برخي علماي عربستان هر چه پادشاه مي خواهد صورت شرعي به آن مي پوشانند
زنان در عربستان حق ندارند چادري بدون نقاب بپوشند، ولي اميران سعودي در خارج، شبكههاي رقص و آواز راه مياندازند
تاريخ انتشار: پنجشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۹:۱۰
نويسنده : سيد محي الدين ساجدي
حزب، مايه شر و عامل بدبختي كشورهاست. اين نظر امام جماعت مسجد النبي است كه به مستمعان خودش نويد ميدهد عربستان از چنين بليهاي در امان است و حزبي در اين كشور وجود ندارد تا آن را به ويراني بكشاند.
البته در عربستان هماينك حزب وجود دارد و آن هم حزب شاهي است كه اعضايش را اميران و شاهزادگاني تشكيل ميدهند كه هر يك به فراخور جايگاه خانوادگي، سهمي در قدرت دارند. اعضاي اين حزب بسيار ثروتمندند و هيچ حزبي در دنيا چنين ثروتي ندارد. اين ثروت عمدتاً از راه درآمد نفت است كه ابتدا از صافي اعضاي حزب، رد و سرريز آن نصيب ملت ميشود.
در زمستان گذشته سيل چندين بار در پايتخت عربستان و شهر جده جاري شد و خانههاي مردم را ويران كرد و تعدادي قرباني گرفت. اين فاجعه چند سالي است تكرار ميشود. هربار هم ميگويند بايد مقصران معرفي شوند و بودجه فوري براي تقويت زيرساختهاي شهري تصويب ميشود، اما هربار كه باران ميبارد، دل مردم ميلرزد. معلوم ميشود آن قدر كه در فكر ساخت برجهاي بلند بودهاند، به فكر ساختن جوي و مسيل و خيابانهاي درست نبودهاند.
البته مشكل اصلي مردم عربستان باران نيست، بلكه سيل تغييراتي است كه در كشورهاي عربي به راه افتاده است. دست كم در سه همسايه عربستان، يعني بحرين و يمن و عمان، اين سيل به تغييرات مهمي منجر شده است. سعوديها ميپندارند كه با سد پول و مذهب خاص خود، ميتوانند در مقابل آن ايستادگي كنند. پادشاه بيمار سعودي 129 ميليون دلار وارد بازار كرده است تا همه صاحب خانه و كار شوند، بدهكاران از زندان بيرون بيايند و بيكاران مستمري بگيرند، يعني معادل نيمي از درآمد دولت از فروش نفت در سال گذشته.
دولت سعودي شايد در حال حاضر خود را در مقابل مشكلات سياسي رويين تن ببيند. تظاهرات در شرق عربستان سركوب ميشود و در مركز هم اندك كساني كه در دو دهه اخير خواهان اصلاحات شدهاند، يا به زندان افتادهاند يا خانهنشين شدهاند. هيچ آمار درستي از زندانيان سياسي وجود ندارد. برخي تعداد آنها را به4000 نفر تخمين ميزنند. از تعدادي از اين زندانيان هيچ خبري نيست و كسي كه جوياي حال آنها باشد، خود به زندان ميافتد.
مشكل بزرگ دولت سعودي، رشد طبقه متوسط است. مردم با دنياي خارج آشنا شدهاند.
برخي از آنها در خارج تحصيل كردهاند. تعداد كاربران اينترنت در عربستان 40 درصد جمعيت، يعني برابر تعداد كاربران در مصر است. اين طبقه را نميتوان فقط با امتيازهاي مالي ساكت كرد. دولت سعودي هم هيچ طرح سياسي براي آينده جامعه خود ندارد. تشكيل احزاب ممنوع است و تنها پادشاه و اميران حق اظهار نظر دارند. علمايي هم هستند كه حاضرند هرچه پادشاه ميخواهد، صورتي شرعي به آن بپوشانند و حتي ـ مانند سال 1370 كه آمريكا ميخواست صدام را از كويت خارج كند ـ فتواي «كمك از كافر» را بدهند.
تضاد ميان كردار داخلي و خارجي عربستان بسيار گسترده است. فعاليت اجتماعي زنان بسيار محدود است و حتي حق ندارند چادري بدون نقاب بپوشند، ولي اميران سعودي در خارج، شبكههاي رقص و آواز راه مياندازند كه گاه صداي برخي از علماي درباري را هم در ميآورند.
بزرگترين صادركننده نفت جهان، فقط به علت داشتن همين مزيت است كه از تيررس انتقاد شديد غرب به دور ميماند. سربازان خود را به بحرين همسايه ميفرستد تا رژيم خانوادگي عقب افتاده آن را حفظ كند. غرب هم فقط به محكوميت لفظي بسنده ميكند. اين شرايط تا كي قابل دوام است؟ روزي كه سربازان سعودي پايشان را از بحرين بيرون بگذارند، بايد آل خليفه را هم با خود ببرند.