تيترآنلاين - قذافي، بازنده بزرگ - نسخه قابل چاپ

قذافي، بازنده بزرگ

4 فروردين 1390 ساعت 12:26

به نظر نمي رسد كه، جز قذافي، كسي خواهان طولاني شدن جنگ در ليبي باشد؛ بدون آنكه هيچ تضميني براي توقف سريع آن وجود داشته باشد.


تيترآنلاين - معمر قذافي، نمونه كامل رهبري شكست خورده است كه همراه با خود، كشور و ملتش را به تباهي كشيد؛ كمتر از يك ماه كشورش را درگير جنگ با نيروهاي خارجي كرد و تأسيسات حياتي اقتصادي و نظامي ليبي را در معرض حمله دولت‎هاي اروپايي قرار داد.


به گزارش تيترآنلاين به نقل از پايگاه اطلاع رساني قربانيان ترور، بايد اعتراف كرد كه قذافي در دو مسئله موفق عمل كرد: اول اينكه انقلاب مردمي در كشورش را به تمرد مسلحانه تبديل كرد تا بتواند آن را با ادوات نظامي سركوب كند، كاري كه ديكتاتورهاي يمن و بحرين نتوانسته‎اند هنوز به آن دست يابند و ديكتاتورهاي تونس و مصر فرصت آن را نيافتند.

دوم اينكه توانست با بازكردن پاي بيگانگان به كشورش خود را قرباني دسيسه خارجي جلوه دهد به اين اميد كه بتواند همراهي بخشي از افكار عمومي داخلي و منطقه‎اي را كسب كند، به‎ويژه كه وي سابقه‎اي طولاني در اقدامات و سخنان مردم پسند داشته است و همواره خود را مدافع حقوق ملت‎هاي استعمار ديده شناسانده بود.

با اين حال، چنين موفقيت‎هايي چندان سودي براي ديكتاتور ليبي ندارد، چون دنيا تصميم خود را گرفته است. حتي اگر وي بتواند پايداري كند، نتيجه‎اي جز ويراني ليبي و انزواي بيشتر خود نخواهد ديد.

سؤال اصلي اين است كه آيا دولت‎هاي قدرتمند جهان مي توانند رژيمي را با مصوبه شوراي امنيت هدف حمله سنگين نظامي و تغيير رژيم سياسي قرار دهند؟ الگويي كه اكنون امريكا و غرب از آن براي واداشتن قذافي به عقب نشيني پيروي مي كنند تا حد زيادي به حمله پيمان ناتو به صربستان و حل مسئله كوزوو شباهت دارد، با اين تفاوت كه وسعت كشور ليبي بسيار بيشتر از آن است كه حمله موشكي و هوايي به تنهايي كارساز باشد.

برقراري منطقه پرواز ممنوع موجب سرنگوني رژيم صدام حسين نشد و وي تنها بعد از مداخله زميني ارتش امريكا و متحد انش سقوط كرد. همچنين، حمله‎هاي سنگين موشكي نيز موجب شكست گروه طالبان و سازمان القاعده در افغانستان نشد و هنوز بيش از نيمي از اين كشور در اختيار حكومت مركزي قرار ندارد.

از جنبه نظامي، نيروي هوايي براي كمك و زمينه سازي حمله نيروي زميني و تانك‎ها وارد عمليات مي شود. به نظر نمي رسد كه تجربه‎هاي عراق و افغانستان رهبري را در امريكا يا اروپا تحريك كند كه درپي فرستادن نيروي زميني به ليبي برآيد، به‎ويژه كه عمليات زميني در صورت طولاني شدن ممكن است شرايط را به نفع قذافي برگرداند و وي تبديل به قهرماني ضد استعماري شود.

موشك‎هاي امريكايي و بريتانيايي و هواپيماهاي جنگي فرانسه، علاوه بر پايگاه‎هاي هوايي و دفاع ضد هوايي ليبي، ستون نيروهاي ارتش و شبه نظاميان طرفدار قذافي پيرامون شهر بنغازي را هدف قرار مي دهند. بنابراين، ممكن است عملا كشور ليبي به دوبخش شرقي و غربي تقسيم شود تا اينكه راه‎هاي ديگري براي متقاعد كردن قذافي به كنار گذاشتن قدرت يافت شود. بنغازي به مظهر شكست يا پيروزي مخالفان قذافي تبديل شده است. زماني كه مردم اين شهر از شنيدن خبر تصويب قطعنامه 1973 شواري امنيت يا حمله موشكي غرب پايكوبي مي كنند اوج شكست قذافي بعد از 42 سال حكومت بلامنازع به نمايش در مي آيد.

به نظر نمي رسد كه، جز قذافي، كسي خواهان طولاني شدن جنگ در ليبي باشد؛ بدون آنكه هيچ تضميني براي توقف سريع آن وجود داشته باشد. دولت‎هاي غربي با حمله به ليبي مي خواهند گناه قبلي خود را در حمايت از ديكتاتورها در جهان عرب بشويند، ولي مي دانند كه ورود به جنگ فرسايشي و بلند مدت به‎تدريج نظر ملت‎ها را درباره آن‎ها عوض مي كند، مخصوصا كه هنوز مردم افريقا خاطره‎هاي زيادي از دوران استعمار اروپايي دارند.

در اجلاس سران پاريس، كه براي اعلان جنگ با ليبي برگزار شد، هيچ رهبر عمده افريقايي شركت نداشت.

قذافي مي خواهد كه با سنگر گرفتن در شهرها و صحرا وارد جنگي بلندمدت شود. وي صحنه جنگ را كل درياي مديترانه مي داند و غرب را از برداشتن موانع در برابر مهاجرت غيرقانوني به جنوب اروپا و نزديك شدن به سازمان القاعده بيم مي دهد.

مهم‎ترين عامل در اين ميان مردم ليبي‎اند. قذافي همچون صدام حسين پايگاه مردمي گسترده‎اي در كشورش ندارد و با نگاهي ايدئولوژيك خود را مدافع آرماني پوسيده مي داند كه با شرايط كنوني در جهان عرب هم‎خواني ندارد. تكيه بر قوميت عرب به عنوان ايدئولوژي سياسي زماني در 40 يا 50 سال قبل كارآيي داشت كه دو بلوك شرق وغرب هم بر اساس ايدئولوژي جهان را تقسيم كرده بودند.

نگاهي به يمن نشان مي دهد كه وحدت مردم موجب كنار رفتن شعارهاي ايدئولوژيك براي تجزيه كشور شده است. تا قبل از شورش مردم در برابر علي عبدالله صالح، جدايي خواهان جنوب يمن فرصت خوبي براي طرح خواسته‎هاي خود يافته بودند. يا در بحرين، مخالفان پادشاه ديكتاتور اين كشور سعي مي كنند از هرگونه شعار و خواسته ايدئولوژيك براي حفظ وحدت داخلي پرهيز كنند.

دولت‎هاي غربي براي حمله به ليبي آن قدر صبر كردند كه اين حمله به صورت خواست بين‎المللي درآيد. هجوم به ليبي مستند به مصوبه شوراي امنيت ملل متحد است. رأي ممتنع روسيه و چين و اظهار نظرهاي برخي رهبران اروپايي و افريقايي و آسيايي اين احساس را در هم مي شكند كه اجماع بين‎المللي براي حمله به ليبي وجود داشته است. اگر اين حمله به نتيجه دلخواه خود برسد، نگراني‎هايي از هم اينك در مورد تكرار آن در سوريه و ديگر كشورهاي خاورميانه پديد آمده است.


کد مطلب: 2114

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcj.ve8fuqevxsfzu.html?2114

تيترآنلاين
  http://titronline.ir