است زياد منطبق با برخي جريانها نباشد ولي انتظار ميرفت يك چنين اقدامي بشود، ولي نشد. اما در مقابل شاهد هستيم در موارد ديگر سريع پرونده تشكيلشده و به دادگاه رفته و دادگاه هم سريع راي را صادر كرده است. مثلا آقاي جوانفكر، در بحث ضميمه روزنامه ايران «خاتون» سريع اعلام جرم شد و گفتند اين حرفهايي كه آنجا زده شده، اخلاق حسنه را جريحهدار كرده است. اتهاماتش را من نميدانم منطبق با كدام ماده قانون مجازات بود؛ سريع كيفرخواست خورد و به دادگاه رفت. يا سرقضیه وزارت اطلاعات بود كه آقاي جوانفكر رفتند دادسرا. آنجا باز سريع پروندهشان كيفرخواست خورد و دادگاه رفت. ولي اتفاقا همان شعبهاي كه به اتهامات آقاي جوانفكر رسيدگي كرد، پرونده آقاي حداديان آنجاست اما هنوز هيچ كاري نكردند. «جريان انحرافي» عنواني است كه اين روزها در عرصه سياسي ايران بسيار تكرار ميشود. اطلاق اين واژه بار حقوقي دارد؟ جريان انحرافي اتهام سنگيني است. اينكه يك عده را منحرف از خط قانون يا خط انقلاب بدانيم، ادعاي گزافي است كه بايد اثبات شود. ما معتقديم كه هر اتهامي بايد در دادگاه ثابت شود. درمورد پروندههايي كه مشايي شكايت كرد، صحبت كرديد آيا عليه او هم شكايتهايي شده است؟ فكر نميكنم در دادگاه پروندهاي باشد. ولي مدتي است كه بحث كميسيون اصل 90 مطرح شده است. چند وقت پيش نايبرييس كميسيون اصل 90 گفت كه ما داريم پروندهاي را بررسي ميكنيم كه اگر به اين نتيجه برسيم كه اين اتهامات متوجه آقاي مشايي و بقايي است، بركنارشان ميكنيم. من سريع مصاحبه كردم و گفتم كه كميسيون صلاحيت بركناري مقامات را ندارد. بعد ايشان آمدند مصاحبهشان را عوض كردند و گفتند منظور ما اين بود كه پرونده را ميفرستيم به مراجع قضايي كه باز من گفتم از نظر حقوق اساسي و حقوق عمومي كميسيون اصل 90 صلاحيت رسيدگي به جرايم و اتهامات اشخاص را ندارد. در كميسيون اصل 90 قانوناساسي طرز كار و شيوه عملكرد دستگاهها مورد شكايت قرار ميگيرد. بنابراين اگر شخصي بخواهد از مقالات دولتي به اتهام ارتكاب جرم شكايت بكند بايد به مراجع قضايي شكايت كند. دستگاه قضايي بايد براي آقاي مشايي و بقايي راسا پرونده تشكيل بدهند و عدله جمع كنند. يكي ديگر از اعضاي كميسيون گفتند كه ظاهرا 40 نفر از نمايندگان مداركي را به كميسيون اصل 90 دادند و اتهام آقاي مشايي و بقايي هم تيره و تار كردن فضاي كشور و اخلال در منافع ملي بوده، درصورتي كه اصلا چنين اتهامي مصداق ندارد. در صحبتهايتان گفتيد كه با اعتقادات سياسي دولت خيلي همراه نيستيد. نگفتم همراه نيستم، گفتم صددرصد آنطوري كه اعتقادات سياسي آنها است و آن چارچوبي كه آنها قبول دارند، من شايد در آن چارچوب قرار نگيرم. نميترسيد كه با قبول وكالت اين پروندهها جزو جريان انحرافي تلقي بشويد؟ من قبل از اين پروندهاي از افراد عضو جريان اصلاحطلبان را داشتم كه جريان فتنه گفته ميشود. ظاهرا هر كسي كه پروندهاش را برعهده میگیرم برای خود يك جريان ميشود. زمانيكه پرونده آقاي مشايي را قبول كردم برخي به من گفتند «وكيل مدافع شيطان.» حقالزحمه شما چطور پرداخت ميشود؟ مثل همه وكلاي ديگر، شايد كمتر از همه وكلاي ديگر و طبق تعرفه. البته من خودم در اين پروندهها زياد دنبال حقالوكاله نيستم. پس گرفتن وكالت آقاي مشايي بيشتر جنبه كنجكاوي و جذابيت برايتان داشته است؟ بله، يك كنجكاوي شخصي هم در قبول پرونده ايشان دخيل بوده. اگر بخواهيد دولت و عملكرد آقاي مشايي را نقد كنيد بيشتر به چه جنبههايي ميپردازيد؟ (البته نه از منظر حقوقي) از هر دولتي ميتوان انتقاد كرد. به نظرم از نظر فرهنگي- سياسي در حوزههايي كمكاري شده است. در بازداشتهاي اخير كه عدهاي را از دفتر رياستجمهوري بازداشت كرده بودند، متوجه شدم برخوردي كه با آنها شده زياد منطبق با اصول قانوناساسي نبوده است. حقيقتش از منظر يك حقوقدان برايم قابل هضم نيست كه در نظام جمهوري اسلامي ايران بعد از 30 سال سابقه، اين شایبه در سطح جامعه باشد كه كسي كه بازداشت ميشود ممكن است با او برخورد درستي صورت نگيرد يا فشارهايي به او وارد شود كه مجبور شود حرفهايي بزند. اين بازداشتها كه صورت گرفت، ادعاهايي نيز مطرح شد. به نظرم در اين حوزه خود دولت هم كمكاري كرد. به عبارت ديگر بعضي از فضاهايي كه الان به وجود آمده نتيجه خوب عمل نكردن دولت در آن حوزه بوده است و به نظرم از نظر سياسي در سطح داخلي بايد قويتر عمل ميكردند. پرونده افرادي كه از دفتر رياستجمهوري بازداشت شدند را نيز شما بر عهده داشتيد؟ نه، من وكالت آن افراد را بر عهده نداشتم. در جريان آن پروندهها نيستم و پيگير پروندهها هم نبودم ولي به نظرم ميرسد نقاط غيرشفافي در پروندهها بوده كه بايد توضيح داده شود. آيا بحثهايي كه درباره افراد بازداشتشده مطرح شد، وكلايشان پيگيري كردند؟ نميدانم وكيل داشتند يا نداشتند و پيگيريهايي بعد از آن قضيه شده يا خير، ولي نقاط ابهام هم وجود داشته است.