ميخواهند به شکلي آقاي احمدينژاد را براي اقشار و لايههاي جوان و 13ميليوني که به ايشان راي ندادند جداي از جريان سنتي اصولگرايان تعريف کنند. در عين حال نميخواهند از اردوگاه اصولگرايان هم جا بمانند.
تاريخ انتشار: پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۱۴
تيترآنلاين - روزنامهي آرمان در سرمقالهي با عنوان «اين يک تاکتيک سياسي است» به قلم دكتر صادق زيباکلام آورده است :
درباره اظهارات جوانفکر و وضعيت پيشآمده در جبهه اصولگرايان بايد گفت که آقاي جوانفکر و مشاوران نزديک به رئيس جمهور بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم سعي کردند که به شکلي آقاي احمدينژاد را در وراي جريانات سياسي اصولگرايي مطرح کنند. به نظر من اين تلاش بيهوده است و آقاي احمدينژاد جايگاهش در ميان جريان اصولگرايان بوده است. حلقه نزديک به رئيس جمهور ميخواهند که ايشان و جريان منتسب به ايشان را در انتخابات آينده رياست جمهوري به شکلي مطرح کنند که بتوانند از آراي اصلاح طلبان بهره برداري نمايند و بگويند آقاي احمدينژاد در وراي جريان اصولگرايي قرار دارد. اينها ميخواهند به شکلي آقاي احمدينژاد را براي اقشار و لايههاي جوان و 13ميليوني که به ايشان راي ندادند جداي از جريان سنتي اصولگرايان تعريف کنند. در عين حال نميخواهند از اردوگاه اصولگرايان هم جا بمانند.
البته اين کار شاق و دشواري است، «آقاي جوانفکر و دوستانشان ميگويند که ما اصولگرايان را همراه خود داريم اما چه کنيم که براي آينده بخشي از تحصيلکردهها و جوانان را از اصلاحات جدا کنيم و آنها را به اردوگاه خود بيافزاييم . بنابراين نه صددرصد ميگويند رئيس جمهور اصولگرا است و نه صددرصد ميگويند ايشان اصلاحطلب است. لذا وارد مفاهيمي ميشوند که اين مفاهيم اصلا در جامعه ما معنايي ندارد. مانند اين که ميگويند "اصولگرايي و اصلاحطلبي موضوعيت ندارد و عمرش به سر آمده"، اين افراد تلاش ميکنند به شکلي آقاي احمدي نژاد را در وراي جريانات سياسي مطرح کنند.
تصور ميکنم که قطعا اين يک تاکتيک سياسي است ،البته نکته ديگر اين است که جريان منتسب به دولت احتمالا معتقدند که پيروزي در انتخابات به خود احمدينژاد ربط دارد نه جرياني که برآمده از آن بودند. درباره ظهور "جريان سوم" از دل اردوگاه اصولگرايي ؛دو نکته اساسي در اين جا وجود دارد، هر قدر به انتخابات مجلس و رياست جمهوري نزديک ميشويم، جرياناتي ظاهر ميشوند که سعي ميکنند بگويند ما جريان سوم هستيم.
فقط آقاي جوانفکر و اصولگرايان منتقد نيستند که اين ادعا را دارند، ما شاهد جريانهاي ديگري هم خواهيم بود که در آينده نزديک سعي ميکنند خود را به عنوان جريان سوم معرفي کنند. دليل اين مسئله هم اين است که آنها ميخواهند راي اصلاح طلبان، جوانان، زنان و... را جذب کنند. بنابراين اصرار ندارند که خود را اصولگرا معرفي کنند و در عين حال تلاش دارند که به اصلاحطلبان هم نزديک نشوند. در نتيجه سعي ميکنند در وسط جاده حرکت کنند. تا هم با اصولگرايان باشند و هم با اصلاح طلبان ميانهرو و ميگويند ما جريان سوم هستيم.» جريان اصولگرا به هيچ وجه يک دست و منسجم نيست.
در ميان اصولگرايان شخصيتهاي تندرويي وجود دارد که مفهوم اصولگرايي از نظر آنها حذف اصلاحطلبان مهم است. اما از سوي ديگر چهرهها و شخصيتهاي ديگر اصولگرايان وجود دارند که دغدغه مشکلات معيشتي مردم را دارند و اين افراد از واقعيات فرار نميکنند کساني هم چون دکتر خوش چهره، توکلي، مهندس باهنر، قاليباف و برادران لاريجاني و اعضاي موتلفه... اين افراد مسائل کشور را ميبينند و نميتوانند مشکلات را ناديده بگيرند.
اين اصولگرايان طبيعتا با اصولگرايان دسته اول آبشان توي يک جوي نميرود، اما وقتي که جريان اصلاحطلب به عنوان يک تهديد براي اصولگرايان مطرح نيستند اختلافات اصولگرايان از عمق به سطح ميرسد. بنابراين بخشي از "خود را متفاوت دانستن" براي راي است اما بخش ديگري از آن نشان دهنده وجود اختلاف در ميان برخي اصولگرايان است.
اختلافات اصولگرايان بر سربرخي حقايق است بخشي از آنها نميخواهند مشکلات را ببينند و برخي ديگر مشکلات را ميبينند اما در مورد آنها به خاطر پيشگيري از تضعيف روحيه سخن نميگويند با اينحال ميدانند که مشکلات هست و انتظارشان اين است که با سياستهايي که نظام در پيش ميگيرد اين مشکلات را رفع کنند. موفقيت اصولگرايان منتقد که مدعي "جريان سوم" بودن است در آينده سياسي ايران بستگي به اين دارد که اصولگرايان راديکال چقدر اصرار دارند که يکه تاز باشند ،اگر اين جريان حاضر نشود ديگر اصولگرايان را همراهي کند شانس زيادي براي جريان سوم ،وجود ندارد.