بايد بگوييم يكسوم كشور وقف است. نزديك به 13 شهر در كشور ما بالاي 50درصدشان وقف است و حتي برخي شهرها صددرصد وقف هستند.
تاريخ انتشار: دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۱۲
چند امامزاده در ايران وجود دارد؟ آيا همه اين امامزادهها واقعي هستند؟ آنگونه كه سازمان اوقاف و امور خيريه اعلام كرده، 10 هزار و 615 امامزاده رسمي و مورد تاييد در هشت هزار و 51 بقعه دفن شدهاند. همه آنها هم فرزندان و نواده اهل بيت هستند كه به ايران آمده يا در ايران بودهاند و همين جا نيز از دنيا رفته يا شهيد شدهاند. البته از بين 124 هزار پيامبر، تنها مقبره 33 پيامبر در ايران است. تعداد امامزادهها در ايران طبق آماري كه در اول انقلاب گرفته شد، هزار و 500 عدد بود، اما اين رقم روندي صعودي داشته و تا سال 90 بيش از هفت برابر شده است. اين امامزادهها از كجا و چگونه پيدا شدهاند؟ سال پيش بود كه 32 بقعه امامزاده در استان مازندران پيدا و سال قبلش هم دو امامزاده در خوانسار اصفهان كشف شد كه در مورد نحوه كشف برخي از آنها شك و ترديدهايي اذهان عمومي را مشغول كرد. سالانه 300 امامزاده بعد از انقلاب در ايران كشف شدهاند. البته سخنگوي سازمان اوقاف و امور خيريه ميگويد، به جاي لفظ كشف بايد از تصحيح آمار استفاده كرد؛ چرا كه اين امامزادهها نوظهور نيستند بلكه وجود دارند اما بقعههايشان در اين چند سال كشف شده است. دو امامزاده در خوانسار پس از آن كشف شدند كه شركت گاز در جريان حفاري به مقبرهاي قديمي با تخته سنگهاي بزرگ برخورد كرد و برخي با نصب تابلو و ساختن بارگاه گفتند اينجا مقبره دو دختر امام موسيكاظم(ع) است. حسن ربيعي، سخنگوي سازمان اوقاف و امور خيريه در گفتوگويي با «شرق» به توضيح درباره امامزادهها و نحوه كشف بقعه آنها، چگونگي تاييد امامزاده بودن آثار كشف شده، دليل زياد بودن امامزادهها در ايران و... پرداخت.
آقاي ربيعي، دليل اينكه از ابتداي انقلاب هر سال 300 امامزاده در ايران كشف شده، چيست؟ آيا اين آمار صحت دارد؟ در رابطه با اماكن متبركه و امامزادگان، سازمان اوقاف اقدام به جمعآوري اطلاعات و شناسايي و تحقيقات ميداني كرده و بر اساس اسناد تاريخي 10 هزار و 615 امامزاده در كشور شناسايي و ثبت شده و داراي شناسنامه هستند. اين امامزادهها در هشتهزار و 51 بقعه دفن شدهاند، به عنوان مثال در لويزان پنج امامزاده در يك بقعه دفن شدهاند. همچنين بايد بگويم آماري كه در ابتداي انقلاب و قبل از انقلاب وجود داشته، آمار اشتباهي بوده است؛ چراكه آن زمان تنها امامزادههايي كه به چشم ميآمدند، شناسايي شده بودند و با يك سرشماري، تعدادي امامزاده را در شهرها مشخص كردند در حاليكه تعدادي از امامزادهها در اين سرشماري نيامدند.
بنابراين افزوده شدن سالانه 300 امامزاده به آمارهاي رسمي شما در 30 ساله گذشته صحت دارد؟ در بررسي سال 71، امامزادههايي كه داراي شناسنامه بودند اما در آمار قبلي ذكر نشده بودند نيز به آمار جديد اضافه شدند، به همين دليل آمار قبلي رد و آمار جديد ثبت شد. با پالايش آمارياي كه انجام داديم و با توجه به اسناد موجود، آمار تصحيح شد. در اينجا بايد بگوييم تصحيح شدن آمار با اضافه شدن فرق ميكند.
آيا امامزادههايي هم هستند كه مورد تاييد شما نباشند؟ بله، شايد ادعای وجود صدهزار مقبره امامزاده مطرح شده كه ما اصلا آنها را قبول نداريم و رد کردیم چون بر اساس معيارها و شاخصهاي ما صحت ندارند، اما بسياري از اينها در واقع قدمگاه هستند. ما هم در مورد اين اماكن واكنشي نشان نميدهيم، يعني نه تاييد ميكنيم و نه تكذيب؛ چراكه برخي به آنها اعتقاد دارند و به عنوان مكاني مقدس به آنجا مراجعه ميكنند. معاون بقاع سازمان اوقاف هم يك پالايش آماري را در سال 90 در دستور كار دارد تا دايرهالمعارف امامزادگان كشور را به زودي منتشر كند كه تا شبههاي به وجود نيايد و همه شجرهنامهها مشخص شود.
چرا به عنوان يك سازمان مسوول با اينها برخورد نميكنيد و اجازه ميدهيد فضاي احتمالي سوءاستفاده از باورهاي ديني مردم ايجاد شود؟ در واقع فرهنگ كشور ما چون يك فرهنگ ديني و اعتقادي است مردم به دنبال فضايي هستند كه دردها و نيازهايشان را برطرف كنند. پس چرا با ايجاد تشكيك در اين امامزادهها خاك بپاشيم به سمت خورشيد؟ بعد از اعلام كشف امامزادههاي جديد و آماري در اين زمينه كه معاندانه است، برخي رسانههاي غربي بهرهبرداري فراواني از آن ميكنند به طوريكه گويي روحانيون در كشور قصد ترويج خرافه دارند و ما هم در اينجا از اين امامزادهها سود كلاني به جيبمان ميرود.
اما قبول داريد كه با چنين ديدگاهي امكان سوءاستفاده فراهم ميشود، مانند كساني كه امامزادههاي سيار را راه انداختند و مردم نيز به دليل اعتقادات مذهبي به آنها رجوع كردند و عدهاي سودهاي كلان بردند؟ اينگونه نيست كه ما سكوت كامل كرده باشيم، چراكه مواردي بوده كه برخورد و تخريب شده است. اگر ما بررسي كرديم و متوجه شديم مكاني امامزاده نيست و سنديت و مرجعيت ندارد، خودمان براي تخريبش اقدام ميكنيم. وقتي بر اساس اسناد تاريخي افراد خاصي از مدينه و مكه وارد كشور ما شدهاند و به سمت مركز ايران حركت كردهاند و به استان فارس رسيدهاند، اينها همه سند تاريخي دارند.
اما اگر برخورد ميكنيد چطور تعداد امامزادههايي كه مورد تاييد شما نيستند، به صد هزار رسيده و شايعاتي در بين مردم وجود دارد كه برخي از اين امامزادهها راستين نيستند. مثلا فردي 30 سال قبل در روستايي زندگي ميكرده كه هم سيد و هم انسان خوبي بوده است. مردم بعد از فوت اين فرد برايش بارگاه درست كردهاند و بعد از چند سال اين مكان تبديل به امامزاده شده است. يا برخي براي سوءاستفادههاي مختلف اقدام به اعلام امامزاده بودن يك محل در برخي مناطق ميكنند. اينها اعتقاد مردم به اماكن معتبر را نيز خدشهدار ميكند.
هشت هزار و 51 بقعه كه در كشور كشف و شناسايي شدهاند، داراي شناسنامه هستند كه مورد تاييد سازمان اوقاف است، اما ممكن است بيشتر از اين رقم هم باشد. امامزادهها بر اساس اسناد تاريخي، تاييد علما و علامتها و نشانههايي كه وجود دارد، تاييد ميشوند. تعداد زيادي از علما مينشينند و بررسي ميكنند كه آيا اين امامزاده بوده يا نه؛ آيا اصلا چنين فرزندي اين امام داشته يا خير و آيا فرزندان اين امام به ايران آمدهاند يا نه؟ تمام نكات ريز و كليدي بررسي ميشود و بعد از آن، سازمان معتبري مثل اوقاف براي آن شناسنامه صادر ميكند.
فرآيند شناسايي و ثبت امامزادهها چگونه است؟ آيا تيم ويژهاي در اوقاف اين وظيفه را بر عهده دارد؟ فرآيند شناسايي و ثبت امامزادهها در كشور به طور كلي در دو وجه قابل بررسي است؛ يكي اينكه هويت شخص مدفون و اصالت تاريخي آن مكان به شكلي است كه سازمان اوقاف پس از شناسايي اين اماكن از طريق مراجعه به آمار، اسناد و مدارك معتبر در ابتداي امر نسبت به شناسايي شخصيت فرد مدفون با استفاده از نظر كارشناسان اقدام ميكند كه اين كار تا سال گذشته زير نظر سازمان مطالعات و تحقيقات قم بود و از امسال به كلي برعهده سازمان اوقاف است. پس از مطالعات و تحقيقات و مشخص شدن شخصيت مدفون، با توجه به شجره و همخواني قدمت تاريخي بقعه با زمان ورود امامزاده به كشور و مسير عبور او، صحت امامزاده تاييد ميشود.
سند صحت اين امامزادهها چيست؟ اينها فرزندان اهل بيت هستند و بر اساس اسناد تاريخي و مدارك شناسايي شده و به تاييد علما و بزرگان هم رسيدهاند. بايد بگويم مذهب شيعه را اين امامزادگان در كشور ما تثبيت كردهاند. البته در ميان اين امامزادهها حدود 850 امامزاده زاير پذيرند و بقيه آنها در نقاط خلوت يا دور از دسترس هستند كه زايران چنداني ندارند و عمران و آبادانيشان هم سخت است. در سال 89 بيش از صد ميليون نفر زاير به امامزادهها مراجعه كردهاند.
پس سودي كه از امامزادهها به دست ميآيد، كجا خرج ميشود؟ گفته ميشود برخي امامزادهها ماهانه درآمد ميلياردي دارند. اين درآمدها كجا صرف ميشود؟ تمام نذورات در امامزادهها براي خودشان خرج ميشود و 40درصد آن جهت عمليات عمراني و توسعه امامزادهها، 20درصد براي بخش فرهنگي خرج ميشود يعني يك روحاني را به امامزاده ميفرستيم و تعدادي كتاب و مكتبخانه در آنجا ايجاد ميكنيم و همينطور با ايجاد كتابخانه ديجيتال، محصولات فرهنگي ارايه ميكنيم. پولي كه از امامزادهها بيرون ميآيد با حضور نيروي انتظامي، فرماندار و نماينده اوقاف صورتجلسه ميشود و بعد از تاييد سازمانهاي نظارتي پول وارد سازمان ميشود و پس از آن تعيين ميشود كه چه مقدار آن و در كجا بايد خرج شود. هيچ شخص و هيچ سازماني اجازه دستاندازي به نذورات امامزادهها را ندارد. سازمان اوقاف از نظر ساختار زير نظر وزارت ارشاد و از لحاظ شرعي و فقهي هم زير نظر ولي فقيه است و حقوق كاركنان و بودجهاش را از دولت ميگيرد. ما نميتوانيم حتي يك ريال از نذورات و موقوفات را برداريم يا از طرفي دوهزار مبلغ جذب كردهايم براي مناطق محروم كه در امامزادهها فعاليت ميكنند و بودجه آن از طريق همين نذورات است.
با اين سودي كه امامزادهها از زايران ميبرند، دليل گراني بيش از حد قبر در برخي امامزادهها چيست؟ گراني قبر مربوط به همه امامزادهها و قبرستانها نيست. امامزادههايي كه در شهر هستند، قيمت بالايي دارند چراكه ما بايد براي توسعه امامزاده خانهها و اماكن اطراف امامزاده را خريداري كنيم. كسي را هم مجبور نكردهايم. متقاضيان خودشان ميخواهند متوفايشان را در اين مكان دفن كنند. ميتوانند در بهشتزهرا(س) دفن كنند كه هزينههاي صدميليوني نپردازند. الان تعداد زيادي تقاضا دارند اقوامشان را با همين مبالغ بالا در امامزادههاي داخل شهر دفن كنند اما ما جا نداريم. حدود پنج هزار امامزاده در كشور ما منتسب به امامموسي بن جعفر (ع) هستند. دليل اين امر چيست؟ اين آمار به واقعيت نزديك نيست. دليل انتساب بيشتر امامزادهها به امام موسيبنجعفر(ع) ظلم و جور حاكمان در آن زمان بوده است كه امامزادهها ناچار به مهاجرت به سمت ايران شدهاند.
يعني همه اين امامزادههاي منتسب به امامموسي بن جعفر (ع) صحت دارند؟ همهشان صحت دارند و اين را روند و اسناد تاريخي موجود نشان ميدهد.
چرا تعداد اين امامزادهها در ايران زياد است و در كشوري مثل عراق اينقدر نيستند؟ در كشور عراق سالها حكومت بعثي حاكم بوده كه اجازه مطرح شدن امامزادهها را نميداده است. شما ببينيد در كشور ما اين امامزادهها در واقع تشيع را در ايران ترويج داد و تثبيت كرد.
در رابطه با مساجد، بودجهاي كه دولت براي تعمير و مرمت مساجد در سال 90 در نظر گرفته چقدر است؟ الان بيش از 60 هزار مسجد در كشور وجود دارد كه مديريت سختافزاري آن بر عهده سازمان اوقاف است. براي سال 90 تعمير، مرمت، توسعه و تكميل پنج هزار مسجد پيشبينيشده است كه اميدواريم با واگذاري اعتبار پيشبيني شده سال 90 از سوي دولت يعني 80ميليارد تومان كه از رديف طرحهاي تملك داراييهاي سرمايهاي در نظر گرفته شده، اقدامات عمراني مساجد صورت پذيرد. همچنين در نظر داريم كه در سال 90، دوهزار و 333 باب مسجد در مناطق محروم، روستايي و شهرهاي زير 20 هزار نفر و در مسير جادههاي مواصلاتي احداث كنيم.
در رابطه با وقف، الان چه تعداد موقوفه در كشور وجود دارد؟ وقف يك تعريفي دارد و آن اينكه كسي مالي را كه متعلق به خودش است، در راه خدا براي امور عامالمنفعه ببخشد. وقف در كشورهاي ديگر هم وجود دارد، حالا با اسامي ديگر. در كشور ما 127هزار موقوفه وجود دارد يعني 127 هزار واقف وجود دارد كه از اين تعداد نزديك به يكميليون و 300 هزار رقبه و مشتقات موقوفه هستند به اين معني كه در زمينه موقوفه بيمارستان، مغازه، مدرسه و... ساخته شده است. همه اين رقبهها درآمدزاد هستند و با نيتهايي كه واقف دارد، ميتواند كمك كند به مردم.
اين موقوفهها چقدر ميشود؟ بايد بگوييم يكسوم كشور وقف است. نزديك به 13 شهر در كشور ما بالاي 50درصدشان وقف است و حتي برخي شهرها صددرصد وقف هستند. به عنوان مثال شهر تكاب در استان آذربايجانغربي 65درصد از وسعتش وقف است. يعني يك شخص يا چند نفر زمينهايي كه در اختيارش بوده را براي امور خاصي وقف كرده است. در اطراف تهران هم مثلا پاكدشت و شهرقدس در قلعه حسنخان صددرصد وقف است. در شهرهاي ديگر هم قيدار در استان زنجان 50درصد، رامشير، كرمان و رفسنجان بالاي 50درصد، كبوترآهنگ صددرصد، ملاير 60درصد شهر مشه بالاي 50 درصدشان وقف هستند.
وقف در چند سال اخير كم يا زياد شده است؟ ميانگين وقف بعد از انقلاب اسلامي به طور ميانگين 200 وقف در سال بوده اما در سال 89 به دليل تبليغاتي كه انجام شد، تقريبا پنج برابر شده يعني به حدود 900 وقف در سال رسيده است.
درآمدي كه از مالالاجاره موقوفات به دست ميآيد چقدر است؟ به روز كردن مالالاجارهها يكي از وظايف اوقاف است. اگر درآمد موقوفات محقق شود، بسياري از مشكلات اقتصادي كشور برطرف ميشود. طبق قانون اگر مالالاجارهها به موقع و عادلانه پرداخت شود، درآمد موقوفات به اندازه درآمد نفتي كشور میشود. اما اين مالالاجارهها عادلانه نيست و حتي همين مبلغ ناچيز را هم پرداخت نميكنند. مثلا يك واحد تجاري در بازار، اجارهاش ماهي 15ميليون تومان است اما اجاره واحد وقفشده ماهي چندهزار تومان است كه همان را هم مستاجر پرداخت نميكند.
دولت هم از اين موقوفات استفاده ميكند؟ دولت بيشترين استفاده را از موقوفات دارد. بيشترين استفاده را هم وزارت آموزش و پرورش دارد اما از پرداخت مالالاجاره به اوقاف خودداري ميكند كه ما پيگير دريافت اجارهها هستيم. وزارت علوم، بهداشت، راه، مسكن و... نيز ديگر بدهكاران اوقاف هستند.
دليل اينكه از پرداخت مالالاجاره خودداري ميكنند، چيست؟ يك بخش زيادي از موقوفات در اختيار دولت و يك بخشي در اختيار مردم است، دليل هم اين است كه يا جاهل به احكام خدا هستند يا آگاهند و نميخواهند پرداخت كنند. در رابطه با دولت، آقاي احمدينژاد دستور ميدهد كه تمام بخشهاي دولتي بايد اجاره موقوفات را پرداخت كنند اما همين دستور در لايههاي اجرايي متوقف ميشود. در صورتي كه اگر اجارهها پرداخت شود، مديريت اقتصاد اسلامي اجرا ميشود و در حاليكه فاصله طبقاتي در كشور زياد ميشود، وقف يك نسخه اثربخش است. در حال حاضر موسسات خيريه خصوصي مثل قارچ در كشور رشد كردهاند اما تفاوت آنها با وقف اين است كه در خيريه ممكن است نوه خير فعاليت موسسه را متوقف كند و پولش را خرج كند اما در وقف چنين چيزي ممكن نيست.