آيا به صرف اعلام جشن و شادي جامعهاي با طراوت ميشود؟
25 مرداد 1389 ساعت 20:30
فقر اقتصادي يكي از علل مهم غمگين شدن يك جامعه است و تا آن را از بين نبريم يا كم نكنيم بيشترين تبليغات شاديآور هم اثرات مهمي به جا نخواهد گذاشت
تيترآنلاين - آيا ما جامعه شاد و جامعه غمگين داريم؟ جامعه شاد چه جامعهاي است و داراي كدام ويژگيها و نشانهها است؟ در جامعه غمگين چه حوادثي رخ ميدهد و سلطه چنين اجتماعي بر افراد آن جامعه چه تأثيراتي به جا ميگذارد؟
جامعهشناسان و صاحبنظران پيرامون سئوالهاي مهم و اساسي فوق نظرات مختلفي ارائه دادهاند، برخي يك جامعه را مثل يك فرد انساني تلقي كرده حالت شادي و غم را عارضي بر آن دانستهاند و برخي از چنين تلقي پيروي نكرده كليت جامعه را تابعي از احوال افراد آن برشمردهاند.
آنچه كه در اين ميان مهم بهنظر ميرسد اين است كه در هر صورت چگونه بايد با جامعه رفتار كرد و يا جامعهاي را ساخت كه در آن افراد متأثر از كليت اجتماع خود بهتر، آرامتر و در يك كلام شادتر زندگي كنند؟ آيا امكان دارد كه از طريق راهبردي از غمهاي جامعه كاست و بر شاديهايش افزود؟ آيا كليت جامعه ميتواند غمهاي افراد خود را درك كند و اگر برطرفش نميسازد همدردي داشته باشد؟ راستي اين «غم» چيست كه همواره هجوم ميآورد و زخم ميكند و اشكها را سرازير ميسازد؟ چگونه ميشود در مقابلش ايستاد و چگونه ميشود از گستردگي آن كاست؟ غمهاي اجتماعي چيستند و احساس شادي چگونه در جامعهاي گسترش پيدا كند؟ وظيفه دولتها و حكومتها در اين باره چيست؟ و آيا به صرف اعلام جشن و شادي جامعهاي با طراوت ميشود يا اينكه شادي بايد اساسي و با پايههاي محكم و منطقي باشد؟
دکتر منصور بهرامي، روانشناس در اين باره به عقايد ايرانيان باستان اشاره ميکند و ميگويد: «در ايران باستان، شادي و شادابي را آفريده اهورامزدا و اندوه و غم را آفريده اهريمن ميدانستند و در نظر ايرانيان قديم، شادي و شادابي به اندازهاي مهم بوده که حتي گريستن و غم و اندوه در مراسم سوگواري عزيزان، امري ناپسند به شمار ميآمد که در بيشتر اديان و آيينها نيز به اين امر مهم توجه ويژه شده است.»
به گفته او، از ديد روانشناسي، هر انسان از بدو تولد به دنبال کسب لذت و شادي و گريز از درد و غم است و اين مسئله غريزي و ذاتي است و طبيعتاً خلاف اين امر، نوعي اختلال و عدم تعادل در ساختار رواني شخصيت و در روابط فردي و اجتماعي دانسته ميشود.
اين عضو ارشد انجمن بين المللي رفتارشناسي از منظر تئوري تحليل رفتار متقابل، ساختار رواني يک جامعه و نيز ساختار رواني يک خانواده را شبيه به ساختار شخصيتي و حالتهاي نفساني يک «فرد» عنوان ميکند و ميافزايد: «همه عوارضي که براي يک فرد از نظر روحي - رواني (چه شادي و چه غم) پيش ميآيد، ميتواند براي خانواده و جامعه هم پديدار شود. همانگونه که فردي غمگين يا شاداب ميشود، جامعه نيز ممکن است غمگين، افسرده و يا شاداب باشد.»
وي يکي از نشانههاي شاداب بودن جامعه را خنده و لبخند و پر انرژي بودن افراد جامعه ميداند و احساس صميميت با ديگران و احترام گذاشتن به آنها را از ديگر نشانههاي جامعهاي شاداب عنوان ميکند.
به اعتقاد دکتر بهرامي، چنانچه در جامعهاي افراد از فعاليت روزانه خود ـ چه شغل يا تحصيل ـ و مسئوليتي که بر عهده دارند، لذت نبرند و رضايت نداشته باشند و به نوعي خواستههاي اوليه آنان مورد قبول واقع نشده باشد، دچار اختلال غم و اندوه ميشوند. مکمل اين اختلال مواردي نظير تطابق نداشتن محيط اجتماع با خانواده، يا محيط دلخواه فردي است که به نوعي خودپوشاني در سطح جامعه منجر شده، شادابي را کمرنگ ميکند. وي مصداق ظاهري اين اختلال را به هم ريختگيهاي ظاهري در جامعه برميشمارد: «مثلا اگر در جامعهاي به ظاهر مردم توجه کنيم، نامرتبي و به هم ريختگي ظاهر، چهرههاي عبوس، نگاههاي خسته، خميدگي هنگام راه رفتن، لباسهاس کدر و تيره، وحشت از ايجاد رابطه با ديگران ميتواند نشانههاي ناشادابي باشد. همچنين نوع نگاه جامعه به هنر و موسيقي نيز ميزان شادابي جامعه را مشخص ميکند.»
وي در بخشي ديگر از سخنان خود از اعتياد به عنوان اسفناک ترين تبعات ناشادابي ياد ميکند و ميافزايد: «افراد در جوامع ناشاداب براي برقراري ارتباط متعادل رواني به سمت و سوي رفتارهاي عجيب و حتي مواد توهم زا ميروند تا از اين طريق به لذت و شادي کاذب برسند، ميزان استعمال مواد مخدر خود نيز از نشانگرهاي شادابي يا ناشادابي جامعه است.» به گفته وي، از جمله موارد تاثيرگذار در ناشادابي و نشاط جامعه، ميتوان به پديده شوم جنگ و نيز مشکلات اقتصادي اشاره کرد.
او براي شاداب تر کردن جامعه، فرهنگسازي را پيشنهاد ميکند و ميگويد: «فرهنگ شاد زيستن ميتواند در افراد، در خانوادهها، در مدارس، در مساجد، ورزشگاهها، در زندانها و از صدا و سيما، از مراسمهاي مختلف، از رابطههاي اداري به صورت منسجم، تبليغ و ترويج شود. شادابي بايد آموزش داده شود، صميميت بين افراد را بايد ترويج کرد و از همه مهمتر به خنديدن، به شاد بودن و شاداب زيستن به چشم گناه نبايد نگاه کرد. لازم است تا همه ما ياد بگيريم چگونه با خود آشنا شويم و هر کس خود آغاز کننده شادي در ارتباط با ديگران باشد.» او همچنين برنامههايي تحت عنوان شادابي جمعي را پيشنهاد ميکند که ميتواند تاثيرگذار باشد. اين برنامهها براي سنين مختلف از کودکي تا پيري ميتواند شکل بگيرد تا افسردگي خفتهاي که در جامعه وجود دارد کم کم زدوده شود.
در همين رابطه دکتر امان اله قرايي مقدم، استاد جامعه شناسي و تعليم و تربيت، عضو هيئت علمي دانشگاه تربيت معلم مشخصات جامعه ناشاداب را چنين برمي شمارد: «شيوع افسردگي، آنومي، پريشان فکري، عصبانيت، پرخاشگري، بدبيني، کم کاري، تمارض، بدبينيهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و به دنبال آن طغيانهاي اجتماعي، از مشخصات جامعه ناشاداب است.»
او شادي و شادابي را مايه رشد و توسعه اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اعتقادي و ديني و جلوگيري از بسياري از آسيبهاي اجتماعي، به ويژه اعتياد بر ميشمارد و ميگويد: «وقتي شادابي پايين بيايد توليد و اقتصاد دچار مشکل ميشود و وقتي جامعه شاداب باشد، شاخصهاي توسعه و اقتصاد بالا ميرود. بعد از انقلاب صنعتي بنا به تئوري «ويسوند تايلور» که در دهه 20 سخن از انسان ماشيني به ميان آورده بود، کارگر را مثل پيچ و مهره کارخانه قلمداد ميکردند و آنها را فاقد غم و شادي ميانگاشتند! بعدها «التون مايو» نشان داد که تامين مايحتاج روحي و جسمي کارگران تا چه اندازه بر ميزان بالا رفتن راندمان کار آنها تاثير دارد.»
اگر روابط بين انسانها مطلوب باشد، توسعه بيشتر ميشود و مردم نسبت به همه ارکان جامعه خود احساس تعلق ميکنند. همچنين وقتي شادي و شادابي در جامعهاي نهادينه شود، آرامش بيشتر شده، بنيانهاي خانوادهها مستحکم ميشود، نزاع کاهش مييابد و معنويت شکل ميگيرد.
به گفته وي: «شادي در جامعه نياز به عوامل متعدد دارد، چرا که يک پديده تام است. کار، مسکن، رفاه نسبي، تامين بهداشت و سلامت، ايجاد شرايط آموزشي مناسب، از آن جملهاند.»
دکتر قرايي مقدم، نقش رسانهها را در شاداب بودن يا نبودن جامعه بسيار با اهميت تلقي ميکند و نوع موسيقي مورد استفاده، شرايط محيطي شهرها و عوامل ظاهري را نيز تاثيرگذار ميداند و ميافزايد: «من تعجب ميکنم که زماني که مسئولان از جهشهاي بزرگ صحبت ميکنند، چرا در مسائلي بنيادين مثل بالابردن روحيه مردم، تلاش جدي نميشود.»
اين استاد جامعه شناسي دانشگاه، در مورد عوامل موثر در ناشادابي جامعه ميگويد: «ترس از نداشتن آينده، برنامههاي تلويزيوني ناشاداب به ويژه اخبار جنگ و انفجار و درگيري و ترور و از اين قبيل که عمده بخشهاي خبري راديو و تلويزيون ما را تشکيل ميدهد و القا کننده خشونت و نااميدي است، از عوامل مهم ناشادابي هستند.»
وي با مثال زدن کشور هند که با فقر زيادي روبروست، اما ناشاداب نيست، ميافزايد: «مسائل اقتصادي نيز تاثير زيادي دارند، اما تاثير قطعي ندارد، هند عليرغم فقر، شاد است، چون پر است از رنگهاي شاد، فيلمهايي که پايان خوشي دارند و از همه مهمتر آزادي خواص اين گونه جوامع است که به انسان شادابي ميدهد.»
به نظر دکتر قرايي، براي شاداب کردن جامعه بايد به فرهنگ اصيل ايراني رو بياوريم. در ايران قديم، هر ماه يک روز جشن داشت. به جز آن 7 روز آخر اسفند (پنجه دزديده شده) تا 15 فروردين نيز جشن بود، در دي سه روز جشن بود و به هر حال به هر مناسبتي برنامهاي شاد وجود داشت. حالا نيز ما ميتوانيم با تکيه به فرهنگ اصيل ايراني و با توجه به آموزههاي ديني و التفات بيشتر به اعياد اسلام و مذهب شيعه، فرهنگ شاد زيستن را بيشتر ترويج کنيم.
در اين ميان روشن است كه يك اجتماع غمگين را نميتوان فقط با ابزارهاي تبليغي شاد كرد كمااينكه مثلاً اگر فردي بيمار است و يا كسي را از دست داده و يا بدنبال گمشدهاي ميگردد و يا از محدوديتها به تنگ آمده است با ديدن يك فيلم كمدي فقط براي دقايقي غم خود را فراموش ميكند و بسرعت به آن بازميگردد، پس ابتدا بايد علت اصلي غم را يافت و در برطرف ساختن آن كوشا بود و قهراً پس از آن يك فيلم شاد يا موسيقي فرحبخش در او اثر درازمدت به جا خواهد گذاشت، فقر اقتصادي يكي از علل مهم غمگين شدن يك جامعه است و تا آن را از بين نبريم يا كم نكنيم بيشترين تبليغات شاديآور هم اثرات مهمي به جا نخواهد گذاشت بلكه بعضاً اثر معكوس خواهد داشت و توليد كينه و عداوت خواهد كرد، كسي كه دچار فقر است اگر تبليغات رنگارنگ شادي را ببيند معلوم نيست كه او هم شاد شود و فقر خود را فراموش كند.
کد مطلب: 763
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcjfteazuqem.sfu.html?763