کشوری که برای بی خانمانهای ونزوئلا ده هزار خانه می سازد، چطور عاجز است، یک کارخانه تولید پارچه چادر سیاه راه اندازی کند؟
تاريخ انتشار: سه شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۰ ساعت ۲۰:۰۷
نويسنده : خسرو معتضد
سالانه نیم میلیارد دلار، سود خالص پارچه چادر سیاه وارداتی از چین و کره جنوبی و کشورهای دیگر آسیای جنوب خاوری است که حجاب ملی بانوان ایرانی است. خوشا به حال تجار وارد کننده که پارچه چادر سیاه را به بهای دولا پهنا می فروشند.
پنجاه، شصت سال است چادر سیاه از چین، کره جنوبی و مالزی وارد می شود. صنایع نساجی ما لیاقت ندارند، یا نمی خواهند، مهندس و کارشناس ندارند، مواد اولیه ندارند که باید پارچه چادر سیاه از خارجه وارد شود؟ ... من نمی دانم ساخت ده کارخانه تولید پارچه چادر سیاه چقدر هزینه دارد؟
کشوری که برای بی خانمانهای ونزوئلا ده هزار خانه می سازد، چطور عاجز است، یک کارخانه تولید پارچه چادر سیاه راه اندازی کند؟ مگر چادر سیاه فرمول اتمی است؟ کارخانه تولید آب سنگین است؟ دستگاه سانتریفیوژ است؟ تولید چادر سیاه چقدر دشوار است که 32 سال است در این مملکت صحبت از پوشش برتر اسلامی می شود و باز هم دست نیاز ما به سوی چین و ماچین دراز است.
می گویند از سیر و گوسفند گرفته تا سجاده و تسبیح از چین وارد می کنند. کشور کشاورزی و دامپروری معروف جهان را ملاحظه کنید که سیر و تسبیح و گوسفندش از چین وارد می شود!
مهر نماز چی؟ پنجاه و پنج سال پیش یک طلبه قمی بود که مهر نماز را از خاک مشهد مقدس می ساخت برای شیعیان سراسر جهان و به اندونزی و پاکستان و عربستان و بیشتر کشورهای جهان صادر می کرد و عایدات خوبی هم داشت. ایرانی ها هم خوشحال بودند که یک فرد معمم، مهر نماز ایرانی به دنیا صادر می کند. حالا تسبیح و سجاده را از چین وارد می کنیم. سنگ ایرانی که عالیترین سنگ دنیاست، سرمان را بشکند که رفته بودم جلوی بهشت زهرا برای پدر و مادر مرحوم و خاله جان عزیزم که مادر معنوی من بود سنگ قبر جدید سفارش دهم. طرف گفت: «حاجی آقا معتضد! سنگ قبر اعلی از چین و مصر وارد شده؛ توصیه می کنم از اونا تهیه بفرمایین، گارانتی داره»! ملاحظه می فرمایید!
رهبر می فرمایند: «کار مضاعف، همت مضاعف» آن وقت در کشوری که معدن زیباترین سنگهای دنیاست، پول نفت حواله می کنیم، سنگ گور از چین و مصر وارد کنیم؟!
دو سال پیش در همین روزنامه و سایر جراید تا می توانستم وارد کنندگان پرتقال مصری و انگور برزیلی و شلیل و آلوی بدمزه آفریقایی را نفرین کردم و مزه میوه های کهنه وارداتی را که با داروهای شیمیایی آنها را در کشتی ها تازه نگه می داشتند و بو و طعمی شبیه بمبهای شیمیایی صدام داشت را برشمردم.
شنیدیم که رکودی در واردات میوه روی داده اما حاجی آقاهای شکم گنده گردن کلفت باز هم در سال جاری مجوز واردات میوه آفریقایی و آمریکای جنوبی را گرفتند و به بازارهای میوه ایران سرازیر کردند که چاره اش نخوردن است؛ نخریدن و نخوردن... و به راستی چه عیب و ایرادی دارد تجار و ارباب صنایع بنشینند و همت کنند و ده کارخانه تولید پارچه چادری راه اندازی کنند و این همه زن بیکار و بی سرپرست را در آن کارخانه ها به کار بگیرند تا اسباب معاش آنها فراهم آید و شکرگزار دولت و مردم شوند؟
انتظار مردم متدین ایران از مسؤولان دولتی و خصوصی سرمایه داران نیک نهاد این است که مردم مسلمان ایران را از ننگ خرید پارچه تولید بیگانه که در طهارت و پاکی مواد آن نیز جای تردید است، رهایی دهند.اجداد ما صد و بیست سال پیش برخود می پیچیدند که چرا کفن مردگان مسلمان از منچستر انگلیس و کاغذ قرآن از سن پطرزبورگ می آید. در «حبل المتین» هفته نامه آن دوران آمده که یک روحانی این سؤال را طرح کرده: هر مسلمانی که به آن دنیا رود خاصه اگر اهل صناعت و تجارت باشد در روز قیامت حضرت رسول اکرم(ص) به دیده تحقیر در او می نگرد و پرسش می فرماید: ننگت نبود که جنازه ات را در کفن کرباسی کار جهودان منچستر به گور نهادند و قرآنی که در طول عمرت خواندی و آیات آن را حفظ کردی، روی کاغذی نوشته شده بود که شراب خواران روس آن را ساخته و پرداخته بودند.
آری! آن روز این مطالب در جراید نوشته می شد و امروز مجله زرد از واردات کفش ایتالیایی و کت و شلوار انگلیسی در تهران اظهار شعف می کند و سود جویانی غنج به دل می افکنند که نیم میلیارد دلار سود خالص و شرعی از واردات چادر سیاه فرنگی به جیب زده اند!