نگاهي به آنچه اينروزها در جامعه رخ ميدهد، از جمله وضعيت معيشتي مردم، تخلفات مالي و اقتصادي كه در صفحات روزنامهها خودنمايي ميكند و يكشبه سرمايهدار شدن نوكيسهها، ظاهرا نشان از آن دارد كه ثروت كارگشاتر از علم است!
تاريخ انتشار: يکشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۳۲
خبر كوتاه بود؛ به گفته مسوولان آموزشوپرورش بيش از 12ميليون و 300هزار دانشآموز ايراني سالتحصيلي 1391-1390 را آغاز كردند، در حاليكه براساس سرشماري نفوس و مسكن سال 1385 كودكان و نوجوانان بين 19-5 سال كشور بيش از 19ميليون و 435هزار نفر هستند. به عبارت ديگر بيش از هفت ميليون نفر از جمعيت جواني كه بايد در حال تحصيل باشند از تحصيل بازماندهاند.
قديمها وقتي به مدرسه ميرفتيم تقريبا در همه مقاطع تحصيلي اولين موضوعي كه بايد به عنوان انشا ارايه ميداديم، تحليل و استدلال درخصوص اين جمله بود كه علم بهتر است يا ثروت؟ و طبعا انشايي پذيرفته ميشد و نمره ميگرفت كه بگويد علم بهتر است چون با علم ميتوان به ثروت رسيد اما با ثروت نميتوان عالم شد! نگاهي به آنچه اينروزها در جامعه رخ ميدهد، از جمله وضعيت معيشتي مردم، تخلفات مالي و اقتصادي كه در صفحات روزنامهها خودنمايي ميكند و يكشبه سرمايهدار شدن نوكيسهها، ظاهرا نشان از آن دارد كه ثروت كارگشاتر از علم است! احتمالا به همين دليل است كه هيچ بازخوردي نسبت به بازماندههاي از تحصيل را در جامعه شاهد نيستيم و مسوولان هم سكوت اختيار كردهاند. اينكه عوامل چنين وضعيتي چيست، قطعا جاي خود دارد و بايد مورد بحث و بررسي قرار بگيرد.
از عوامل اقتصادي كه خانوادهها قادر به پرداخت هزينههاي تحصيلي فرزندانشان نيستند يا اينكه براي تامين معاش خانواده، وادار به اشتغال آنان ميشوند تا عواملي مثل حذف حقالتدريسها و خاليشدن مناطق دوردست از حضور حقالتدريسها، عدم افزايش فضاهاي آموزش با وجود افزايش جمعيت و... كه هر كدام جداگانه جاي بحث دارد اما آنچه جاي تاسف دارد اينكه در ابتداي انقلاب براساس سرشماري نفوس و مسكن ميزان باسوادهاي كشور 5/47درصد بود و پس از فرمان امام خميني درخصوص نهضت سوادآموزي و مساعدت عموم مردم براي محو بيسوادي پس از 20سال كه از انقلاب گذشت ميزان سواد به90درصد رسيد اما اينك مجددا در حال عقبگرد هستيم و اين در حالي است كه اولا براساس چشمانداز 1400 قرار است ايران قدرت علمي برتر منطقه باشد و ثانيا به عنوان يك كشور اسلامي كه پيامبرش شرط آزادي هر اسير را آموزش سواد خواندن و نوشتن به 10 مسلمان بيسواد قرار داده بود و در بياني فرمود كه: «طَلَب العِلمُ فَريضَه عَلي كُلَ مُسلِمٍ وَ مُسْلِمه»(1) آيا حداقل به عنوان يك مسلمان نبايد نسبت به اين مساله حساس باشيم؟ آيا نميدانيم كه مهمترين سرمايه هر كشور، آموزشوپرورش آن است كه اگر سوخت شود، هستي جامعه را بر باد ميدهد؟ جهل و بيسوادي؛ آفت جوامع بشري است. آيا قرارگرفتن مردم در جهل و بيخبري نبايد مسوولان را به چارهانديشي وا دارد؟ موضوع هم آنقدر روشن است كه جايي براي تكذيب ندارد. بايد درماني براي اين درد جستوجو كرد و اين امر، عزمي ملي را ميطلبد كه در رأس آن مديريت صحيح برنامه و اطلاعرساني مناسب به مردم است. بهرهگيري از صاحبنظران و فرهيختگاني كه در اين عرصه تجارب ارزندهاي داشتهاند شايد كمكي برای موضوع باشد.
پينوشت: 1 - فراگيري دانش بر هر زن و مرد مسلمان واجب است (بحارالانوار، ج1، ص177).