مطبوعات اعم از حامي يا منتقد دولت، نيازمند توجه چندجانبه اند. به ويژه منتقدان که جريده خود را بازتاب دهنده حرف ها و انتقادات مردم مي دانند بيشتر از ديگران نيازمند پشتيباني هستند
تاريخ انتشار: پنجشنبه ۲ دی ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۲۹
تيترآنلاين - «با مطبوعات از چه نگاهي برخورد شود؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم مصطفي ايزدي است كه در آن ميخوانيد؛
محمدعلي رامين معاون مطبوعاتي وزير ارشاد هم رفت. البته نيامده بود که بماند. اما شايد باورش نمي شد که به اين زودي برود. اي کاش که پيش از آمدن، تدبير مي کرد و از خير اين پست پرسروصدا مي گذشت و نميآمد. او اهل چنين مسووليت سنگيني نبود، يعني براي اين کار ساخته نشده است.
بنده قريب به اتفاق کساني که در اين بيست و يکي دو سال، معاون مطبوعاتي وزير ارشاد شده اند را پيش از آنکه براين صندلي تکيه بزنند مي شناختم. از اواخر سال 67 که معاونت مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلا مي تشکيل شد و آقاي محسن امين زاده سکان اين کشتي ساخته شده بر دريايي پرتلاطم را به دست گرفت، حدود 10 نفر آمدند و رفتند. همين آقاي رامين را هم چند سالي بود که مي شناختم. مديريتي که از او نديده بودم. اما رفتار و گفتار و تفکرات و برخوردها و ايضا روزنامه نگاري او را ديده بودم.
وقتي معاون وزير ارشاد شد بسيار تعجب کردم، چرا که مي دانستم آقاي حسيني وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلا مي وي را مي شناسد پس چرا وي را در حساس ترين حوزه فعاليت خود، يعني معاونت مطبوعات و تبليغات وزارت متبوعش نشانده است؟ اما با جانشين او آقاي محمدجعفر محمدزاده که وي را هرگز نديده و نمي شناسم، چند جمله اي سخن بگويم.
1- در تب و تاب حوادث و رخدادهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دوره آخر، براي جرايد کشور بسي ناگوار بود. مهم اين نيست که چه تعداد روزنامه و هفته نامه و ماهنامه و فصلنامه منتشر مي شود. مهم اين است که با چند صد نشريه در دست انتشار، از چه نگاهي برخورد شود.
بالا خره در کشور ما مثل همه کشورهاي ديگر، روزنامه نگاري يک شغل است و شغل ارزشمند و پرمخاطره اي است. نفر اول دولت در مسووليت مطبوعاتي، بيش از ساير مقامات بايد به اين ارزشمندي و حساسيت واقف باشد.
کمتر از يک سال پيش بود که مقام مطبوعاتي سلف شما، در تلويزيون گفت: تصميم بر اين مي شود که روزنامه يا هفته نامه اي منتشر نشود. پس از تعطيلي، عوامل آن مي روند روزنامه يا هفته نامه ديگري را پيدا مي کنند و يا راه مي اندازند و در آنجا مشغول به کار مي شوند! اين قابل پذيرش نيست! (نقل به مضمون). از اين نگاه بر ميآيد که تحصيلکرده هاي روزنامه نگاري يا بايد منتقد نباشند يا بايد حرفه خود را که با تحصيلا ت آکادميک به آن رسيده اند، رها سازند و بروند به دنبال شغل ديگري، و نيز چنين نگرشي به مطبوعات و روزنامه نگاران باعث مي شود که شرايط روزنامه نگاري به پايين ترين حد خود نزول کند و حتي نمايشگاه مطبوعات دوران چنين مسوولي، از بي رونقي و سردي در رنج باشد و معاون مطبوعاتي وزير ارشاد، که متولي برگزاري اين نمايشگاه بود، يکه و تنها و بدون اينکه کسي با او حرفي بزند يا به او اعتنايي نمايد، در گوشه اي بايستد و نظاره گر کسادي و خلوتي و بي رونقي نمايشگاهي باشد که خود راه انداخته است، من اين منظره را با چشم خود ديدم.
2- مطبوعات اعم از حامي يا منتقد دولت، نيازمند توجه چندجانبه اند. به ويژه منتقدان که جريده خود را بازتاب دهنده حرف ها و انتقادات مردم مي دانند بيشتر از ديگران نيازمند پشتيباني هستند. اگر قرار باشد روزنامه اي از طريق قوه قضائيه تحت تعقيب قرار گيرد، وظيفه متولي مطبوعات در قوه مجريه اين است که از اين روزنامه حمايت و از تعطيلي يا توقيف آن جلوگيري کند تا عده اي از همکاران و روزنامه نگاران پرتلاش و متعهد، بيکار و آواره نشوند.
3- روحيه باز و سعه صدر، اگرچه ضروريات هر نوع حکومتگري است، اما سرو کار داشتن با جمعيتي فرهيخته و انديشه ورز و دلسوز که پيرامون رسانه هاي مکتوب گردآمده اند، بيشتر از هر مسووليتي به سعه صدر و تحمل و گشاده روئي نياز دارد. خبرنگار، نويسنده، طراح، عکاس، کاريکاتوريست و گزارشگر نبايد از مقامات مربوطه در هراس باشند و نبايد فکر کنند که اگر ديدگاه هاي خود و مردم را به راحتي و آسودگي بازتاب دهد، صرف اين که امر معروف و نهي از منکر کرده است با شماتت و بدخلقي روبه رو مي شود.
اين که روزنامه ها و نشريات منتقد را تحمل نکنند که به آنها انگ ضديت با نظام بزنند، هيچ مشکلي را حل نمي کند. تاکنون کسي از برخورد با رسانه ها سودي نبرده است. خاموش کردن منتقدان دلسوز و آزادانديش، حداکثر به محو صورت مساله مي انجامد. مشکلات وجود دارد، اگر همگان از اندازه و نوع مشکلات آگاه شوند، رفع آنها آسان مي گردد. اما سرپوش نهادن روي آنها، خطر را به بيخ گوش دولتمردان منتقل مي کند.