بانك مركزي كه به بانكها ميگويد تسهيلات ارزانقيمت بدهيد و به سپردههاي حتي پنج ساله سودي بالاتر از 15 درصد ندهيد، خود نبايد جنس مالي با بازده صد تا 150 درصد بفروشد.
تاريخ انتشار: چهارشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۵:۳۴
وقتي دور سفتهبازانه (speculative run) آغاز ميشود، مقامات ناظر، يعني بانك مركزي و سازمان بورس و اوراق بهادار بايد در پي كنترل آن باشند، نه اينكه به اين دور سفتهبازار شتاب دهند. مثلا پيشفروش سكه طلا به قيمتهاي به مراتب پايينتر از قيمت روز و به شكلي كه تا به حال انجامشده به معناي تندكردن دور سفتهبازانه است. مقامات بانك مركزي چه انتظاري از اين پيشفروش داشتهاند؟ آيا فكر ميكردند قيمتهاي طلا و به تبع آن ارز را كنترل كنند؟
بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران پيشفروش چهارماهه سكه را از تاريخ 29/9/1390 از طريق بانك ملي با قيمت 546 هزار تومان آغاز كرد. خريد اين سكهها در آن روز با احتساب ماليات بر ارزش افزوده 23درصد سود سالانه داشته است. وقتي خبرهاي تحريم بيشتري شايع شد، نرخ ارز بالاتر رفت، بازده خريد اين سكهها از بانك ملي به تدريج بالا و بالاتر رفت بهگونهاي كه وقتي با تصويب سريع قانوني عليه نگهداري ارز، قيمت سكه به 800هزار تومان رسيد، بازده پيشخريد سكههاي بانك مركزي سالانه به 124 درصد رسيد! باوجود مشاهده اين وضعيت، بانك مركزي خود را از تبوتاب نينداخت و اعلام كرد به فروش سكه با قيمت بالاتر ادامه ميدهد. از تاريخ 3/10/1390 بانك ملي به نمايندگي از بانك مركزي به پيشفروش سكه ادامه داد و سكه را به قيمتهاي پيشفروش 4/627 هزار تومان (تحويل چهارماه) و 9/598 هزار تومان (تحويل ششماه) عرضه كرد. بدتر از همه اعلام كرد كه قيمتها را هر هفته تعديل خواهد كرد (يعني قيمتها بالا خواهد رفت). معناي اين جمله در اطلاعيه بانك به آن معناست كه افزايش قيمت نهادي ميشود. باتوجه به قيمتهاي آخر وقت سكه طلا در روز 3/10/1390، نرخ بازده كالايي كه بانك مركزي ميفروخت به 163 درصد در سال رسيد!
بانك مركزي چه هدفي را از فروش سكه دنبال ميكند؟ آيا وجوه فروش سكه از بانك ملي به خزانه بانك مركزي منتقل ميشود تا تورم در آخر سال كنترل شود؟ آيا ورقههاي طلايي كه مردم از بانك ملي ميگيرند ضربهگير حجم پولي است كه در 12 ماه اخير به حجم پول كشور افزوده شده است؟ اين ورقهها خاصيت نقدشوندگي بالا دارند و نميتوانند ابزار مناسب كنترل تورم باشند. با اين ورقهها ميتوان هر جنس ديگري را خريد، چراكه صاحب آن انتظار دارد چهار ماه ديگر سكههاي طلا دريافت كند. پس چرا بانك مركزي به پيشفروش سكه ادامه ميدهد؟ ادامه پيشفروش سكه از طرف بانك مركزي به شكلي كه انجام ميشود، شگفتآور است.
وقتي بانك مركزي كالايي ميفروشد كه صد تا 140 درصد در سال سود دارد و وقتي قيمت طلا و ارز در هر ساعت بالا ميرود، نهتنها هر نوع توليد و كسب و كار از معنا ميافتد و نهتنها دلالي هم ديگر صرف نميكند، بلكه هجوم به بانكها براي خروج پول به امري عادي بدل ميشود. در طول 20 روز گذشته، همه بانكهاي دولتي و غيردولتي و موسسات مالي و اعتباري با وضعيت خروج شديد پول مواجه بودهاند. سپردهگذاران حتي سپردههاي پنج ساله خود را شكستهاند تا سكه و طلاي با سود بالاتر از صددرصد خريداري كنند. سهامداران بورس و دارندگان واحدهاي سرمايهگذاري صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك، بر فشار نقدكردن واحدهاي خود افزودهاند تا سكه بخرند. حساب عمده بانكها نزد بانك مركزي در طول اين مدت قرمز شده است.
بانك مركزي به زعم خود براي حل مشكل ارز، به پيشفروش سكه روی آورده است و در اين مسير آنقدر بيمبالات بوده و به شيوهاي عمل كرده كه خروج پول از سيستم بانكي و نيز از بورس اوراق بهادار را ناديده بگيرد. بانك مركزي كه به بانكها ميگويد تسهيلات ارزانقيمت بدهيد و به سپردههاي حتي پنج ساله سودي بالاتر از 15 درصد ندهيد، خود نبايد جنس مالي با بازده صد تا 150 درصد بفروشد. بازار سرمايه بايد چه كند و بازار پول چگونه فشارها را از روي خود بردارد؟ بانك مركزي به دست خود و با خيال حل مشكل سكه و ارز و با توهم حل بحران ارز، براي نهادهاي پولي و بازار سرمايه مشكل ميآفريند. شك نكنيد بحران ارزي در حال تبديلشدن به بحران مالي است. اگر بانك مركزي به نحوه عمل خود در مديريت قيمت ارز و سكه ادامه دهد، بيشك بهزودي بحران ارزي به مجموعه نظام مالي كشور تسري مييابد. يكي از نشانههاي بروز بحران مالي، خارجشدن بعضي از بازارها از پول ملي يعني ريال و دلاريزه شدن آن بازارهاست؛ اقدامي كه متاسفانه در حال وقوع است. به جاي پيشفروش، به شكلي كه انجام شد، بانك مركزي چه كارهايي ميتواند بكند تا در شرايط دشوار فعلي به بازار ارز (و به تبع آن طلا) سروسامان دهد؟ بيشك توقف پيشفروش سكه كافي نيست. بانكمركزي براي جلوگيري از تبديل ارز و طلا به وسيله پسانداز مردم بايد اقداماتي عاجل انجام دهد. اين موضوع به نوشتهاي جداگانه نيازمند است.