هنوز 10 ميليون بيسواد مطلق داريم بايد بپذيريم كه 15 درصد جمعيت كشور در سنيني كه بايد سواد داشته باشند، بيسوادند و اين آمار به خودي خود يك فاجعه است
تاريخ انتشار: يکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۳۷
درحالي كه طبق اهداف برنامه چشمانداز 1404 قرار است تا حدود 12 سال ديگر، كشور در جايگاه اول علمي منطقه و يكي از ده قدرت برتر علمي جهان باشد و رئيس جمهوري محترم بارها اعلام كرده كه اين اهداف بلندنظرانه نبوده و ما زودتر از اين زمان ميتوانيم به آن اهداف برسيم، همين ديروز رئيس نهضت سوادآموزي اعلام كرد كه هماكنون حدود 10 ميليون بيسواد مطلق در ميان جمعيت بالاتر از 6 ساله كشور داريم.
چنانچه بپذيريم كه اين آمار ـ كه به گفته رئيس نهضت سوادآموزي مبتني بر خوداظهاري بوده ـ درست است و كمتر از جمعيت واقعي بيسوادان نيست و چنانچه جمعيت بالاي 6ساله كشور را 68 ميليون نفر در نظر آوريم، بايد بپذيريم كه 15 درصد جمعيت كشور در سنيني كه بايد سواد داشته باشند، بيسوادند و اين آمار به خودي خود يك فاجعه است.
اكنون پرسش اين نيست كه نهضت سوادآموزي در اين سالها چه ميكرده است، بلكه نكته اين است كه اگر طي قريب 34 سالي كه از پيروزي انقلاب و ايضاً تشكيل نهضت ميگذرد، اساساً نهضت سوادآموزي نبود بلكه فقط اصل سيام قانون اساسي درباره آموزش كل جمعيت لازمالتعليم كشور، به طور كامل اجرا ميشد اكنون هيچ فرد بيسواد كمتر از 40 ساله نداشتيم و جمعيت بالاتر از 40 ساله هم كمكم و خود به خود، با گذشت زمان از چرخه جمعيت مولّد كشور خارج ميشدند اما متأسفانه اينطور نشد و اكنون به اذعان رئيس نهضت 5/3?ميليون نفر از بيسوادان در گروه سني 10 تا 49 ساله هستند و اين وضع بيتعارف نشان ميدهد كه طي اين مدت طولاني هيچيك از دو نهاد آموزشي كشور، يعني آموزش و پرورش و نهضت وظيفه خود را به درستي و كمال انجام ندادند.
آموزش و پرورش نتوانست جمعيت 6 ساله و بيشتر را به مدرسه ببرد و در مدرسه نگه دارد و نهضت هم درست در زماني كه لازم بود، جمعيت كودك و نوجوان بازمانده از آموزش و پرورش را جذب كند، بخش مهمي از وقت و انرژي خود را صرف نمايشهاي تلويزيوني باسواد كردن پيرزن 99 ساله محلاتي و پيرمرد 109 ساله آذربايجاني كرد تا قبل از فارغالتحصيلي از نهضت، دار فاني را وداع كنند!
به عبارتي، چنانچه فقط آموزش و پرورش اصل سيام قانون اساسي را به درستي و كمال اجرا ميكرد، اساساً نيازي به نهضت سوادآموزي نبود و اگر هم نهضت قرار بود به كمك آموزش و پرورش بشتابد، اين كار ميتوانست ظرف يك دوره زماني نسبتاً كوتاه انجام شود، نه اينكه با گذشت قريب 34 سال از تشكيل آن و فعاليت همزمان دو نهاد آموزشي (آموزش و پرورش و نهضت سوادآموزي) هنوز در نقطهاي باشيم كه اول بودهايم و هنوز 10 ميليون بيسواد مطلق داشته باشيم و بيتوجه به اين اتفاق هولناك، بخواهيم كه تا سال 1404 در رتبه اول علمي و فناوري و اقتصادي منطقه بايستيم.
آقايان! خودتان قضاوت كنيد، واقعاً خندهدار ـ و در عين حال غمانگيز ـ نيست كه در جامعهاي كه هنوز 10 ميليون از جمعيتش مدرسه نديده است، اعلام ميشود كه 500هزار صندلي در دانشگاه ايجاد كردهايم كه خالي مانده است! اگر راست ميگوييد اين صندليها را در مدرسهها ايجاد كنيد و بچههاي معصوم محروم مانده از سواد را آنجا بنشانيد. ايجاد 500هزار ظرفيت مازاد در آموزش به اصطلاح عالي در شرايطي كه بسياري از اطفال هنوز مدرسه نميروند، مصداق عيني ضربالمثل «سُرنا را از سرِ گشادش زدن» نيست؟ چرا آموزش را از آخر به اول شروع ميكنيد؟ براي اينكه ظرفيت آموزش عالي دهانپركنتر است و بيشتر ميشود به آن نازيد؟!
به هرحال يك جاي كار ايراد دارد. يا اهداف سند چشمانداز ـ برخلاف نظر رئيس جمهوري محترم ـ بلندپروازانه است و دسترسي به آن در موعد مقرر امكانپذير نيست، يا اكنون با داشتن 10ميليون بيسواد مطلق، در جايگاهي عقبتر از آنچه بايد باشيم، قرار داريم. فراموش نكنيم اين آمار براساس تعريف قديمي سواد يعني «خواندن و نوشتن» گرفته شده و اگر قرار بود براساس تعريف امروزين سواد، يعني «آشنايي با كامپيوتر و يك زبان خارجي» باشد كه ديگر حرفي براي گفتن نميماند!