دکتر کامران دانشجو، وزير علوم، که تحصيلات دانشگاهي خود را در انگلستان به پايان رسانده چه مانعي بر سر راه درسخواندن خود ميديده است؟ آيا وضعيت خاص(!) دانشگاه منچستر بر کيفيت آموزش و نمرات ايشان تأثير منفي گذاشته بود؟
اين روزها در کنار اخبار ريز و درشت سياسي که بخشي از وظيفه ملتهبکردن فضاي کشور را برعهده دارند، اخبار و گزارشها و اظهارنظرهاي افراد مختلف درباره موضوع «تفکيک جنسيتي دانشگاهها» نيز بخش ديگري از اين رسالت مهم(!) را بر دوش گرفته است.
از وزير علوم با سخنان تند و محکمش گرفته تا روحانيون برجسته با استدلالهايشان، همه و همه بر اين تنور ميدمند تا مبادا شعله سخنان و ادعاهاي اصولگرايي و بازگشت به ارزشها(!) خاموشي پذيرد.
اين اظهارنظرها در حالي صورت ميگيرد که نياز به پاسخگويي به برخي سؤالات درباره مسائل پيشين در اين مورد احساس ميشود؛ سؤالاتي که پاسخ صحيح به آنها بسياري از هيجانات کاذب را خواهدکاست.
1. دکتر کامران دانشجو، وزير علوم، که متولي اصلي اداره دانشگاههاي کشور است، از ابتداي وزارت خود، هميشه با حدت و شدت بر تفکيک جنسيتي دانشجويان دختر و پسر تأکيد کرده است. وي از کساني است که تحصيلات دانشگاهي خود را در انگلستان به پايان رسانده. بدون ترديد مقايسه فضاي دانشگاههاي ايران و انگلستان و روابط پسر و دختر در اين دو کشور قياسي معالفارق است؛ اما در مقايسه وضعيت دانشگاه منچستر (که وزير علوم از آنجا دکترا گرفته است) با دانشگاهي در تهران، اين سؤال مطرح ميشود که وزير محترم علوم چه مانعي بر سر راه درسخواندن خود ميديده است؟ آيا وضعيت خاص(!) دانشگاه منچستر بر کيفيت آموزش و نمرات ايشان تأثير منفي گذاشته بود؟
2. حجتالاسلام قرائتي نيز اين روزها با استدلالهايي خواهان تسريع جداسازي دانشجويان دختر و پسر شده است. چيزي که در کلاسهاي اين روحاني معلم قرآن و اخلاق ديده ميشود، اين است که تعدادي دختر و پسر با رعايت حدود، پاي صحبتهايش مينشينند و به يافتههاي وي از کلام وحي گوش ميدهند و از اين خرمن خوشهاي برميچينند، بيآنکه حاشيهاي ايجاد کرده باشند. سؤال اين است که اگر روزي مسئولاني به درس ايشان وارد شوند و کلاس اخلاقش را «دخترانه و پسرانه» کنند، ايشان چه واکنشي نشان خواهد داد؟
3. «بايد کار فرهنگي کنيم» اين جملهاي است که بسياري از مسئولان در هنگام بينتيجهماندن اقدامات سلبي و ايجاد ممنوعيت در برخورد با موضوعاتي مانند مسائل خياباني و درگيريهاي ورزشگاهها و... بهکار ميبرند. درحقيقت اين مسئولان راه مقابله با اين معضلات را کار فرهنگي ميدانند که يک سر آن به دانشگاهها ختم ميشود. حال سؤال اين است که چرا دراينباره تدبيري وارونه انديشيده ميشود؟ چگونه است که براي ممنوعيتهاي بيرون از دانشگاه کار فرهنگي تجويز ميشود، ولي براي اين محيط فرهنگي ممنوعيتهاي معمول در خارج از دانشگاه در نظر گرفته ميشود؟
4. جوانان به گونه اي دربارهشان سخن ميرود که گويي بشکهاي باروتاند که با جرقهاي زود منفجر ميشوند و شهري را ويران ميکنند. آيا اينان همانهايي نيستند که در چند دهه اخير، در وصف حماسههايشان شعرها سروده و فيلمها ساخته شده؟ آيا فعاليتهاي سياسي که تراز کشور ما را در ميان کشورهاي مدعي دموکراسي بالا برده، بدون حضور اين جوانان امکانپذير بوده است؟ آيا بايد بر اين همه فعاليت و تحرک وموفقيت علمي، فرهنگي و ورزشي آنان چشم بست و همچنان آنان را مانند بشکهاي از باروت غرايز ديد؟
5. مهمتر از همه در اين مورد خاص، داستان برخورد شديد بنيانگذار نظام است که به صريحترين شکل ممکن، با تفکيک جنسيتي دانشگاهها مخالفت کردند. آيا از جانب جناحي که خود را مدافع حقيقي امام ميداند و در اين زمينه هيچ رقيبي را برنميتابد، سخنان رهبر فقيدانقلاب مشمول مرور زمان ميشود؟ يا تفاوتهايي در نحوه تربيت جوانان پيش از انقلاب و سالهاي پس از آن ديده ميشود؟
بهنظر ميرسد پاسخ به اين سؤالات نه براي سؤالکنندگان که براي متوليان امر تفکيک جنسيتي دانشجويان جهت ادامه راه و تنوير افکار عمومي حياتي است.
مرجع : ابتكار
نظرات بينندگان: ۱ نظر انتشار يافته ۰ نظر در صف انتشار ۰ نظر غيرقايل انتشار
۱۳۹۰-۰۶-۲۰ ۰۸:۲۸:۴۵
كسي نيست به اين سوالات جواب بده؟ وزارت علوم چرا به اين سوالات پاسخي نمي ده؟ (3840)