براي استفاده از فنجانها و ظروف هم ترجيح ميداديم اول يك بار آنها را خودمان بشوييم و بعد استفاده كنيم!
تاريخ انتشار: يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۵۴
از خيلي وقت پيش اسم و رسمش را از اين طرف و آن طرف شنيده بودم و آوازهاش را هم آنطور كه بايد و شايد در كنار عكسهاي پرزرق و برقش در سايت مثلاً به روزي كه به چند زبان دنيا هم قابل رؤيت است، از نظر گذرانده بودم. همه اين مقدمات و البته به اضافه پنج ستاره درخشان كه نام اين هتل معروف را يدك ميكشيدند بهانه خوبي بود براي يك بار امتحان كردنش.
البته بعد از شنيدن رقم نجومي رزرو اين هتل تمام شك و شبهههايمان به يقين تبديل شد كه قطعاً هتلي با اين همه دبدبه و كبكبه و چنين قيمت چند صد هزارتوماني، محل اقامت از ما بهتران است و شايد با چند شب اقامت در آن حداقل بتوانيم تجربهاي نزديك به اقامت در هتلهاي مجهز و معروف دنيا را تجربه كنيم. مجهز نه به اين دليل كه آوازهاش گوش الك و فلك را كر كرده بلكه به خاطر آن ليست بلندبالاي امكانات و خدماتي كه در سايت هتل به چشم ميخورد امكاناتي كه زياد طول نكشيد تا بفهميم گويا تنها در حد پركردن سايت باقي مانده است.به محض خارج شدن از فرودگاه بعد از مدتهاي طولاني انتظار و پرس و جو كردن متوجه شديم كه اولين و بديهيترين امكانات اين هتل معروف يعني آمدن ترانسفر دنبال مسافر خيالي بيش نيست و به قول ترانسفرهاي ديگر تا علف زير پايمان سبز شود از آمدن ترانسفر فلان هتل خبري نيست و جالبتر اينكه بعد از رسيدن به هتل هم رزروشن بعد از شنيدن اعتراض مسافران با لبخند ملايمي و در كمال خونسردي ميگويد چون حجم مسافران زياد است نميتوانيم ترانسفر به تعداد بفرستيم!
بعد از تمام شدن بحث رزروشن زماني كه نوبت تعيين شدن اتاقها رسيد در كمال تعجب متوجه شديم اتاق رو به دريايي كه با هزينه بالاتر از اتاقهاي ديگر رزرو شده بود به مسافر ديگري رسيده و اتفاقاً هم اين موضوع هيچ ربطي به مسئولين رزرو هتل ندارد و معمولاً چنين جابهجاييهايي پيش ميآيد ديگر!!! نكته جالب ديگر اينكه اين هتل معروف و با نظم تمام اتاقها را مانند قانون هتلهاي دنيا رأس ساعت 14 تحويل ميدهد و فرقي هم نميكند كه چند صد مسافر چمدان به دست در لابي پرسه ميزنند. در هر صورت اتاقها بايد رأس ساعت 14 تحويل مسافر داده شود. خلاصه پس از ساعتها معطلي و بحث و جدل با كارمندان مثلاً آموزش ديده و حرفهاي اين هتل معروف و اسكان در اتاقها با ابعاد تازهتري از امكانات و تجهيزات هتل آشنا شديم. شير آب سرد به علت مشكل تأسيساتي خراب بود و براي هر نوع استفادهاي از آب سرويسهاي بهداشتي و حمام بايد حرارت وحشتناك آب جوش را تجربه ميكرديم، هر چند كه بعد از اعلام اين موضوع به مسئولان تأسيسات، قول داده شد بلافاصله مشكل برطرف شود اما ظاهراً باز هم حجم زياد مسافران اجازه اين كار را نداد چون درطول سه شب اقامت، خبري از برطرف شدن مشكل نبود.
امكاناتي مثل صبحانه و كافيشاپ هتل هم برخلاف وعده وعيدهاي سايت هيچ شباهتي به هتلهاي بينالمللي نداشت و حتي جاي تعجب بسياري داشت كه چطور صبحانه بينالمللي فقط با نان بربري سرو ميشود! براي استفاده از فنجانها و ظروف هم ترجيح ميداديم اول يك بار آنها را خودمان بشوييم و بعد استفاده كنيم! خلاصه در چنين شرايطي شنيدن اين كه استخر هتل در حال تعمير است و زمين تنيس هم تا ماه آينده آماده استفاده نيست و حتي براي استفاده از اينترنت بايد هزينه قابل توجهي پرداخت كرد، خيلي عجيب نبود و آنچه از همه اينها عجيبتر بود آنكه چرا برخلاف تمام دنيا در كشور ما زماني كه جايي معروف مي شود به معناي آن است كه ديگر نيازي به ارائه خدمات خوب نيست و فرقي نميكند چقدر آنچه ارائه ميشود با آنچه وعده داده شده و در ذهن داريد يكسان باشد. خلاصه انگار اين روزها چراغ ستارههاي بيشمار بعضي از اين هتلها سوخته است يا به قول معروف ديگر مشتريهايشان را پيدا كردهاند و ستارهدار بودن يا نبودن خيلي فرقي نميكند!