تيغ سانسور اينبار به گردن نجيب اخلاقيترين شاعر زبان فارسي و سراينده منظومههاي بينظير بزمي فارسي، نظامي گنجوي، نزديک شده است. گفته شده که صحنههاي ميگساري و عشقبازي داستان بيبديل «خسرو و شيرين» بايد حذف گردد.
تاريخ انتشار: چهارشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۴۰
خبر تلخ و ويرانگر است. هرچند هنوز منابع رسمي در تأييد و تکذيب آن موضعي نگرفتهاند، بااينحال به مصداق «تا نباشد چيزکي مردم نگويند چيزها» بيهيچ نبوده است. در برخي سايتها و منابع خبري غيررسمي آمده که تيغ سانسور اينبار به گردن نجيب اخلاقيترين شاعر زبان فارسي و سراينده منظومههاي بينظير بزمي فارسي، نظامي گنجوي، نزديک شده است. گفته شده که صحنههاي ميگساري و عشقبازي داستان بيبديل «خسرو و شيرين» بايد حذف گردد.
اگر به گفته رهبر انقلاب، زبان فارسي رمز هويت ملي ماست، بيشک ادبياتفارسي سند هويت ملي ماست. بيترديد بايد افتخار کنيم که ديوان حافظ، غزليات شمس، کليات سعدي و شاهنامه فردوسي اسناد طلايي هويت ملي ما هستند. در کنار اين آثار سترگ، صدها شاعر، اديب و فيلسوف بزرگ داريم که هريک در ترقيم سند هويت ملي ما نقش بارزي داشتهاند.
ادبيات فارسي در مقام تشبيه بهشت است. بهشتي که در آن خرمن خرمن گلهاي عاطفه، عشق، انسانيت، اخلاق، نوعدوستي و... موج ميزند و ساقيان شيرينسخن و طوطيان شکرشکني مانند حافظ، سعدي، مولوي، فردوسي، خيام، نظامي و... دارد. حافظ، حافظه ملي ماست. سعدي بهترين پدربزرگ دنياست. کدام سخن انسانيتر و جامعتر از شعر سعدي است که بتواند در منظرگاه رؤسا و نمايندگان ملل جهان قرار بگيرد؟ (بني آدم اعضاي يکديگرند...)
در امريکا، در سال ، مؤسسه نظرسنجي معتبر گالوپ، پرفروشترين کتاب را ترجمههاي مثنويمعنوي اعلام کرد. اين نشان ميدهد که جامعه امريکايي بهسمت عرفان، اخلاق و معنويت گرايش پيدا کرده است. اين در حالي است که در کشور خود ما، بيآنکه آشنايي چنداني به اين گنجينه عظيم عرفاني داشته باشيم، اين قرآن منظوم فارسي را تکفير ميکنيم. درحاليکه همين مثنوي سرشار از قصههايي است که ممکن است عرق شرم بر چهره متعصبان و غيرتمداران صورتگرا بنشاند؛ زيرا آنان از ژرفاي اين درياي بيکران بيخبرند.
اي برادر قصه چون پيمانه است/ معني اندر وي بهسان دانه است دانهي معني بگيرد مرد عقل/ ننگرد پيمانه را گر گشت نقل
در ميان اينهمه قصه، چندي پيش آيتالله جنتي در خطبههاي نماز جمعه، به سکسيترين قصه مثنوي، يعني پيرزن و کدو اشاره کرد.
آن روز خيلي از روزنامهها با شيطنت اين خبر را تيتر کردند. هرچند نگارنده هم تلنگري به خطيب محترم زد، بااينهمه نبايد ايرادي گرفت؛ زيرا در پشت اين ظاهر و در وراي کلمات، معاني و گريزهاي اخلاقي و عرفاني نهفته است که ظاهربينان از درک آنها عاجزند.
خيام در انگليس به انجيل کوچک معروف است؛ يعني ترجمههاي رباعيات اين شاعر بزرگ و ژرفانديش نزد مردم انگليس همان مرتبهاي را دارد که حافظ نزد ايرانيان.
اما نظامي از آن شاعراني است که بهراحتي به کسي ويزا نميدهد. درک اشعار اين شاعر بلندمرتبه کار هرکسي نيست «اي مگس عرصهي سيمرغ نه جولانگه توست». بيشک هرکسي بتواند پيچيدگيها و تعقيدات لفظي و معنايي ابيات گنجينههاي نظامي را فهم کند، درخواست اقامت دائمي خواهد داد و از قلمرو نظامي بيرون نخواهد آمد. کافي است جوانان ما خسرو و شيرين را يک بار بهدقت بخوانند، آنقدر جذابيت دارد که دهها بار هوس خواندنش را ميکنند. بهجرئت ميتوان گفت که خسرو و شيرين، اخلاقيترين داستان زبان فارسي است.
شيرين که در ساير منابع دختر هرزهاي بوده، بهدست نظامي آفرينش دوبارهاي يافته است، آنچنانکه آرزوي هر مردي داشتن چنين زني است. بانويي پاکدامن، خوددار، زيبا و متواري از هوس که بههيچوجه حاضر نيست دامنش گرد ناپاکي بگيرد. حتي اگر پادشاه قدرقدرتي مثل خسرو بخواهد اين گرد را بنشاند. تصاوير و توصيفهاي بديع و زندهاي که نظامي از شخصيتها و صحنهها ارائه داده، داستان را يکپارچه و کامل کرده است. اکنون رگ غيرتها باد کرده که چرا اشعار صحنه دارند؟ حالا همهچيز را درست کردهايم و ميخواهيم مي، معشوق، عشق، زلف و... را از اشعار حذف کنيم، گو اينکه عامل آن هشتاددرصد ارتباط دختران دانشآموز با پسران و اينهمه شرابخواري و ارتباطات جنسي نامشروع و... همين چند بيت معاشقه و ميگساري است. اينهمه فيلمهاي مبتذل، سکس، سوپر و فوقسوپر در جامعه موجود است. اينهمه برنامههاي مهوع ماهوارهاي شب و روز جوانان را به خود مشغول ساختهاند. بازار دوستي و صيغه که علناً رواج پيدا کرده است. براي چندهمسري نسخه قانوني پيچيدهايم. خانه عفاف را در بوق کردهايم و... حال چه شده که به اين رسيدهايم که اسناد هويت ملي خويش را تکهپاره کنيم؟
اصلاً چنددرصد مردم جامعه شعر ميخوانند؟ در کشور هفتادميليوني که تيراژ کتاب بهزور به سههزار ميرسد و فاجعه فرهنگي رقم خورده است، اين چه کاري است که همين چند کتاب ارزشمند، جذاب و اخلاقي را با تيغ سانسور از سفره خوانش مردم حذف و بيمزه کنيم و بهجاي تعقيب و مجازات جنايتکاران، به تعقيب نظامي روي آوريم؟