معتضد خطاب به منصور ارضی: مگر اینجا تگزاس و آریزوناست که جایزه تعیین می کنید؟
خارجي ها با ديدن و شنيدن اين سخنان و كارها ما را مسخره مي كنند.
تاريخ انتشار: سه شنبه ۸ شهريور ۱۳۹۰ ساعت ۰۸:۲۳
خسرو معتضد در یادداشتی که سایت روزنامه قدس آن را منتشرکرده و به تهدید اخیر مشایی توسط منصور ارضی اختصاص دارد، نوشت:
ديروز داشتم تلويزيوني تجزيه طلب را كه با كمك رژيم جعلي اسراييل و بودجه يك كشور بيگانه در آمريكا يا كانادا راه اندازي شده است، تماشا مي كردم. اين تلويزيون و تلويزيونهاي مشابه آن- كه تعدادشان كم نيست- اهداف خود را از ميان جوانان ساده دل و ساده لوح، افراد قشري، ناراضيان و كساني كه برنامه هاي داخلي قادر نيست، آنان را جذب كند انتخاب مي كنند. افرادي را كه جلوي دوربين مي آورند، ظاهري حق به جانب دارند، درسهايشان را خوب آموخته اند و خوب صحبت مي كنند و مي توانند عوام الناس و افراد ساده دل را با ساختن و پرداختن يك دورنماي خيالي و فرضي در عوالم ناكجا آباد غوطه ور سازند. اهدافشان اما براي تجزيه ايران دراز مدت است. فيلمهاي مستندي به نمايش مي گذارند، سالهاي اشغال و نكبت و دهشت و تجاوز به جان و مال و ناموس مردم را سالهاي درخشان جلوه مي دهند. اما صحبت از تعيين جايزه Wanted براي يك مقام بلندپايه دولتي، از سوي يك مداح اين روزها نقل محافل شده است. مردي رئيس دفتر رئيس جمهوري است. اگر اين شخص مرتكب جرايمي شده است جاي رسيدگي به اتهامهاي او دادگستري است، ديوان كشور است، قوه قضاييه است. آخر آقاي منصور ارضي چه مقام سياسي، دولتي، قضايي و امنيتي است كه حكم و فتواي قتل براي آن شخص صادر مي كند و قول مي دهد ديه خون طرف را هم بپردازد؟ مگر مي توان در تكيه نشست و فتواي قتل مردم آن هم يك مقام دولتي را داد. من جز يك نشست كه در جلسه بررسي غرامات جنگ اول و دوم جهاني (مقدمه اي براي طلب دريافت غرامت از عراق به خاطر راه اندازي جنگ هشت ساله) اسفنديار رحيم مشايي را ديدم، سابقه آشنايي با او را ندارم. از اين رو نمي توان به بنده برچسب علاقه به جريان انحرافي و ذالك را چسباند. من هيچ از يك مداح اهل بيت(ع) انتظار نداشتم، اين گونه حرف بزند. اين دوست محترم بايد به كار ارزشمند خود بپردازد. برادر مداح ما در اين دوره وانفسا، بايد مردم را از زن كشي و بچه كشي و شوهركشي و مردم آزاري بازدارد، نه اينكه خود بيايد و فتواي قتل بدهد. من درصدد دفاع از رئيس دفتر رياست جمهوري نيستم، اما تهديد مردم كار خوبي نيست و بويژه از سوي كسي كه مداح و ذاكر دين است. اين آقاي مداح، شايد شنيده يا در جايي خوانده كه مرحوم آية ا... كاشاني روزي كه سپهبد رزم آرا عزم جزم كرده بود، جنبش ملي كردن صنعت نفت ايران را در ريشه بخشكاند و انگليسيها هم او را مجبور كرده بودند، آن قانون ملي را در كميسيونهاي مجلس مدفون سازد، روزي در حياط خانه خود با ناله و شيون گفت: «مصريها «نقراشي پاشا» نخست وزير دست نشانده انگلستان را كشتند و مصر را از شر او رها كردند. آيا يك وطن خواه پيدا نمي شود كه غيرت داشته باشد و ما را از شر يك دست نشانده انگليس آسوده كند.» آن شخص كه تحت تأثير آية ا... كاشاني قرار گرفت پيدا شد و يكي دو سه هفته بعد رزم آرا كه بسيار به خود مغرور بود، ترور كرد. آن هم در صحن مسجد سلطاني آن روز. اما آية ا... كاشاني مجتهد و از عالي ترين مراجع عتبات درجه اجتهاد خود را گرفته بود. وانگهي دولت ايران در آن روزها با انگليس به عنوان دشمن طرف بود. اين چه ربطي دارد، به جناب مداح كه نه مجتهد است و نه مي تواند فتوا بدهد و زمان نيز زمان ديگري است. كشور ما اكنون زير نام نظام جمهوري اسلامي است، ولي فقيه در رأس آن قرار دارد. اين گونه گفته ها ايران را در انظار عالميان خوار و خفيف مي كند. اگر جمهوري اسلامي ايران بايد شأن و مقامي داشته باشد، مدعيان علاقه به نظام در هر مقام و هر رده اي، بايد احترام آن را خودشان - بيش از هركس ديگر- به جا آورند. خارجي ها با ديدن و شنيدن اين سخنان و كارها ما را مسخره مي كنند. شأن و مقام نظام در نظرشان كاسته مي شود. مي گويند اين چه نظامي است كه وزير امور خارجه اش را در ماموريت كاري سفر به آفريقا و به هنگام مذاكرات رسمي ناگهان بر كنار مي كنند و يا يك مداح در اين كشور براي سر رئيس دفتر رياست جمهوري جايزه مي گذارد. حاجي آقاي منصور ارضي! شما در همان نوحه ها و مداحي هاي خودتان مي توانيد آنقدر مثالهاي گويا بزنيد كه به گذاشتن جايزه و Wanted نيازي نداريد، مگر اينجا تگزاس و آريزوناست كه جايزه تعيين مي كنيد؟ آية ا... كاشاني هم جايزه نگذاشت، طهماسبي هم كه رزم آرا را اعدام انقلابي كرد، جايزه اي نگرفت. آية ا... كاشاني به او توصيه كرد، حال كه مجلس شوراي ملي آن روز تحت شرايطي او را تبرئه كرده و آزاد گذاشته، از ايران برود و بقيه عمر خود را به ايمني بگذراند. او اما در ايران ماند و در سال 1334 در ماجرايي كه هيچ دخالتي در آن نداشت، او را گرفتند و پس از محاكمه تيرباران كردند. حاجي آقاي ارضي! اگر قرار باشد، هر كس براي ديگران جايزه بگذارد كه او را بكشند و سپس بيايند ديه اش را از وي بگيرند، كه سنگ روي سنگ بند نمي شود. همچنين بدون مدرك و دليل، آن شخص را يهودي خوانده ايد. اين افتراي بسيار زننده اي است.ما در ايران يهودي نداريم و پيروان حضرت موسي(ع) را كه چند هزار سال است با ما زندگي مي كنند، كليمي و پيروان موسي كليم ا... مي خوانيم. كليمياني كه ايراني هستند و به ايراني بودن خودشان هم افتخار مي كنند. اما حاجي آقاي ارضي! بدانيد كه اگر روزي خود جنابعالي هم مورد اهانت و تهمت قرار گيريد، من از شما دفاع خواهم كرد. بنابراين چه نيكوست به كار خاص و سازنده خود- كه در آن سر رشته نيز داريد- بپردازيد و از سياسي كاري دوري گزينيد و به مردم تهمتهاي اين چنيني نزنيد.