پس از پيروزي انقلاب اسلامي و برگزاري همهپرسي، يكي از مهمترين اهداف، برچيدن نمادهاي رژيم پهلوي و جايگزين كردن آن با نمادهاي جديدي بود كه هويت اسلامي و انقلاب جديد ايران را به جهانيان نشان دهد.
شوراي انقلاب كه در غياب انجام انتخابات و تشكيل دولت رسمي، امور كشور را به عهده داشت تغيير 2 نماد مهم را بلافاصله در دستور كار قرار داد: پرچم و نشان شير و خورشيد پول شامل سكهها و اسكناسها. با اين حال به علت به هم ريختگي دروني سازمانهاي مسوول و عدم دسترسي به كارشناسان و خبرگان طراحي كه بتوانند تغيير اين نمادها را به انجام رسانده و نمادهايي در خور شأن انقلاب طراحي كنند، تغيير اين نمادها مدتي به طول انجاميد و سرانجام مديراني جوان و تازهكار به طور كاملا غيرمنتظره اين وظايف را عهدهدار شدند و سرانجام طوري نمادها را تغيير دادند كه بسياري از آنها تاكنون معرف هويت جمهوري اسلامي ايران هستند. با اين حال تاكنون داستان تغيير پرچم و پول فعلي كشور مسكوت و سر به مهر باقي مانده است. البته درباره جزئيات تغيير پرچم و نام طراح آن اطلاعات مختصري از جرايد اوايل انقلاب نظير روزنامه آيندگان و جمهوري اسلامي يا نشريه پاسدار اسلام در دست است، اما چگونگي تغيير شكل سكهها و اسكناسها تقريبا تاكنون بيان نشده باقي مانده است. درباره تغيير پرچم نيز همين قدر ميدانيم كه شخصي به نام حميد نديمي، طراحي آرم پرچم را به عهده داشته است. او امروز استاد درس نظريه و روشهاي طراحي در رشته معماري دانشگاه شهيد بهشتي است. او اتود آرم خود را در پي فراخوان سراسري دولت موقت در فروردين 58 به بيت امام خميني(ره) فرستاد و آن آرم با تماس تلفني آيتالله هاشمي رفسنجاني تاييد شد. جالب است بدانيد آرم پرچم جمهوري اسلامي ابتدا يك مشت گره كرده با چند ستاره بود و حتي روي برخي اسكناسها نيز چاپ شده بود، اما ناگهان دستور جمع كردن آن صادر ميشود تا آرم جديد مورد بررسي و تاييد قرار گيرد. پس از تغيير آرم پرچم، تغيير اسكناسها نيز آغاز ميشود.
نخستين فراخوان اسکناسهاي انقلاب
تنها 18 روز از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته بود كه امام(ره) سخنراني معروف خود را درباره تغيير نمادهاي انقلاب ايراد كردند. امام(ره) در آن سخنراني خواستار محو و تغيير نشان شير و خورشيد از روي تمام مكاتبات و علائم دولتي، اسكناس و مسكوكات و ساير مظاهر ملي كشور شد. ايشان در آن سخنراني اظهار كردند: ما يك مملكت محمدي ايجاد ميكنيم. بيرق ايران نبايد بيرق شاهنشاهي باشد. آرمهاي ايران نبايد آرمهاي شاهنشاهي باشد. بايد آرمهاي اسلامي باشد. از همه وزارتخانهها، از همه ادارات بايد اين شير و خورشيد منحوس قطع بشود. علم اسلام بايد باشد. آثار طاغوت بايد برود. اينها آثار طاغوت است. اين تاج، آثار طاغوت است. آثار اسلام بايد باشد. (صحيفه امام، ج 6 ، ص 275)
به دنبال اين اظهارات، دولت موقت يك فراخوان سراسري در 2 بخش منتشر ميكند: بخش اول طراحي آرم و پرچم و بخش دوم طراحي اسكناسهاي جمهوري اسلامي ايران.
اسکناس هاي جديد متولد مي شود
كار چاپ اسكناس و ضرب مسكوكات تا سال 1340 خورشيدي در دست بانك ملي ايران بود. اما اين بانك با چاپ آخرين اسكناس خود كه 10 ريالي بود، اين كار را به بانك مركزي ايران واگذار كرد. لذا پس از پيروزي انقلاب نيز بانك مركزي بود كه ميبايست كار تغيير اسكناسهاي پهلوي به انقلاب اسلامي را انجام ميداد. دكتر جليل شركاء، مديرعامل بانك ملي در زمان پيروزي انقلاب در اين باره گفت: وقتي انقلاب پيروز شد من به خاطر يك ماموريت كاري در آمريكا بودم كه با تماس مهندس بازرگان و عليرغم مخالفت بسياري از دوستان كه بازگشت را خطرناك ميدانستند، به ايران بازگشتم. يكي از كارهاي مهمي كه همچنان مانده بود، تغيير اسكناسها بود كه بايد فكري براي آن ميكرديم.
وي افزود: آن روزها اوضاع آنقدر آشفته بود كه نه در بانك ملي و نه در بانك مركزي طراحي كه بتواند كار طراحي اسكناسهاي جديد را انجام بدهد، نداشتيم. همه آنها يا مخفي شده بودند يا در دسترس نبودند. كار چاپخانه بانك ملي و بانك مركزي نيز متوقف شده بود و صلاح هم نبود آغاز شود.
وي توضيح داد: علت اين مساله آن بود كه به خاطر هرج و مرج آن روزها، برخي شعب بانكها هدف حمله و دزدي افراد فرصتطلب قرار ميگرفت، لذا اصلا صلاح نبود كار جديدي براي چاپ اسكناس انجام شود. يادم ميآيد چنان از وضعيت چاپخانه بانك ملي و بانك مركزي نگران شده بوديم كه به آيتالله لاهوتي كه رياست وقت سپاه يعني تنها نيروي منسجم امنيتي كشور را به عهده داشت، زنگ زدم و از او براي حفاظت از ابزار و دستگاههاي بسيار حساس چاپ اسكناس كمك خواستم. البته حفاظت از شعبات ما و پول هايي كه در آن جمع ميشد هم مطرح بود. آن روزها حساب كرديم و ديديم حفاظت موثر از بانكها، كل نيروي آن روزهاي سپاه را ميطلبد، اما چون امكانش نبود حفاظت را به شعبات مركزي بانكها و بويژه چاپخانه بانك ملي و بانك مركزي محدود كرديم و حداقل موفق شديم جلوي سرقت كاغذهاي اسكناس، دستگاههاي چاپ، امنيتي و خلاصه اسرار چاپ اسكناس در كشور را بگيريم. چرا كه اگر بخشي از اين ابزارها سرقت ميشد، فقط يك سرقت عادي نبود، بلكه روشهاي چاپ اسكناس لو ميرفت و تا سالها شاهد جعل اسكناسهاي مختلف ميبوديم. وي گفت: سرانجام نيز با همكاري مديران جوان بانك مركزي چند طراح اسكناس و مدير و چاپچي را از اقصا نقاط كشور پيدا كرديم و با دادن تضمينهاي امنيتي لازم، آنها را به تهران آورديم تا كار طراحي و چاپ اسكناسهاي جديد را شروع كنند. حتي يك نفر از اين طراحان كه اتفاقا خيلي هم خبره بود را از خانه پدرش در نوشهر مازندران با ماشين شخصي يكي از همين مديران فراموش شده بانك مركزي به تهران آوردند كه كارش را شروع كند. با اين حال چون در كوتاهمدت امكان چاپ اسكناسهاي جديد با طرح جديد وجود نداشت و احتمال داشت كاري ناپخته و... از روي عجله صورت گيرد، مديران باقيمانده بانك مركزي تصميم گرفتند فعلا تصوير شاهان پهلوي را روي اسكناسها بپوشانند و بعد اقدام به طراحي اسكناسهاي جديد بكنند. بدين ترتيب طراحان بانك مركزي، يك پوشش چسبناك نايلوني كه اندازهآن نيمي از يك اسكناس 10 توماني قديم را ميپوشاند را چاپ كرده و به طور گستردهاي در شعبات بانك ملي توزيع كردند.
به گفته شرکاء چسباندن اين برچسب از تصاوير صورت شاه روي اسكناسها تصوير درهم و برهم و غيرقابل تشخيصي را ايجاد ميكرد، اما به علت سوءاستفادههايي كه در اين ماجرا صورت گرفت، دولت موقت و شوراي انقلاب تصميم گرفتند بسرعت اسكناسهاي جديد را چاپ و منتشر كنند. مديريت عالي اين موضوع نيز به آيتالله هاشمي رفسنجاني سپرده شد و او طراحان اسكناس در بانك ملي و بانك مركزي را در يك شب بهاري به منزل خويش فراخواند و از آنان خواست خيلي زود اولين سري از اسكناسهايي را كه مردم بيشتر به آنها احتياج دارند، چاپ كنند. وي همچنين دستور داد فعلاً سكههاي رايج دستنخورده باقي بماند؛ چراكه هم ضرابخانه بانك مركزي تعطيل بود و هم امكان ورود آلياژ سكهها به كشور وجود نداشت. به اين ترتيب 3 نفر در بانك مركزي زير نظر مستقيم آيتالله هاشمي كار چاپ اسكناسها را عهدهدار شدند. اين 3 نفر هماكنون حاضر به صحبت درباره آن روزها نيستند و عدم حضور در رسانهها را براي حفظ آرامششان ترجيح ميدهند. با اين حال يكي از اعضاي آن تيم 3 نفره حاضر شد بدون ذكر نام، برخي جزئيات چاپ اولين اسكناسهاي انقلاب را در اختيار نگارنده قرار دهد.
وي گفت: يكي از طراحان مشهوري كه ميشناختم، شخصي به نام الوندي بود و به خاطر برخوردهايي كه آن زمان با كاركنان بانك مركزي شده و فهرستي درآمده بود كه برخي كاركنان اين بانك در خروج پولهاي غيرقانوني سران رژيم گذشته كمك كردند هم ترسيده و هم رنجيده بود. خانهنشين شده و آماده خروج از كشور بود. شخصا با او تماس گرفتم. به خاطر سابقه دوستي و سلام و عليكي كه از سالها پيش با هم داشتيم به منزلش رفتم و پس از 3 ساعت خواهش كه گاه به جر و بحث عقيدتي ميكشيد، راضي شد فردا 7 صبح به بانك مركزي بيايد. فردا ساعت 5 صبح با تلفن نگهبان بانك از خواب پريدم. ميگفت الوندي اينجاست. وي ميخواهد به درون چاپخانه برود. گوشي را كه گرفتم، گفت كار مردم گير است و وجدانم قبول نكرد اين كار را رها كنم. ساعت 7 كه به بانك مركزي رسيدم، نگهبان يادداشتي از الوندي به من داد كه نوشته بود، عصر كليشه اولين اسكناس را برايم خواهد فرستاد و خواسته بود تا آن زمان مزاحمش نشوم. ساعت 3 عصر بود كه پاكتي به دستم رسيد. اولين طرح اسكناس 100 ريالي بود.
به گفته بانك مركزي، اين بانك در فاصله سالهاي 57 تا 62 در مجموع شش قطعه اسكناس با طرح جديد چاپ كرد و به جريان انداخت. اسكناسهاي 100 ريالي، 200 ريالي (2 طرح)، 500 ريالي، يكهزار ريالي، 5000 ريالي و 10 هزار ريالي (در 2 طرح) اين اسكناسها را تشكيل ميدهد.
به گفته منبع نگارنده، طرح روي اسكناس 100 ريالي به گونهاي بود كه عكس امام (ره) را جايگزين عكس شاه كرده بود. اما ساير قسمتهاي اسكناس تغيير چنداني نكرده بود. بويژه قالب كلي و رنگ آن همان بود. به فوريت با دفتر امام (ره) تماس گرفتم و با پيك ويژه طرح اسكناس جديد را براي آيتالله هاشمي فرستادم. 3 ساعت طول نكشيد كه پاسخ منفي شديداللحني دريافت كردم. آيتالله هاشمي به نقل از امام(ره) ميگفت كه ايشان دستور دادهاند از قرار دادن هر گونه طرحي از چهره ايشان روي اسكناسها به هر نحو خودداري شود. ميگفت امام فرمودهاند اين كشور اين همه نشان اسلامي و شيعي دارد. چرا يكي از آنها را چاپ نميكنيد؟ ... تا آنجا كه به خاطر دارم تا زماني كه امام (ره) زنده بود، اجازه نداد تولد هيچ تصويري از ايشان روي اسكناسها منتشر شود و اين كار را ممنوع كرده بودند. فقط پس از ارتحال ايشان بود كه بانك مركزي اجازه يافت اسكناسهايي با چهره ايشان چاپ كند.
وي اظهار كرد: اما در پشت طرح اسكناس 100 ريالي كه بعدا برايم پس فرستادند، تغيير ديگري هم به چشم ميخورد. نام ميدان شهياد را به آزادي تغيير داده بودند. با الوندي تماس گرفتم و تصميم را گفتم. گفت يكي دو ساعتي فكر ميكند. بعد زنگ زد و گفت وقتي در مشهد امام رضا(ع) را داريم، چرا حرم ايشان نباشد؟ كسي در ايران هست كه به ايشان ارادت نداشته باشد؟ ديدم تصميم كاملا بجايي است. فردا صبح با چشمان خوابآلود كليشه دوم را دريافت كردم و كاملا تاييد شد. روي اسكناس و قالب اصلي آن كاملا دست نخورده باقي مانده بود. فقط روي اسكناس طرح حرم مطهر رضوي چاپ شده بود. حتي نام بانك مركزي ايران به بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران هم تغيير نيافته بود. امضاهاي روي اسكناس هم همان امضاهاي قديم بود. در پشت اسكناس نيز نام بناي شهياد به بناي آزادي تغيير كرد و آن اسكناس به چاپخانه سپرده شد...
كمي بعد طراحي جديد ساير اسكناسها نيز آماده شد و هر چه زمان جلوتر رفت، نمادهاي جديدي به اسكناسها وارد شد. سومين اسكناسي كه پس از اسكناس 100 و 200 ريالي بيرون آمد، سرانجام نام «جمهوري اسلامي ايران» را به صورت دايرهاي در سمت چپ اسكناس و به رنگ سرمهاي تيره داشت. ضمن آن كه نام بانك مركزي ايران در صدر اسكناس به چشم ميخورد. پالايشگاه تهران، مدرسه چهارباغ اصفهان، حرم حضرت معصومه(س)، راهپيمايي مردم، آرامگاه حافظ، تصوير سيدحسن مدرس و مسجد جامع يزد از ديگر نمادهايي بودند كه در رو يا پشت اسكناسهاي انقلاب درج شدند.
آغاز ضرب سكههاي انقلاب
پس از انتشار اولين اسكناسهاي انقلاب، نياز به ضرب سكه نيز احساس شد. لذا ضرب اولين سكهها در دستور كار قرار گرفت. اوايل سال 59 بود كه اولين سكه جمهوري اسلامي ايران به ارزش 2 ريال ضرب شد. روي اين سكه به جاي تصوير شاهان پهلوي، عدد 2 به بزرگي جاي گرفته و در پشت سكه نيز دو خوشهگندم به همراه نام بانك مركزي و تصوير حرم امام رضا(ع) درج شده بود. عضو تيم 3 نفره اسكناسهاي انقلاب در بانك مركزي در اين باره ميگويد: سال 59 ساختار بانك مركزي و بانك ملي نظم هميشگي خود را به دست آورده بود. مديران جديد به كار گماشته شده و كارها راه افتاده بود. تقريبا كار تعويض اسكناسهاي شاهي با اسكناسهاي جديد نيز به اتمام رسيده بود. هر چند تعويض اسكناسها تا پايان سال 59 فرصت داشت و ما براي تعويض اسكناسهاي درشت تا سال 60 مهلت گذاشته بوديم. با اين حال بايد سكهها را نيز ضرب ميكرديم. كار ضرب سكه دشوار است. هم آلياژ ميخواهد و هم طرح آن ديگر روي كاغذ نيست روي فلز است و قالب آن آنقدر ظريف و حساس است كه فقط بايد از نزديك ديد. اما اين بار، بانك مركزي متخصصاني را به خدمت درآورده بود كه از كارمندان سابق اما رشد نيافته بودند و به كمك آنها سكههاي معروف 2 ريالي و 5 ريالي را ضرب كرديم.
وي با نگاهي به آن روزها گفت: آن آقاي طراح ديگر پيرپير شده، اما از ايران نرفته است. تعداد زيادي از طراحان و ضرابان فعلي بانك مركزي شاگرد ايشان بودهاند. درباره تعويض و چاپ اسكناسهاي انقلاب گفتني بسيار است اما همين قدر بدانيد كه اين كار براي مجموعه بانك مركزي يك كار بزرگ و حماسي بود.
حماسهاي بود كه يكي از اصليترين نمادهاي انقلاب را بين مردم فراگير كرد و جاي انداخت. آن اسكناسهاي انقلاب هنوز كه هنوز است خاطره هستند و طراحيشان منحصر به فرد باقي مانده است...