جملاتي درخصوص پول كه كمتر شنيده ايد
وب نوشت حسين پاكدل , 24 شهريور 1389 ساعت 10:45
پول گرايان، قائلان به اصالت پولند که اعتقاد راسخ دارند پول زياد مردم را پر رو می کند!
تيترآنلاين - جملات زيادي در مورد پول شنيده ايد اما همه اين جملات را شايد در يكجا نديده ايد پس اگر علاقمنديد جملات كوتاه در خصوص پول را بخوانيد بهتر است مطلب زير را مرور فرمائيد.
پول، واحد اندازه گيری نامناسبی برای اندازه گيری لحظه های عمر، کار و زحمت و پاداش عمل است ولی چاره ای نيست، بشر تا بحال واحد بهتری پيدا نکرده است، قطعاً دوست نداريد برای خريد دو قرص نان، نصف گوسفند يا دو مشت روغن کرچک با خودتان تا نانوائی حمل کنيد.
حيوانات چون هنوز فرصت اختراع پول پيدا نکرده اند، از واحد زور برای معامله ی پاياپای استفاده می کنند.
اسکناس درشت به پول خرد می گويد، ريز می بينمت سِکّه!
مهريه، يعنی تضمين وفاداری يک موجود بی وفا، با ضرب و زور پول.
مناسبات اقتصادی مدرن نشان می دهد، نابرده رنج گنج ميسر می شود که هيچ، مزد آن گرفت جان برادر که احتکار کرد.
اجداد اوليه و ثانويه ی پول به ترتيب اين ها بودند،اسب، گوسفند، شمشير، گندم، پوست، تنباکو، برنج، ماهی خشکيده، نمک، روغن زيتون، خرما، ابريشم، پنبه، آهن، مس، نقره بعد طلا و آخرش اسکناس. پس کسی نبايد قدمت و برکت خود را به رخ پول بکشد.
زاد و ولد پول، درست مثل زاد و ولد خوک است، منتهی به بعضی که می رسد مقطوع النسل می شود.
مردان سياست ابداً از پول خوششان نمی آيد، مگر نجومی باشد و يا جائی ثبت نشود.
پول و قدرت رابطه مستقيم دارد، همانطور که بی پولی و تسليم محض.
همانطور که می شود پولدار فقير پيدا کرد، می توان بی پول غنی هم پيدا کرد، اين حرف ابداً ربطی به شعر مشکوک " آنان که غنی ترند، محتاج ترند " ندارد.
برای تداوم دوستی، نه به يک دوست قرض بدهيد، نه از او قرض بگيريد، مگر آنکه از قبل فاتحه ی دوستی را بخوانيد يا مقدار پول قابل توجه باشد.
پول، آخر و عاقبت، تمام شراکت ها را با نقاق اش به هم می زند، اگر نزد، منتطر فرصتی طلائی است.
آدم کچل باشد، چاق باشد، باسواد باشد، هزاران عيب هنری داشته باشد، به جهنم، لااقل بی پول نباشد.
جمله ی " آدم گشنه دين و ايمان ندارد " اساساً غلط است، فقط پول ندارد.
آنچه پير در آينه اصلاً نمی بيند، جوان در پول، حتماً می بيند.
در قديم از زور ناچاری، گاه آه را با ناله سودا می کردند و کارشان را پيش می بردند ولی حالا، پول را با چک پول هم که سودا کنند کار پيش نمی رود که نمی رود.
به قول داداش کوچيکه بهترين شغل عالم، عجالتاً بچه پولدار بودن است.
پول در گردش، يعنی پولی که با شما به پارک و خيابان می آيد ولی آنقدر سر به هوا و ددری است که با شما برنمی گردد.
مقامات پولی، اصطلاحی است رايج و دهان پر کن که به مقامات تصميم گيرنده در مورد سياست های کلان پولی در هر کشور پولدار، روزنامه ها مفتکی هديه می دهند.
پول گرايان، قائلان به اصالت پولند که اعتقاد راسخ دارند پول زياد مردم را پر رو می کند.
بهترين ميزان برای سنجش عزت و پاکی ديگران پول است، به شرط آنکه پای خودمان در وسط نباشد.
هرکس گفت پول کثيف است و راحتی نمی آورد، می خواهد جيبتان را خالی کند ولی اگر گفت آرامش نمی آورد، حتماً آدم صادقی است که مختصر ريگی به کفش دارد.
پول زياد به چوب خشک هم شخصيت می دهد ولی تشخص را به آدم، گاهی می دهد گاهی می گيرد، گاهی بازی بازی می کند.
نود و دو و نيم درصد از مردان پولدار مادر زن های خوش اخلاق و مهربانی دارند، حتی اگر مجرد باشند.
تقريباً نيمی از پول های موجود جهان را زنان خرج می کنند، نيم ديگر را اگر باقی بماند، مردان خرج زن ها می کنند، باز معلوم نيست چرا از پول جهان چيزی کم نمی شود.
آدم های پول پرست، پول را خدا، بانک را معبد، دسته چک را کتاب آسمانی، از جيب مردم پول در آوردن را عبادت، پرداخت بدهی را گناه و گرفتن طلب را جهاد می دانند.
لاشه چک، يعنی کشک سائيده نشده ی فرد اعلا.
بر سر آنم که گر حقوق بگيرم، فقط تا ظهر اولين روز برج، دست به کاری زنم که عقده سرآيد.
حقوق ماهيانه، يعنی دريافت اجاره محل وجود به ازاء مدتی معلوم از صاحبکاری نامعلوم.
به پول گفتند شاهدت کيست، با گردن کلفتی گفت خودم.
پول رشوه، بهای به هر ساز رقصيدن است.
پول دزدی، بهای پيش فروش تمام يا بخشی از مابقی عمر است، به محبس.
پول داغ، يعنی چيزی شبيه آتش، يعنی به سرعت برق بايد رد شود، پولی که به دنبال سود بيشتر بايد به سرعت نقل مکان کند، دردسرتان ندهم، يعنی پول دزدی.
واژه ی پول، همينطوری آرام بخش است، کم و زيادش را بعداً با هم حساب می کنيم.
سبد هزينه ها، يعنی تعين تکليف خرج سرانه هر شهروند، بدون نظر خواهی از او و دانستن ميزان درآمدش.
پول، تنها چيزی است که پته همه را روی آب می اندازد.
دامنه ی حقارت و عزت بنی آدم، توسط پول، از هر دو سو نامحدود است.
پول زياد ممکن است فساد بياورد، ولی بی پولی حتماً می آورد.
اغلب مجانين، مشکل خاصی ندارند، فقط در يک روز پائيزی، تعادل پولی ذهنشان بهم خورده است.
تنها بيماری پول، تورم است ولی پول با کمک متخصصانش بلد است از آن هم پول در آورد.
ماليات، حقوق مشروع دولت از جانب ملت است که اغلب، فقط کارمندهای خود دولت بموقع، خواه ناخواه با رغبتی زوری می پردازند.
وقتی پای پول در ميان است، برای توجيه پاره ای مناسبات و ارتباطات دنبال دليل و منطق نباشيد.
پول از همان ابتدا موضعش ر ا در مورد موضوع انشاء " علم بهتر است يا ثروت " روشن کرد و گفت علم ثروت اکيداً بهتر است، بعد هم قانون کرد که روی پول، انشاء احمقانه ننويسند.
هيچ چيز به اندازه پول دست به دست و دستمالی و حتی نوازش نمی شود، ولی باز از دست آدم ليز می خورد.
پول باد آورده را بدون عذاب وجدان می شود خرج کرد ولی بايد مراقب طوفان بعدش بود.
آنان که به شکل افراطی از پول بدشان می آيد، رياکاران گربه صفت و بی دست و پائی هستند که دستشان به گوشت نمی رسد.
پول و اعتماد به نفس رابطه ی مستقيمی دارند ولی خودشان خبر ندارند.
پول، به همان ميزان که جان بسياری را نجات می دهد، جان عده ای را نيز می گيرد، صدايش را هم در نمی آورد، جوابگو به احدی هم نيست.
کسانی که از بی کفنی زنده اند، پولدار که بشوند، سر از شانزه ليزه و فروشگاههای مد لباس در می آورند.
پول، يک تنه تمامی رنگ ها و احساسات را يک جا، چکی می خرد و می فروشد.
آدم بی پول عاشق می شود، آدم پولدار عشق می کند.
تنها پول است که نو و کهنه اش يک قيمت دارد.
در پول ستاندن چنان لذتی است که در دادنش نيست.
با پول هيچ مسابقه ای ندهيد، هميشه او برنده است.
از نو کيسه قرض نکن، اگر مجبور شدی و کردی، بکن ولی خرج نکن.
از هر چه بگذری سخن پول خوشتر است.
با يک گل قطعاً بهار نمی شود ولی با پول در چله ی زمستان، می شود بهار را با همه شکوفه هايش حس کرد.
پول را روی مرده بگذاری، در اطاق تشريح زنده می شود.
معرفت و رفاقت را تماماً با پول نمی شود خريد، ولی می شود فروخت، ناراحتی وقتی پيش می آيد که زير قيمت می فروشند.
آب باريکه، نام ديگر پولی است که بابت فروش وقت اضافی زندگی به دست می آيد.
هميشه حرف اول و آخر را پول نمی زند، اغلب می زند.
نود درصد پولدارها ظرفيت بی پول شدن را ندارند، ولی پنجاه درصد بی پول ها قطعاً ظرفيت پولدار شدن را دارند.
شک نکنيد، تمام مناسبات سياسی جهان را پول رقم می زند.
هنوز علت غائی اينکه چرا آدم های پولدار خوش تيپ ترند، معلوم نشده است.
تمام درها به روی پول باز می شود ولی لزوماً تمام درها به پول باز نمی شود.
اگر قرار باشد برای بررسی جنايات پديده ها پرونده تشکيل دهند، قطعاً قطور ترينش از آن پول است.
پول آنقدر اقتدار دارد که قيمت هر بازيگر مطرح هاليوودی و فروش هر فيلم را با آن می سنجند.
پول خوابيده، آدم را ياد مال صاحب مرده، بی خيالی محض، گردن کلفتی بانک و فراموشی مطلق می اندازد، بانک ها هم از سر لطف با آن ها جهان خود را بيدار می کنند.
گنج ها، همان پس انداز پيشينيان کهن است که قرار بوده روز مبادا خرج کنند و هنوز آن روز پيش نيامده است، ما به نيابت، آن ها پيدا کرده به دولت می دهيم تا برايشان نگهداری کند.
دقيقاً از موقعی که برده داری لغو شد، انسان رسماً قيمت پيدا کرد و با پولی به مراتب کمتر خريد و فروش می شود.
وام، يعنی گرفتن پول به زور و چندين برابر پس دادن بازهم به زور.
اوراق بهادار، جملگی هووی پولند، با ناز و ادای بيشتر.
بشر بعد از کلی دوندگی در تاريخ و زير و رو کردن تجارب پيشينيان، تازه کشف کرده که مزد، دستمزد، اجرت، پاداش، حقوق، مزايا، عيدی، دستخوش، کمک هزينه، حق سنوات، حق اولاد، حق شغل، بهره وری، نقدی خوار و بار، مانده از قبل، اضافه حقوق، بخشودگی و غيره همه روی هم، بعد از کسورات، يعنی خرج تحصيل و پول توجيبی بچه کوچيکه، بقيه هم کشک.
سوئيس، يعنی انبار بزرگ و امن و به رسميت شناخته شده ی مال خر های دم کلفتِ جهان.
تنها مخلوق بی اعتنا به پول، اجل است، ممکن است به زور پول، کمی ديرتر بيايد، ولی می آيد.
قرض دادن، يعنی نوعی نگاه طولانی و خيره به پشت گوش.
کسانی که پول های خود را در بالش زير سرشان جاسازی می کنند، شب ها خواب دزدان دريائی می بينند.
ممکن است نشود تمام عدالت را به طور کامل با پول خريد، ولی با پول می شود تا حدودی عدالت را برقرار کرد.
اين هم يک بيت شعر پولکی :
ای پول تو دافع همه آفاتی
چون لطف ازل بانی هر خيراتی
هرچند خدا نئی و ليکن به خدا
فرياد رسی و قاضی الحاجاتی
اين هم بيتی ديگر من باب شاهدش :
چند روزی که در جهان باشی
سعی کن کز توانگران باشی
گر بماند که دشمنان بخورند
به که محتاج دوستان باشی
کد مطلب: 835
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcjfieozuqet.sfu.html?835