موضوع کتاب و کتابخواني در کشور ما سال هاست با هشدار کارشناسان و صاحبنظران درباره سرانه مطالعه نااميدکننده مردم همراه بوده است.
کتاب در سبد خانوار ايراني گم شده است و با وجود مشکلات اقتصادي که بيشتر خانواده هاي ايراني درگير آن هستند در بعضي موارد کم کم به فراموشي سپرده مي شود.
اما آيا فقط هزينه اقتصادي است که باعث شده خانواده ايراني با کتاب قهر کند؟ چگونه است که در مصرف کالاهاي لوکس و تجملي کار به رقابت و چشم و هم چشمي کشيده مي شود اما پاي کتاب و کتابخواني که به ميان مي آيد هيچکس علاقه چنداني به کتابخواني ندارد. اين سوال درباره خانم هاي خانه دار هم مطرح است. چگونه است که خانم هاي ايراني که بيشتر آن ها خانه دار هستند در خريد لوازم آرايشي و بهداشتي در دنيا گوي سبقت را از همگان ربوده اند اما وقتي صحبت از هزينه کتاب است همه گراني کتاب را دليل حذف آن از سبد خانوار ذکر مي کنند.
براي پيگيري اين موضوع پاي صحبت چند خانم خانه دار نشستيم تا عقايد آن ها را درباره کتاب و کتابخواني جويا شويم.
خانم ها چه مي گويند يک خانم بازنشسته فرهنگي با اشاره به اين که به مطالعه علاقمند است به ما مي گويد: روزانه ۱۰ تا ۱۵دقيقه قرآن مي خوانم اما کتب متفرقه را بيشتر در حوزه هاي عرفاني، روان شناسي و يا خودشناسي مطالعه مي کنم.
گاهي حافظ و سعدي مي خوانم و اگر کتاب جالبي دستم برسد ممکن است يادداشت برداري کنم.
به طور کلي به ندرت مطالعه مي کنم مگر اين که کتاب جذابيت داشته باشد و يا تعريف آن را از کسي شنيده باشم. وي تاکيد مي کند بيشتر وقتم را رسيدگي به امور منزل و تماشاي تلويزيون پر مي کند اما مجاورت با کتابخانه مهم است زيرا اگر کتابخانه خوبي در دسترس باشد وقت بيشتري را به مطالعه اختصاص خواهم داد. اين خانم بازنشسته فرهنگي درباره هزينه کتاب چنين اظهارنظر مي کند که اگر قيمت کتاب مناسب باشد مي خرم اما گاهي پيش آمده که به علت گران بودن قيمت کتاب از خريدن آن صرف نظر کرده ام.
علاقه خانم هاي خانه دار به کتب روان شناسي در تمام سنين مشترک است زيرا يک خانم خانه دار ۲۹ ساله هم از علاقه به کتب روان شناسي سخن مي گويد و تاکيد مي کند اگر کتاب هايي مربوط به تربيت کودک دستم برسد حتما مطالعه مي کنم اما بيشتر کتاب ها را همسرم در اختيارم مي گذارد. وي به مطالعه روزنامه علاقه اي ندارد و مجلات را اگر مجله خاصي باشد ورق مي زند. بيشتر تمايل دارد به صورت امانت کتاب تهيه کند زيرا هزينه کردن براي خريد کتاب برايش دشوار است.
يک خانم خانه دار ۵۰ ساله در علاقه به مطالعه با ۲ نفر قبلي مشابهت دارد با اين تفاوت که بيشتر به کتاب هاي مذهبي و رمان هاي پليسي علاقه مند است. وي صفحه حوادث روزنامه ها را مطالعه مي کند و کتاب هايي را که فرزندان دانشجويش به خانه مي آورند ورق مي زند و اگر مورد علاقه اش باشد، مطالعه مي کند.
در گفت وگوي بيشتر با خانم هاي خانه دار اظهارات مشترک بيشتري وجود دارد که عمده آن حول محور در دسترس نبودن کتاب خوب، دوري از کتابخانه، بالا بودن هزينه کتاب، نداشتن وقت و مسائلي از اين قبيل مي چرخد. در عين حال نمي توان زنان خانه دار را منفک از جامعه و دلايل پايين بودن سرانه مطالعه در آنان را جداي از ديگران بررسي کرد. زيرا به طور کلي خانواده ايراني به کتابخواني عادت ندارد و کتاب نياز درجه هفتم يا هشتم خانواده است.
نگرش آموزش و پرورش به کتاب دکتر عليرضا شريفي يزدي جامعه شناس خانواده و عضو پژوهشگاه تعليم و تربيت با ذکر اين مطلب به خراسان مي گويد: شکي نيست که مطالعه و علاقه به کتاب از درون خانواده شروع مي شود اما منشاء اصلي کتابخوان کردن افراد بيش از خانواده، آموزش و پرورش است، در نظام فعلي آموزش و پرورش کتاب هاي متعدد و متنوع در طول سال تحصيلي در اختيار دانش آموز قرار مي گيرد و او موظف است در انتهاي سال تحصيلي به هدف اصلي يعني حفظ کردن محتويات کتاب به عنوان وظيفه اصلي اش به خوبي عمل کند و قبول شود. اين برداشت باعث مي شود دانش آموز طي سال هاي تحصيلي کتاب بخواند اما به اجبار تحصيل و همواره کتاب را به عنوان تکليف و تنبيه در نظر بگيرد. او پس از اتمام تحصيل کتاب را به معناي کامل مي بوسد و کنار مي گذارد. مطالعات نشان مي دهد علت اصلي قهر با کتب غيردرسي در کشور ما کتاب خواندن يا نخواندن والدين نيست بلکه نگرش نادرست آموزش و پرورش به کتاب است. دکتر شريفي با اشاره به اين که چندين عامل در بحث فرهنگ کتابخواني در عموم مردم ازجمله زنان خانه دار تاثيرگذار است توضيح مي دهد: مهم ترين عامل نظام آموزشي کشور است که به آن اشاره شد. سپس خانواده است که اگر فرهنگ کتابخواني در آن وجود داشته باشد، اعضا به کتابخواني علاقه مند مي شوند در عين حال شرايط اقتصادي خانواده را نمي توان درنظر نگرفت زيرا در حالي که بسياري از خانواده ها درگير مسائل اقتصادي هستند، نمي توان توقع داشت هزينه سنگين ديگري را به دوش بکشند.
بي سوادي مطلق و نسبي شرايط فرهنگي و سياسي نيز در اين امر تاثيرگذار است اما به نظر مي رسد يک نکته را نبايد از نظر دور داشت که آن سطح سواد جامعه است، سواد به طور کلي ۲ معنا دارد. بي سوادي مطلق که طي آن فرد قادر به خواندن يا نوشتن نيست و داشتن سواد نسبي که فرد سواد دارد اما معلوماتش به روز نشده است. مثل پزشکي که حکم طبابت دارد اما پس از سال ها کار طبابت مطالعه را کنار گذاشته و از علم روز پزشکي فاصله گرفته است. طبق اعلام يونسکو مجموعه علوم انساني هر 3.5 سال يکبار ۲ برابر مي شود بنابراين فردي که در اين رشته تخصص دارد دايم بايد مطالعه کند تا علوم روز را در اختيار داشته باشد. به اين ترتيب بسياري از تحصيل کردگان جامعه ما به شدت کم سواد يا بي سواد هستند. فقط در صورت تداوم مطالعه است که وي خواهد توانست سواد روز را در اختيار داشته باشد. به گفته دکتر شريفي متاسفانه بسياري از کتابخانه هاي ما که بايد دايم نو شوند و کتب جديد به ذخيره آن ها اضافه شود تبديل به موزه کتاب شده اند و تاسف بار تر اين که در قشر دانشگاهي و تحصيل کرده نيز معضل کمبود مطالعه و ارجاع به کتب به وفور ديده مي شود. چنان که بسياري از اساتيد در کشور ما براي ارتقاي درجه علمي به نگارش مقاله مي پردازند و تمايلي به نگارش کتاب ندارند زيرا بازدهي آن به مراتب کمتر از چاپ مقاله است. به اين ترتيب مي بينيد که معضل کمبود مطالعه و بي توجهي به کتاب فقط به قشر زنان خانه دار معطوف نمي شود و تمامي اقشار جامعه به نحوي نسبت به کتاب بي اعتنا هستند. توليد کتب مفيد و ارزان براي اقشار مختلف ازجمله زنان خانه دار، غني کردن کتابخانه ها و وسعت دادن به آن ها، تلاش براي کاهش قيمت کتاب، بازگشت به فرهنگ کتاب خواني که در گذشته در خانواده ها رواج داشت بعضي از راهکارهاي عملي گسترش فرهنگ کتابخواني در کشور است.
مرجع : خراسان
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
رونیا
۱۳۹۰-۰۹-۰۲ ۲۱:۴۹:۳۵
من فرهنگی هستم . اگه کتابو با لوازم دیگه ای که میخریم مقایسه کنیم متوجه میشیم که کتاب از همه چی ارزونتره . من ماهی دو کتاب ( البته رمان ) میخرم . (4289)