وقتی مونتاژ را به اسم صنعت به خورد اقتصاد می دهند؛
سمبل کردن تولید داخل با تجارت اسمبل
در شرایط امروز، تحریم و بلوغ نسبی صنعت تولید، تجارت مونتاژ، یک وقت کشی دسته جمعی و یک خودکشی تدریجی است که متاسفانه مورد پذیرش نیز قرار گرفته است
تاريخ انتشار: جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۱۸
برخی رشته های صنعتی و تولیدات آنها آنچنان در زندگی روزمره مردم یک جامعه تاثیرگذار هستند که پا را از عرصه اقتصاد فراتر گذارده و تاثیرات اجتماعی و فرهنگی و گاه سیاسی نیز به همراه دارند.
صنایع لوازم خانگی از جمله مهمترین این حوزه های تولیدی است. لوازم خانگی در زندگی روزمره خانواده ها نقش اساسی ایفا می کنند و در حال حاضر این نقش به دلایل مختلف پررنگ تر شده است. این محصولات را می توان «کالاهای چند کاربره مستقیم» دانست، چرا که بسیاری از لوزام خانگی نظیر یخچال فریزر، تلویزیون و سایر لوازم خانگی از فرزندان تا افراد سالخورده خانواده با آنها در تماس و استفاده مستقیم هستند. اعضای خانواده، وقت زیادی را در کنار این محصولات سپری می کنند و عملا لوازم خانگی اساسی به عنوان عضوی مفید و سرگرم کننده و مورد پذیرش خانواده قرار گرفته اند. از سوی دیگر اعضا به دلیل ماهیت خانواده محور بودن جامعه ایرانی، زمان زیادی را در کنار هم می گذرانند و باعث می شود لوازم خانگی بیشتر از سایر لوازم زندگی در محوریت چیدمان و مبلمان خانه ایرانی قرار گیرد. با توجه به زندگی ماشینی امروزی می توان گفت در هر خانواده بطور متوسط 20 تا 30 قلم کالای لوازم خانگی مورد استفاده قرار میگیرد.
با این وجود و با اضافه کردن تبعات اقتصادی فعالیت صنایع لوازم خانگی، آنچه در عرصه تولید و تجارت ایران رخ داده است، سمبل کردن تولید ملی و داخلی با پرداختن به مقوله مونتاژ یا” اسمبل کردن ” است. به عبارت بهتر می توان گفت مونتاژ رویه ای است که در سال های اخیر در مقابل تولید و خلق کردن ” قرار گرفته است. ناگفته پیداست فرایند مونتاژ یک صنعت نیست بلکه تجارتی است که به کسب دانش خاصی نمی پردازد و یک تولید روبه توسعه به حساب نمی آید. تجارت مونتاژ، در واقع ترکیب شومی از واردات ” قطعات ساخته شده منفصله ” در کشور مبدا و ” اسمبل” و یا به هم وصل کردن این قطعات منفصله در کشور مقصد است. این رویکرد مانند یک گل فروشی بسیار بزرگ است که با استفاده از شاخه های گل تنها به تهیه دسته گل زیبا و یا سبد های گل تزیینی مبادرت می ورزد و از "پرورش" در آن خبری نیست. نباید فراموش کرد که نقطه صفر مرزی مونتاژ و تولید، در انباشت دانش و ایجاد ثروت است، چرا که در پدیده مونتاژ نه از خلاقیت و نوآوری و توسعه تولید خبری هست و نه از ایجاد ارزش افزوده. متاسفانه این گرایش غلط صنعتی در حالی در سال های اخیر مورد حمایت بخش اقتصاد کشور قرار گرفته، که رویکرد جهانی صنعت در دنیا با سرعت به سمت ایجاد ارزش افزوده در حرکت است. تجارت مونتاژ مثال بارز کودکی است که قطعات بازی را به هم وصل کرده و خوشحال است که چیزی را درست کرده است در حالیکه چیزی خلق نکرده است و در حقیقت، در فریب خلق کردن بسر می برد. در شرایط امروز، تحریم و بلوغ نسبی صنعت تولید، تجارت مونتاژ، یک وقت کشی دسته جمعی و یک خودکشی تدریجی است که متاسفانه مورد پذیرش نیز قرار گرفته است. توسعه تجارت مونتاژ، در مواجهه با ایجاد و اعمال ممنوعیت واردات برندهای خارجی، علاوه بر این که هیچگونه مزیت نسبی ندارد، دارای آثار بسیار مخربی نیز هست که صنعت تولید، اقتصاد کشور و جامعه را گریزی از آن نیست.