من میخواستم دبیرستان بروم، اما پدرم میگفت آخوند بشوم. رفتم دبیرستان و یک روز توسط بقیه بچهها کتک خوردم بعد از آن ...
تاريخ انتشار: چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۲۳:۵۵
من میخواستم دبیرستان بروم، اما پدرم میگفت آخوند بشوم. رفتم دبیرستان و یک روز توسط بقیه بچهها کتک خوردم بعد از آن ...
به گزارش خبرگزاری دانشجو حجت الاسلام محسن قرائتی شب گذشته با حضور در جمع دانشجویان معتکف مسجد گوهرشاد حرم رضوی برای دانشجویان به سخنرانی پرداخت که مشروح آن در ادامه آمده است:
مهم نیست معتکف شدهاید، مهم این است که این حال را نگهدارید؛ از این جهت چند توصیه و مسئله را برایتان میگویم.
1. روزی یک ربع مطالعه تفسیر قرآن بکنید؛ اگر چند نفری برای هم بخوانید و گفتوگو کنید، نتیجهاش این میشود که چهار سال دیگر اگر مهندس یا کس دیگری شدید، با قرآن آشنا میشوید.
2. تلفن یک اسلامشناس را داشته باشید، شما مسلمان هستید، معتکف شدهاید، اما نیمساعته بیدین میشوید؛ دو لیتر هم از خوف خدا گریه کنید باز یک شبه بیدین میشوید؛ چند شبهه مثال بزنم؛ چرا دست دزد را قطع میکنند، در حالی که با این کار یک عمر این فرد سربار جامعه میشود؟ جواب این شبهه این است که قطع کردن دست دزد 26 شرط دارد.
یک شبهه دیگر مثال بزنم: در حالی که ما مالیات به دولت میدهیم، چرا خمس و زکات هم باید بدهیم؟ جوابش این است که مالیات را برای حل مشکلات خودمان میدهیم؛ مشکلاتی مانند آسفالت، آب و فاضلاب، اما زکات و خمس را برای حل مشکلات اسلام و فقرا میدهیم. خمس و زکات را باید با علاقه داد؛ وگرنه قبول نیست، اما مالیات را به زور میگیرند؛ مالیات را دولت حساب میکند، اما خمس و زکات را خود شخص باید حساب کند.
3. یک کتاب راز فلسفه نماز را بلد باشید و یا حداقل خوانده باشید.
4. وقتی امام (ره) به آمریکا یک سیلی زد در دنیا کنگره ای برگزار کردند که چه شد و چرا اینگونه ضربه خوردیم، نتیجه این کنگرهها این شد که باید به هر طریقی آخوندها را کنار بگذارند، برای همین است که میگویند: چه کسی گفته است باید تقلید کرد، مگر خودانسان عقل ندارد؟ جواب این شبهه این است که اگر در کل دنیا تحقیق کنید، نمیتوانید کسی را پیدا کنید که تقلید نمیکند، تقلید یعنی مراجعه به کارشناس و متخصص، نمیتوانید یک نفر را در دنیا پیدا کنید که پشیمان نشده است، پشیمانی نشان میدهد که عقلمان کامل نیست و ما از آینده و گذشته خبر نداشته و نداریم.
5. چرا نماز بخوانیم، مگر خدا نیاز دارد؟ جواب این است که انسان باخدا یک هویت دارد و انسان بیخدا یک هویت دیگر؛ اگر مردم همه خانههایشان را رو به خورشید بسازند یا نسازند برای خورشید فرقی نمیکند.
6. میلیاردی فکر کنید و میلیاردی دعا کنید؛ آیه «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» در قرآن آمده است. در نماز هم میگوییم: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» یعنی سلام بر یاران امام زمان (عج)، پس میبینید که چنین آیندهای را هم در دعاهایمان دیدهایم.
چگونه با یک ریال میلیاردی کمک کنیم. یک ریال در صندوق کمیته امداد بیندازید، اما دعا کنید که بلا از همه موجودات جهان رفع شود.
در نماز میگوییم: «اهدنا الصراط المستقیم» نمیگویم «اهدنی» فقط من را هدایت کن؛ همه آنها جمع است.
بعضیها روحشان کوچک است. دعا میکنم خدا نمازگزاران این مسجد را بیامرزد، خب بگو خدا همه نمازگزاران را بیامرزد. تا به حال شده برای میلیارد چینی دعا کنید کسانی که خدا را قبول ندارند، کار میکنند تا بخورند و میخورند تا کار بکنند و وقتی که میپرسید قبل از این دنیا چه بوده میگویند: هیچ! بعدش چیست میگوید: هیچ! یک میلیارد دیگر هم هندی ها هستند، آیا تا به حال شده برای این منحرف ها هم دعا کنید.
فکر کنید چقدر انسان ضعیف است؛ امام (ره) میگفت: یک روز خدا حافظهام را گرفت، یک ربع فکر میکردم تا فهمیدم اسمم روحالله است.
در دعاهای ماه رمضان هم داریم «اللهم ... کل فقیر، اللهم ... کل اسیر» این میشود دعای میلیاردی.
7. لقمه حلال در استجابت دعا تأثیر دارد. بچه بودم در کاشان میوه باغها را دزدکی میخوردم؛ چرا که میدانستم هنوز سنم 15 سال نشده است، بعداً خواندم هر کس بچه بوده کاری هم کرده است باید بعداً که بزرگ میشود جبران کند؛ دو لیتر هم گریه کنی، اما باید مال مردم را پس بدهی، شاید بگویی رویت نمیشود بارها باید صدقه بدهی و یا یک جوری به او برسانی.
8. دعای خیر بخواهیم، نگوییم من عاشق فلان دختر و پسر هستم، خدا من را به او برسان. من میخواستم دبیرستان بروم، اما پدرم میگفت: آخوند بشوم. رفتم دبیرستان و یک روز توسط بقیه بچهها کتک خوردم. چهار دست و پا خودم را به خانه رساندم، پدرم از من پرسید: محسن چرا چشمت کبود است، گفتم: در دبیرستان کتک خوردم آن وقت گفت: محسن آخوند میشی با ذوق گفتم: آره. من با زور کتک آخوند شدم و همیشه میگویم خدا بیامرزد پدر آنهایی که من را کتک زدند. ما نمیدانیم نفعمان کجاست، باید بگویم خدایا آنچه را خیر ماست به ما بده.
9. در انتخاب همسر قیدهایی وجود دارد. برای همین چند اصل را باید قیچی کنید، اول اصل مدرک، اینکه دانشجویی و باید خانمت هم دانشجو باشد را قیچی کن؛ اگر مدرک ملاک بود هیچ کدام از علما و مراجع نباید زن میداشتند، اگر فکرها به هم میخورد، مدرک مهم نیست، لهجه و زبان هم مهم نیست. سن مفید است که زن کوچکتر باشد، اما باز هم خیلی مهم نیست.
10. دعا آدابی دارد؛ اول با بسمالله شروع کنید. دوم از خدا تجلیل کنید و صفات خدا را بگوییم: کریم، غفور، عزیز، رحیم. سوم نعمتها را بشماریم: سالمم، مسلمانم، معتکفم، همسایه امام رضا (ع) هستم و بعد برای این نعمتها هم شکر کنیم. برای نعمتهایی هم که نمی فهمیم بی نهایت شکر کنیم، بعد عیبهای خودمان را بگوییم و صلوات بفرستیم و بعد دعا کنیم.