جامعه نسبت به سرنوشت عقلانیت و ثبات در آینده نگران شده بود و مطمئن نبود که اگر این عقلانیت اکنون شکل نگیرد آینده روشنی در انتظارش باشد
تاريخ انتشار: دوشنبه ۳ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۰۱
نشست بررسی جامعهشناختی رفتار انتخاباتی مردم ایران از سوی انجمن جامعهشناسی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
علی ربیعی: نتایج انتخابات در ایران قابل پیشبینی نیست
به گزارش ایلنا، علی ربیعی در این نشست گفت:رفتارشناسی رایدهندگان برای همه نظامهای سیاسی دنیا مهم است.اما در کشور ما رفتارشناسی درستی در حوزه رفتاری رایدهندگان وجود ندارد و ما کتاب یا مقالههای زیادی در این زمینه نداریم.
وی تصریح کرد: نظرسنجی در کشور ما قابل اتکا نیست چرا که یا توسط نهادهای شبهدولتی و با بار امنیتی انجام میشود و یا اینکه در آستانه انتخابات توسط کاندیداها صورت می گیرد که جنبه تبلیغاتی دارد.به همین دلیل نتایج انتخابات در چند دوره اخیر غیرقابل تصور و پیشبینی بوده است که این موضوعِ نه تنها مفید نیست بلکه نگرانکننده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد:در انتخابات سال 76 ناطقنوری که فرد محترم و بااخلاقی است، از رای آوری خود مطمئن بود و میگفت مگر شک دارید که من رای میآورم؟ از آن طرف هم آقای خاتمی میگفت آمدهام که فقط حرفم را بزنم و صدایم شنیده شود ولی دیدیم که نتیجه آن شد.
وی افزود: در سال 84 هم کسی فکر نمیکرد احمدینژاد بیاید و رییسجمهور شود ولی دیدیم که انتخاب شد.
ربیعی تصریح کرد:در این انتخابات هم ترس و دلهره داشتیم و رفتار مردم برای ما قابل پیشبینی دقیق نبود که این اصلا خوب نیست.در سایر کشورها نتایج انتخابات تقریبا قابل پیشبینی است ولی در کشور ما اینگونه نیست و مثلا حدود 10 درصد را میتوان پیشبینی کرد و 90 درصد قابل پیشبینی نیست.
این فعال سیاسی با بیان اینکه رفتار انتخاباتی مردم ما بر اساس جامعهشناسی اسکیپی است،گفت: ما باید علت واقعی رفتار مردم در عرصه انتخابات را فهمیده و به آن توجه کنیم. در کشور مادر یک بیسامانی سیاسی انتخابات انجام میشود هرچند ممکن است برخی بگویند این بیسامانی سیاسی امر خوبی است ولی خوب نیست. کشورهایی که انتخابات برگزار می کنند یکسری لوازم را برای آن در نظر دارند که این لوازم را سامانه سیاسی آنها میسازد ولی ما در کشور با فقدان این موضوع روبرو هستیم.
وی با تاکید بر اینکه اعضای جامعه مدنی در کشور ما دنبال منجی ناشناخته هستند،گفت: ساختار قدرت در کشور ما از زمان پهلوی تا الان علاقه داشته که با مردم به صورت مستقیم حرف بزند و رفتار تودهگرایانه داشته است به نحوی که میانجی بین مردم و حکومت وجود نداشته باشد.
ربیعی گفت: رسانهها قبل از انتخابات بعضا در فشار بودند که حتی از آقای خاتمی و دیگر سران اصلاحطلب حرفی نزنند و حتی تا سه، چهار روز قبل از انتخابات ما شاهد چنین فشارهایی بودیم. از سوی دیگر هشت سال بود که تلویزیون آقای خاتمی را شطرنجی نشان میداد و ما با این دشواریها در عرصه انتخابات روبرو بودیم و با توجه به همین دشواریها وارد فضای انتخابات شدیم که در ادامه با یک موج در آستانه انتخابات در کشور مواجه شدیم که بر این موج، تحول ارزشی، تغییر و تحولخواهی سوار بود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: موضوع دیگری که در این زمینه مهم بود، یک لج ملی بود که ما بعضا شاهد شکلگیری آن در کشور هستیم و نباید آن را شوخی گرفت. ایرانیها وقتی احساس میکنند یک نفر مظلوم واقع شده است، بیشتر به سمت و سوی آن میروند.
وی با اشاره به اینکه اهمیت میل تغییرخواهی در جامعه ایران باید مورد توجه ویژه قرار بگیرد،تصریح کرد: در مجلس سوم، دو سوم مجلس دست جریان چپ بود و در انتخابات مجلس چهارم مرحوم توسلی نفر سی و یکم شد و آقای ناطقنوری به دور دوم راه پیدا کرد و در آن زمان محمدجواد لاریجانی که نماد مذاکره با غرب بود، آقای ابوترابی که نماد احترام به جنگ بود و همچنین آقای حسینی که نماد اخلاق در خانواده است، در انتخابات مجلس در تهران حائز رتبههای اول تا سوم شدند، در آن دوره هژمونی گفتمان چپ ضعیف نبود ولی تغییرخواهی به آن هژمونی "نه" گفت.
وی ادامه داد: در انتخابات سال 76 این تغییرخواهی نسبت به کانون قدرت و طبقه متوسط رو به بالای اقتصادی و فرهنگی صورت گرفت و انتخاب خاتمی نتیجه این تحولخواهی بود.
ربیعی با بیان اینکه احمدینژاد نیز در سال 84 رای تغییرخواهی را آورد،گفت: او در مناظرهها گفت اینها باید بروند ولی نگفت که چه کسانی باید بیایند. وقتی که او گفت اینها باید بروند، ضمیرش را مشخص نکرد ولی جامعه متوجه ضمیر آن شد. گفتمان احمدینژاد علیه وضع موجود آن زمان و علیه 30 سال قبل بود.بنابراین احمدینژاد نیز بر روی موج تغییرخواهی نسبت به کانون قدرت و بزرگنمایی در مورد برخی از افراد سوار شد. هرچند جنس آن تغییرخواهی متفاوت بود.
وی به انتخابات ریاستجمهوری 24 خرداد 92 اشاره کرد و با بیان اینکه در انتخابات کنونی هاشمی مظلوم واقع شده بود،گفت: جامعه ترسیده بود و سیاستهای احمدینژاد شکست خورده بود، فشار اجتماعی زیاد بود هر روز ارزش پول ملی کمتر میشد و جامعه نگران بود و اینها باعث ایجاد موج تغییرخواهی شد. ضمن اینکه جامعه بواسطه اطمینانبخشی صورت گرفته از ناحیه رهبری احساس کرد که رأیاش اثرگذار است.
این فعال سیاسی اظهار داشت: با نقشی که آقای هاشمی ایفا کرد جامعه فهمید اثر فحشهایی که نسبت به وی روا داشته شده دروغ بوده است. علاوه بر آن وقتی هاشمی ردصلاحیت شد این لج ملی بیشتر شد.
وی تصریح کرد: تعطیلی دانشگاهها در آستانه انتخابات موجب شد سه میلیون دانشجو به شهرها و روستاها یعنی محل سکونت خود بروند و در راستای ایجاد این موج تغییرخواهی موثر باشند.علاوه بر این روحانی در مناظرهها حرفها و مطالبی را زد که حرف دل مردم بود و یا به قول ما کف خیابانی بود، مطالبی که مردم در زندگی روزمره خود با آن روبرو هستند.
ربیعی گفت: اعتماد جامعه به آقای خاتمی نیز در ایجاد این نتایج بیتاثیر نبود. تدبیر آقای هاشمی هم در این انتخابات پشت سر آقای روحانی قرار گرفت که این نیز یکی از عوامل موثر در استقبال عمومی به آقای روحانی و کسب رای بالا از سوی وی بود.
ربیعی با اشاره به برخی تحلیلها مبنی بر اینکه انتخابات یک «نه» بزرگ به وضع موجود بود، اظهار کرد: در دل این «نه» یک مساله ایجابی نهفته است و در واقع شما تلاش دارید چیزی را جایگزین کنید و در برابر هر موضع سلبی یک مساله ایجابی وجود دارد.به طور مثال یک نفر به من گفت که چرا آقای خاتمی را دوست داری و من به او گفتم من آقای خاتمی را دوست دارم به خاطر اینکه خیلی کارها را نمیکند، مثلا آبروی مردم را نمیبرد، به زندگی خصوصی کسی نمیرود و دوست ندارد به مردم دروغ بگوید و من خاتمی را به خاطر خیلی از کارهایی که انجام نمیدهد، دوست دارم.
حمیدرضا جلاییپور : تبانی در انتخابات را قبول ندارم
حمیدرضا جلاییپور نیز در این نشست، با طرح این سوال که چگونه روحانی در این انتخابات پیروز شد؟ گفت:تندروهای مخالف اصلاحات از سال 88 تا امروز کوچکترین امتیازی به اصلاحطلبان ندادند و با افزودن به شرایط امنیتی جامعه شرایط را سخت تر کردند به گونه ای که این مساله در تاریخ 100 ساله ایران سابقه نداشت.
این فعال سیاسی با بیان اینکه از یک سال گذشته شروع به تهدید اصلاح طلبانی کردند که میخواستند در انتخابات ریاستجمهوری فعال شوند، یادآور شد: اصلاحطلبان وقتی میخواستند برای انتخابات آماده شوند و از کاندیدای مورد اجماعشان یعنی آقای خاتمی حمایت کنند، نتوانستند و در همین فضا خاتمی اولین کسی بود که گفت باید سراغ هاشمی رفت.
وی در ادامه به ردصلاحیت کاندیداهای اصلاحطلب در انتخابات شورای شهر اشاره کرد و با انتقاد از کند شدن مستمر شبکههای اجتماعی و پارازیتهای وقت و بیوقت بر روی شبکههای ماهوارهای گفت: ما در این شرایط به سمت انتخابات رفتیم؛ شرایطی که در آن بخش وسیعی از طبقه متوسط با توجه به اتفاقات سال 88 ناکام و ناامید بودند.
جلایی پور با بیان اینکه پیش بینی اصلاحطلبان ورود به مرحله دوم انتخابات بود اما اصولگرایان در همان مرحله اول خود را پیروز میدان می دانستند و معتقد بودند اگر به دور دوم بروند یا با ترکیب قالیباف - جلیلی است یا جلیلی - روحانی،گفت: این نتیجه در حالی به دست آمد که ما اتفاقات سال 88 را پشت سر گذاشته بودیم که به اعتقاد من باید دلیل این مساله را در پتانسیل جنبشی مردم ایران تحلیل کرد.
این عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ادامه داد: موضوعاتی همچون نارضایتی اقتصادی و نگرانی امنیتی از آینده کشور در تشدید این جنبش و گسترش آن دخالت داشت.
جلاییپور با بیان اینکه جامعه ایران جامعهای تودهای نیست اما عوامل مستعدکننده وجود دارند،گفت: بیش از آنکه جامعه ایران انقلابی و شورشی باشد و در خود آدمهای سرخورده و مأیوس پرورش دهد، یک جامعه با پتانسیل جنبشی است.
وی با بیان اینکه بعد از انتخابات همه شوکه شده بودند، تصریح کرد: در جامعه شاهد یک نوع فردیت نهادینه شده هستیم. هرکدام از افراد مثل یک سازمان و تشکل عمل میکنند و این برای جنبش انتخاباتی سال 92 امری تعیینکننده بود.
این عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: خاتمی از دلایل نیامدنش به عرصه انتخابات سخن گفت و هاشمی وارد عرصه انتخابات شد.به اعتقاد من یکی از دلایل رخداد بزرگ انتخاباتی سال 92، ثبتنام این روحانی 79 ساله است.
وی ادامه داد: موضوع کاندیداتوری هاشمی دو ساعت پس از ثبتنام وی در تمام شهرهای ایران مطرح شد و جوانههای جنبش اجتماعی از ثبتنام هاشمی آغاز شد.
جلایی پور گفت: اگر هاشمی در انتخابات میماند 30 میلیون رای میآورد و به گفته خودش اصلا در شورای نگهبان بحث سن و سال مطرح نبوده است. با ردصلاحیت هاشمی امید مردم تبدیل به یک نگرانی عمومی شد و فردی که تا آن موقع نماد اشرافیت معرفی شده بود مورد اقبال مردم قرار گرفت.
این عضو هیات علمی دانشگاه تصریح کرد: ائتلاف عارف و روحانی از دلایل اثرگذار بر جنبش انتخاباتی بود.جوانان شهرستانها در ستادهای عارف و روحانی شعار ائتلاف دادند و پای آن ماندند و این اولین قدم برای ائتلاف بود.
وی گفت: انتقادی که در سالهای گذشته به خاتمی وجود داشته این است که با وجود رهبریت اصلاحطلبان، کار رهبری این جریان را انجام نمی داد اما اینبار او این کار را کرد و ائتلاف عارف و روحانی را پذیرفت و به همین دلیل شاهد رای بالای مردم در روستاها و استانهای مختلف کشور مثل گیلان و سیستان و بلوچستان به آقای روحانی بودیم.
وی با بیان اینکه مقام معظم رهبری اجازه نداد در ساعات اولیه پایان رایگیری رایخوانی شود، که این مساله به آرامش در انتخابات و پس از آن کمک کرد.
این جامعهشناس و تحلیلگر مسایل سیاسی گفت:اینکه گفته شود در این انتخابات تبانی شده است،درست نیست و من این مساله را قبول ندارم.
هادی خانیکی : فرودستان جامعه بیشترین اقبال را به روحانی داشتند
هادی خانیکی نیز در این نشست به نظرسنجیهایی که قبل از انتخابات و روزهای منتهی به انتخابات انجام میشد، اشاره کرد وگفت: نتیجه بسیاری از این نظرسنجیها سمت و سویی که امروز شاهد آن هستیم را نشان میداد اما اعلام نمیشد.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: سازمان صداوسیما معتبرترین نظرسنجیها را انجام داد که اتفاقا نتایج آن نشان دهنده سمت و سوی مردم به همان جهتی بود که در انتخابات حرکت کردند اما نتیجه اعلام نشد.
خانیکی گفت: روحانی با کمترین برخورداری از فرصت رسانهای توانست آرای مردم از دورترین روستاها تا مراکز شهری، خانواده شهدا، نخبگان، دانشجویانرا به خود جلب کرده و موفق شود حتی در جاهایی مانند استانداری که صندوق سیار وجود داشت، صددرصد آرا را کسب کرد.
وی تصریح کرد: کاندیداها از فرصت محدودی که تلویزیون در اختیار آنها قرار داد استفاده کردند و ارتباطات میانفردی و سیاسی با جامعه ایجاد کردند که به نوعی مبتنی بر دیالکتیک انتقادی بود.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: از یک سال پیش اصلاحطلبان به دلیل محدودیتهای امنیتی و سیاسی فضایی را نمیدیدند که بخواهند وارد عرصه انتخابات شوند. از همین رو به سمت کاندیداهایی رفتند که خودشان رسانه بودند.
خانیکی با بیان اینکه با آمدن هاشمی، دیالکتیک انتقادی به سطح جامعه منتقل شد،گفت: با حضور هاشمی صفی از هوشیاری و آگاهی به وجود آمد که به بروز تصمیمات عقلانی در حاکمیت نیز کمک کرد.جامعه نسبت به سرنوشت عقلانیت و ثبات در آینده نگران شده بود و مطمئن نبود که اگر این عقلانیت اکنون شکل نگیرد آینده روشنی در انتظارش باشد.
وی گفت: فرودستان جامعه بیشترین اقبال را به روحانی داشتند و مناطق محروم و استانهای حاشیهای در رای به روحانی از شهرهای بزرگ جلوتر بودند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: من در انتخابات یک کاندیدا را ندیدم که از وضع موجود در کشور دفاع کند و همه از این وضعیت نگران بودند و این یکی از ویژگیهای انتخابات 92 بود.
علیمحمد حاضری:ناکارآمدی نظام نظرسنجی غیرعلمی و مهندسی شده در ایران در این انتخابات به اثبات رسید
علیمحمد حاضری دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها نیز در این نشست گفت: در انتخابات اخیر شاهد بودیم که یک جناح منتقد و مخالف در کمال ناباوری به پیروزی رسید.
وی افزود: ما پس از انتخابات شاهد دو جشن ملی با دو ویژگی سیاسی و غیرسیاسی بودیم اما نکته مهم این بود که در فرآیند برگزاری این جشنها نیروهای خودسر اجازه فرمان حمله به مردم پیدا نکردند و نتوانستند خودسرانه وارد شوند.
این استاد جامعهشناسی با بیان اینکه بخشهای کمتر توسعه یافته کشور در این انتخابات توانستند مواضع قومگرایانه و پوپولیستی خود را نشان دهند،گفت: سرعت تحولات در یکی - دو روز آخر مانده به انتخابات در ساختن سونامی رای برای آقای روحانی بینظیر بود و ما در واقع شاهد انتقال پیام به صورت چهره به چهره بودیم که این ظرفیت فراتر از ظرفیت رسانه بود.
حاضری تصریح کرد: این انتخابات نکته نازیبایی را برای ما جامعهشناسان به اثبات رساند و آن اثبات ضعف و ناکارآمدی نظام نظرسنجی غیرعلمی و مهندسی شده در ایران بود.
وی گفت: متاسفانه ما در حوزه نظرسنجی بسیار ضعیف هستیم و بسیاری از نظرسنجیها تحت مدیریتهای غیرعلمی و مهندسی شده است که ما این را در انتخابات سال 92 دیدیم.
حاضری با بیان اینکه قالیباف به خاطر نقش خود و تکیه بر برخی از نیروها و مواضعی که داشت در ابتدا از پایگاه رای طبقه متوسط شهری برخوردار بود،گفت: ولی ما در روزهای منتهی به انتخابات شاهد رویگردانی بخشی از طبقه متوسط شهری از وی بودیم چرا که وی خواسته یا ناخواسته در آخرین لحظات مجبور شد از سمت مطالبات طبقه شهری به سمت مطالبات دیگر روی بیاورد که طبقه متوسط شهری نیز با توجه به این تغییر در مواضع وی، نماد خود را در جای دیگر یعنی آقای روحانی دید.
این استاد دانشگاه گفت: در این انتخابات عقلانیت اصلاحطلبی ظرفیت ظهور و بروز پیدا کرد و اجماع که نتیجه تبعیت از عقل جمعی بود پذیرفته شد در حالیکه در جریان اصولگرا بر خلاف آنچه که پیروی از شیوخ و حکمیت می گفتند صورت نگرفت و منافع شخصی و تعارضها جای خود را به اجماع داد.
حاضری به محوریت خاتمی در تمرکز مدیریتی اصلاحطلبان اشاره کرد و گفت: ما برای رسیدن به این روند شاهد برگزاری جلسات مستمر و تحلیلهای اقناعی بودیم. در جلسات نظرات مختلف مطرح میشد و سعی بر اقناع همه افراد بود. این مرکزیت با سعه صدر تمام استدلالها را شنید و به ضرورت حضور اجماعی با کاندیدای حداکثری در عرصه انتخابات رسید و در پی آن نیز بحث ضرورت حضور خاتمی یا آقای هاشمی در انتخابات ایجاد شد.در مورد آقای خاتمی فشار بر این بود که وی ردصلاحیت میشود و ما این را از سوی رسانههایی مانند کیهان که اگر نماد مرکزیت نیروهای امنیتی بدانیم شاهد بودیم اما در مورد آقای هاشمی نیز تا قبل از ثبتنام این موضع وجود نداشت که ردصلاحیت میشود بلکه گفته میشد هاشمی ممکن است رای نیاورد. اما آقای هاشمی، وارد عرصه شد و معادلات تغییر کرد اما پس از ردصلاحیت ایشان، اصلاحطلبان در پی جایگزینی برای آقای هاشمی برآمدند.