مگر ما میتوانیم در حالی که زن و شوهری که هنوز از هم شناخت ندارند و هنوز به وظایف زن و شوهرداری واقف نیستند و نمیدانند ...
تاريخ انتشار: دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۰۸:۱۲
تيترآنلاين - برای یافتن راهکارهایی برای جلوگیری از افزایش ابتلا به ایدز از طریق روابط جنسی به سراغ رئیس کلینیک سلامت خانواده رفتیم. هرچند انتظار ما این بود که دکتر سیدکاظم فروتن توصیههایی در رابطه با آموزش جنسی ارائه دهد ولی این استاد دانشگاه از همان اول بحث مسالهای دیگر را بیان کرد که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده و آن تاکید بر آموزش خانواده به عنوان راه اصلی پیشگیری از ابتلا به ایدز بود.
این اورولوژیست معقد است مهر و محبت در خانواده و آموزش همسرداری به زوجین آنقدر مهم است که محقق شود نیازی به توزیع کاندوم رایگان و آموزشهای معمول برای جلوگیری از ابتلا به ایدز در کشور را نخواهیم داشت.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شاهد، این توصیهها را با اتکا به تجاربش به عنوان رئیس کلینیک سلامت خانواده که یکی از معدود مراکز درمان و مشاوره به زوجین در رابطه با مشکلات جنسی، زناشویی، روانی و... است و همچنین برگزاری کنگرههای ملی سلامت خانواده که زمینهسازتغییر نگرش بسیاری از مردم و مسوولان به موضوع سلامت جنسی و روانی خانواده شده بیان میکند.
به گزارش تيترآنلاين بخشهایی از گفتگوی بهروز شجاعی با دکتر فروتن که در شماره اول همشهری سلامتی منتشر شده در ذيل ارائه شده است:
• مسؤولان آمدند راهکاری ارائه دادند که اگر سرنگ رایگان در زندانها و مناطق شهری و حاشیه
” ما باید گفتمان مناسب را به پدر و مادرها یاد بدهیم که چگونه مرد با زن و زن با مرد صحبت کند. به جای اینکه این همه کاندوم توزیع کنید، این گفتمان و شناخت زن و شوهر را به آنها یاد بدهید و خانه را آرام کنید. نمیخواهد کاندوم توزیع کنید “
شهری که در آنجا آمار اعتیاد بالاست توزیع کنیم، آمار ابتلا به ایدز از طریق تزریقی پایین میآید که محل اشکال نیست و روشی است که مقداری هم نتیجه داده اما بحث ما این است که آیا در خصوص انتقال ایدز از طریق روابط جنسی بیاییم این بحث را باز کنیم که مثلا کاندوم رایگان توزیع بکنیم و بگوییم اگر این نکات را در روابطتتان رعایت کنید، ایدز نمیگیرید؟به نظر من این غلطترین شکل موضوع است، حتی اگر بیاییم بحث آموزش را مطرح کنیم و به دختر و پسر آموزش بدهیم که برای اینکه ایدز نگیرید باید به این نکات توجه کنید.
• فرض کنید در یک مقطعی در کنار رودخانه یا در محلی تعداد مگسها به صورت ناگهانی افزایش پیدا کند، دو راه وجود دارد؛ اول اینکه بیاییم سمپاشی بکنیم و به افراد بگوییم از ماسک و پوشش استفاده بکنند که این مگسها آنها را آلوده نکنند. اما راه دوم این است که ببینیم علت افزایش تعداد این مگسها چیست؟ تحقیق میکنیم و میبینیم مثلا لاشه یک گاو چند صدمتر دورتر افتاده است و آن لاشه را برمیداریم؛ یعنی در حقیقت ما یکبار وجود مگس را میپذیریم و میرویم برای درمان عوارضی که آن مگس ایجاد میکند به مردم آموزش میدهیم؛ یک وقت نه، میگوییم چرا باید مگس زیاد شود و باید برویم عاملی را که ایجادکننده مگس است، حذف کنیم. این بحث هم در رابطه با ایدز مطرح میشود. بالاخره نیازها و غرایز جنسی در افراد فعال است و باید این واقعیت را بپذیریم که رفتارهای پرخطر جنسی در مملکت ما هست و بحثی درمورد آن وجود ندارد و قابل انکار نیست. قطعا در هیچ زمانی نمیتوانید یک جامعه عاری از رفتارهای پرخطر جنسی داشته باشید، بالاخره یک حداقلهای بسیار ناچیزی در جامعه وجود دارد ولی این را که این سیر افزایشی بوده و ممکن است به زمانی برسد که ما هم مثل کشورهای دیگر بشویم که در آنها ارتباط جنسی عامل اصلی ابتلا به ایدز است،
” ما به خانوادههایمان یاد ندادهایم که چگونه خواستگار فرزندشان را محک بزنند یا فرد مورد علاقه فرزندشان را. به خانوادهها یاد ندادهایم که دختری که میخواهیم برای پسرمان و پسری که میخواهیم برای دخترمان انتخاب کنیم آیا عقل همسرداری هم دارد؟ “
نباید در کشورمان انتظار داشته باشیم؛ برای اینکه کشور ایران با سابقه طولانی فرهنگی و با اصالتهای اسلامی قطعا با کشور آمریکا و انگلیس قابل مقایسه نیست.
• در کشور ما یک سری ضوابط انسانی حاکم است. همه ما به خدای واحد و اسلام اعتقاد داریم بنابراین اشتباه است که بخواهیم از روی نسخه کشورهای خارجیای که برای خودشان تجویز کردهاند کپیبرداری بکنیم چون این شرایط اعتقادی و فرهنگی و سنتی ما در آنجا اساسا حاکم نیست، آنها اصلا خانواده را قبول ندارند و شاهد هستیم که میآیند قانون همجنسبازی و ازدواج همجنس با هم را تصویب میکنند. وقتی خانواده برای آنها ارزشی ندارد، اصالتهای خانوادگی هم در فرهنگ آنها جایی ندارد. قاعدتا آنها راهی جز این ندارند که بروند کاری کنند که ایدز به فرد دیگری منتقل نشود.
• شایعترین سن ابتلا به ایدز در ایران 25 تا 35 سال است و بیشتر در این سن روابط جنسی را شاهد هستیم. کشور ما از لحاظ هرم سنی کشوری جوان است و وقتی میرویم بررسی میکنیم که چرا این جوان ما دچار آلودگی شده، میبینیم همه برمیگردد به خانواده. میبینیم وقتی در خانواده پدر و مادر روابطشان با هم صمیمی نیست، در خانواده آن الفت و انس بین پدر و مادر وجود ندارد و مرتب نزاع و قهر و پرخاشگری و سوء ظن و بدبینی و بیمهری وجود دارد، این فرزند در یک محیط ناامن، ناآرام و متلاطم در حال پرورش یافتن است، آیا انتظار معجزه از خانواده دارید؟
• از نظر من در بحث پیشگیری و آموزش درباره ایدز آن چیزی که فراموش شده پدر و مادر هستند. ما میخواهیم آن چیزی را که میبینیم درمان کنیم نه آن چیزی که عامل قضیه است و ما به دنبال پیشگیری از همین شرایط حادمان هستیم، نه به عنوان پیشگیری اصولی؛ یعنی پیشگیری را ما در حد یک پیشگیری ابتدایی و یک کاندوم خلاصه کردیم.
• در حالی که بنده معتقدم در ایران تنها راه کاهش دادن آمار ابتلا به ایدز از طریق مسائل جنسی، کار کردن
” وقتی که زن و مرد خانه آن فیلمهای مستهجن و رابطه بیپروای مرد و زن را میبینند و با دقت هم میبینند یا در محیط خارج از خانه به افراد دیگر نگاه میکنند، انتظار دارید که صد درصد در منزل عشق را برای همسرشان نگه دارند؟ “
روی خانواده است و اگر هر راهی غیر از این را برویم بیراهه خواهد بود، نتیجه نخواهد داد و آمارهای ما قطعا افزایش پیدا خواهد کرد. آیا اگر خانواده، خانواده پاکی باشد شما انتظار دارید فرزند این خانواده ایذر بگیرد؟ نه!اگر بروید و بررسی کنید افرادی را که در خیابانها هستند و روابط نامناسبی دارند، میبینید قریب به اتفاق اینها یا در خانواده طلاق رشد کردهاند یا در خانوادهای که زن و شوهر مرتب با هم درگیری دارند و قهر هستند و به اصطلاح ظاهرا زیر یک سقف زندگی میکنند اما در مقابل به عبارتی دور از هم هستند و این بچه در واقع پدر و مادر نداشته است. بررسی کنید و ببینید چنددرصد از مبتلایان به ایدز از خانوادههای سالم و خانوادههایی هستند که پدر مراقب فرزندانش بوده و تحت آموزشهای مناسب فرهنگی بودهاند. اگر به این نتیجه رسیدید که تفاوتی بین خانوادههای مذهبی و غیرمذهبی، خانوادهای که در آن عشق و محبت و درک متقابل وجود دارد با خانوادهای که در آن جنگ و جدل و سردی حاکم است در این خصوص وجود ندارد من حرفم را پس میگیرم؛ اما حقیقت این است که افراد مبتلا به ایدز اکثرا متعلق به خانوادههایی هستند که در روابط بین زن و شوهر مشکل وجود دارد.
• وقتی بحث میشود از ابتلا به ایدز، اولین چیزی که به ذهن ما میرسد این است که یک دختر و پسر مجردی که رفتند با هم رابطه نامشروع برقرار کردند، ایدز گرفتند در حالی که این طور نیست، خیلی از افرادی که مبتلا به ایدز هستند ممکن است افراد همسردار باشند.
• فردی که همسر دارد اگر این همسر نیازهای جنسی و عاطفی او را ارضا میکرد، هیچ وقت کمبودی پیدا نمیکرد که بخواهد برود خارج از خانواده نیازهای خود را ارضا کند.
• اگر یک زن و شوهر یاد بگیرند چگونه زن و شوهر خوبی با هم باشند آنوقت است که میتوانند پدر و مادر خوبی هم برای فرزندانشان
” وقتی نیازها ارضا نشد، بهانهگیریها و غر زدنها شروع میشود، کدورتها شروع میشود و شرایط برای اینکه طرف کمبودش را از بیرون از منزل ارضا کند فراهم میشود، بنابراین مستعد ایدز میشود. “
باشند.
• مگر ما میتوانیم در حالی که زن و شوهری که هنوز از هم شناخت ندارند و هنوز به وظایف زن و شوهرداری واقف نیستند و نمیدانند که این زن در قبال شوهر و شوهر در قبال زنش چه مسؤولیتهایی در ارضای غرایزش دارد، با آموزشهای اورژانسی و اینکه چگونه از کاندوم استفاده کنید آمار ابتلا به ایدز را از طریق ارتباط جنسی پایین بیاوریم.وقتی نیازها ارضا نشد، بهانهگیریها و غر زدنها شروع میشود، کدورتها شروع میشود و شرایط برای اینکه طرف کمبودش را از بیرون از منزل ارضا کند فراهم میشود، بنابراین مستعد ایدز میشود. چون در آن خانواده ناآرامی وجود دارد، آن فرزند نمیتواند خوب تربیت بشود. فرزندی هم که خوب تربیت نشود میتواند گرایش به شرایط بیرون پیدا میکند و بعد مبتلا به آلودگی از جمله ایدز میشود.
• پس من فکر میکنم سادهترین کار را که باید پدر و مادرها را آموزش دهیم یا زن و شوهرها را آموزش دهیم، اینها را گذاشتهایم کنار و چسبیدهایم به آن معلول؛ معلول که آن فرزند است.
• ما به خانوادههایمان یاد ندادهایم که چگونه خواستگار فرزندشان را محک بزنند یا فرد مورد علاقه فرزندشان را. به خانوادهها یاد ندادهایم که دختری که میخواهیم برای پسرمان و پسری که میخواهیم برای دخترمان انتخاب کنیم آیا عقل همسرداری هم دارد؟ از خودروی او، از حقوقش، از مدرکش و این را که از کدام دانشگاه مدرک گرفته میپرسیم. اما تنها چیزی که درباره آن تحقیق نمیکنیم و نمیپرسیم این است که طرف چقدر شعور همسرداری دارد. ضمن اینکه از فرزند خودمان هم اطلاعی نداریم که چقدر عقل همسرداری دارد؟ اصلا بلد است؟ دخترمان یا پسرمان میروند یک زندگی مستقل تشکیل میدهند. آیا اینها میدانند باید با همسر خود
” وقتی بحث میشود از ابتلا به ایدز، اولین چیزی که به ذهن ما میرسد این است که یک دختر و پسر مجردی که رفتند با هم رابطه نامشروع برقرار کردند، ایدز گرفتند در حالی که این طور نیست، خیلی از افرادی که مبتلا به ایدز هستند ممکن است افراد همسردار باشند. “
چگونه برخورد کنند؟ یادشان دادهایم؟
• پس ببینید پدر و مادرها به فرزندانشان یاد ندادهاند که چگونه باید همسرداری کنند، خود پدر و مادرها یاد نگرفتند که چگونه باید همسرداری و چگونه باید عروسداری و دامادداری کنند. نباید از نقش دخالتهای خانوادگی در زندگی فرزندان هم غافل شد که از عوامل اصلی طلاق است. یکی از فاجعهآمیزترین چیزها در کشور ما این است که قبح طلاق ریخته شده است. ما باید گفتمان مناسب را به پدر و مادرها یاد بدهیم که چگونه مرد با زن و زن با مرد صحبت کند. به جای اینکه این همه کاندوم توزیع کنید، این گفتمان و شناخت زن و شوهر را به آنها یاد بدهید و خانه را آرام کنید. نمیخواهد کاندوم توزیع کنید.
• همینکه یک زن و شوهر چگونه در یک خانه به هم محبت کنند و با هم صمیمی باشند، چگونه به حرفهای یکدیگر گوش بدهند و چگونه مرد به ظاهر منزل توجه کند و چگونه مرد به آراستگی همسرش توجه کند. چگونه زن و شوهر برای هم در منزل آراسته باشند نه اینکه برای دیگران لباس مهمانی بپوشند و خودشان را آرایش کنند؛ اما در خانه لباسهای پاره و کثیف بر تن کنند. اینها همه بحث جنسی و ارتباط صمیمی دو جنس است که اوجش میتواند آمیزش جنسی باشد.
• وقتی پدر و مادرهای ما به راحتی اجازه میدهند در منزلشان ماهواره باشد و ما هم حساسیتی روی آموزشهایی که باید بدهیم نداریم، انتظار دارید که آن زن و شوهر که با آن ماهواره ذهنشان از عشقهای کاذب پر میشود به همسر خودش عشق واقعی پیدا کنند؟ وقتی که زن و مرد خانه آن فیلمهای مستهجن و رابطه بیپروای مرد و زن را میبینند و با دقت هم میبینند یا در محیط خارج از خانه به افراد دیگر نگاه میکنند، انتظار دارید که صد درصد در منزل عشق را برای همسرشان نگه دارند؟ طبیعی است که وقتی شما مقداری از این عشق را در جای دیگری و پای ماهواره و فیلمهای آنچنانی یا در خیابان یا محیط کار مصرف کردید، درصد کمتری برای همسرتان باقی میماند و وقتی برای همسرتان عشق واقعی را نیاورید، آرام آرام سردیها شروع میشود.