آلودگي هواي تهران كه در وارونگيهاي پاييز و زمستان، هيبت سياه خود را بيشتر نشان خواهد داد به آن درجه از وخامت رسيده است كه چارهجويي پيرامونش وارد مرحله جدي و اساسي شود
تاريخ انتشار: سه شنبه ۴ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۱۹
نويسنده : جعفر گلابي
تيترآنلاين - از كجا ميتوانيم بفهميم كه شاخصهاي اخلاقي شهروندان در چه حدي است؟ تا چه حد خوبند؟ شجاعند؟ مهربانند؟ صبورند؟ با گذشت و فداكارند؟ جامعهشناسان براي رسيدن به تصوير روشني از وضعيت اخلاقي جوامع، راههاي شناختهشدهاي را پيشنهاد ميكنند و تا آنجا پيش ميروند كه براي اين منظور عدد و رقم هم ارائه ميدهند اما گاهي براي حل مسئلهاي ميتوان از جانب ديگري به آن هجوم آورد و پاسخ را به طريق خاصي تحصيل كرد، مثلاً عوارض ناشي از آلودگي هوا را ثابت فرض كرد و بر اساس آن اخلاقيات مردم را مورد تجزيه و تحليل قرار داد.
مطابق آمار رسمي روزانه حدود يك ميليون و 500 هزار خودرو كه البته عدد فرسودههاي آنها قابل ملاحظه هم هست در سطح شهر تهران تردد ميكنند با يك حساب ساده رياضي و جمع كردن تعداد لولههاي اگزوز اين خودروها مشخص ميشود كه لولهاي با چه حجم عظيمي دائما روي تهران كار ميكند و گازهاي سمي و خطرناك و آزاددهنده را به درون ريههاي شهروندان تهراني ميفرستد.
از سوي ديگر پزشكان متفقالقولند كه استنشاق همين گازها اثرات مخربي بر سلسله اعصاب آدميان ميگذارد، بيماريهاي تنفسي، بيماريهاي قلبي و حتي عوارض ژنتيك فراوان، بر روي كودكان و نسلهاي آينده از جمله مخاطراتي است كه شهروندان شهرهاي آلوده بايد سختي آن را به جان بخرند و در آن هم ترديد نكنند.
از جمع دو مفهوم ثابت شده و بدون چون و چراي ذكر شده در سطور بالا چه نتيجهاي ميتوان گرفت؟
سالهاست كه تهراننشينها در فضايي به غايت آلوده تنفس ميكنند و دانسته يا نادانسته عوارضي از قبيل سردرد، حالت تهوع، افسردگي، سرفههاي ممتد، سرخي چشمها و ... را با خود به همراه دارند، به آن اضافه كنيد. ميليونها سفر پرزحمت شهري كه علاوه بر آلودگيهاي اينچنيني، آلودگي صوتي سرسامآور و اعصابخرديهاي ملالآور هم به همراه دارند كه تا چه حد خواهند توانست روح و روان ما را در چنگال خود مچاله كنند و چه سان تسلسل بديها و نامهربانيها و عجلهها و اضطرابها و ناسزاگوييها و ناسزاشنويها را تا عمق خانهها و خانوادهها نفوذ دهند ...؟
روشن است كه آلودگي هوا سم سينهها است و سينههاي سمي در يك چرخه نهچندان دور، دلها را افسرده، آلوده و مغموم ميكند. اگر اين موضوع روشن شده باشد نتيجهاش هم روشن خواهد بود كه ريشه بسياري از ناهنجاريهاي اخلاقي جامعه در نابساماني نظمهاي اجتماعي، پايين بودن سطح رفاه مردم و ازدياد دغدغههاي قابل رفع شدن روزمره آحاد جامعه است، در چنين شرايطي بيش از هر تبليغي و پايدارتر از هر توصيه اخلاقي، رفع مشكلات مردم خواهد توانست جامعه ما را آباد و مهربان و پاك و عزيز و شادمان و آزاد و معنوي كند.
آنها كه درد دين دارند، آنها كه دغدغه سلامت معنوي جامعه را دارا هستند و همه دلسوزان واقعي دير يا زود به اين نتيجه قاطع و بدون چون و چرا ميرسند كه حل مشكلات مردم به صورت اصولي و اساسي و پايدار اولاً در اولويت ديگر مسائل است و ثانياً درمان اين دردها جز از طريق بالا بردن سطح رفاه عمومي و كمكردن درگيريهاي روزمره و آگاهي بخشي در همه حوزههاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي ميسر نخواهد بود.
آلودگي هوا يك مشكل صرف زيستمحيطي نيست چرا كه عوارض ناشي از آن، خود را در همه سطوح ديگر نشان ميدهد همانگونه كه بالا بردن قربانيان حوادث جادهاي هم، همانگونه كه كاغذبازي در ادارات دولتي هم، همانگونه كه گراني كالاها هم، همانگونه كه پايين بودن سطح بهداشت و درمان هم، همانگونه كه هزار و يك مشكل كوچك و بزرگ ديگر هم يك كلاف پيچيده از ناهنجاري و بينظمي و شلختگي و عقبماندگي ايجاد ميكنند و ما به چيزهايي ميپردازيم كه مشكل بودنشان اگر پذيرفتني باشد در اولويتهاي دهم و بيستم است.
به نظر ميرسد آلودگي هواي تهران كه در وارونگيهاي پاييز و زمستان، هيبت سياه خود را بيشتر نشان خواهد داد به آن درجه از وخامت رسيده است كه چارهجويي پيرامونش وارد مرحله جدي و اساسي شود و اگر هنوز به چنين مهماتي نرسيدهايم بدانيم كه حل شدن آنها حالاها تحقق نخواهد يافت. گويا به داشتن مشكلات بزرگ و تحمل مزمن آنها عادت كردهايم و كمتر عزم اساسي ميكنيم كه مانعي از موانع را از جلو پاي خودمان برداريم، ظاهراً آلودگي هوا هنوز عرصه را آنچنان تنگ نكرده است تا درمان آن عزم اساسي جامعه را ايجاد كند!