جنگ نرم؛ جدالي پيچيده در عصر فرامدرن
7 بهمن 1389 ساعت 9:12
در چنين فضايي آنچه بدتر از جنگ است، شكست بدون جنگ به شمار ميآيد و براي طرف ديگر اين نبرد، بهترين حالت، به دست آوردن پيروزي بدون جدال خواهد بود.
محمدياسر هدايتي، دبير برنامه «جنگ نرم؛ چيستي و چرايي» با اشاره به ضرورت برگزاري اين نشست، توجه عموم مخاطبان را به موضوع ورود ايران به عرصههاي جديدي از ديپلماسي معطوف كرد و گفت: فضاي مقابلهاي در جنگ نرم، فضايي است كه در آن، جبهه متخاصم به باورها، اعتقادات و روح ملت مقابل خود هجوم ميبرد و هدفش تسخير آنهاست.
وي در ادامه با تبيين برخي از عناصر جنگ نرم به فقر مكتوبات و پژوهشهاي اين حوزه در كشور اشاره كرد و از دكتر متقي خواست تا به عنوان نخستين سخنران، تعريفي از جنگ نرم و مولفههاي آن را ارايه دهد.
سپس دكتر ابراهيم متقي، استاد روابط بينالملل دانشگاه تهران، با بيان اين كه موضوع جنگ نرم در ادبيات سياسي جوامع و در فضاي بينالملل پيشينهاي طولاني ندارد و مفاهيم نظير قدرت نرم از سالهاي 1980 به بعد مطرح شدند، عنوان كرد: با اين وجود و با توجه به ابزارها و تكنيكهاي كاملا متفاوت جنگ نرم نسبت به جنگ سخت، اين نبرد نمادي از ستيز سايبرنتيك است. شايد نخستين بار اين موضوع در مباحث الكترونيك و زماني مطرح شد كه آمريكاييها و چينيها سيستمهاي الكترونيكي يكديگر را حك كردند.
نويسنده و پژوهشگر علوم سياسي با تاكيد بر اين كه جنگ نرم را بايد نوعي الگوي رفتار استراتژيك دانست كه مبتني بر مولفههايي خاص است، ادامه داد: اعتمادسازي و كسب اعتماد و هدف قرار دادن مشروعيت و موجوديت يك جامعه و نظام سياسي، از جمله عناصر جنگ نرم به شمار ميآيند. مساله جنگ نرم را بايد نوعي جدال پيچيده در عصر فرامدرن دانست. اگر جنگ سرد نوعي جدال در فضاي مدرنيسم بود و زيرساختهاي آن را به نوعي مواد منفجره تشكيل ميدادند، در فضاي جنگ نرم نيز ابزارهاي ارتباط به نوعي پشتوانه اين جدالاند، جدالي كه فاقد عينيت است و با قالبها و معيارهاي سنتي نميتوان آن را اندازهگيري يا كنترل كرد.
دكتر متقي رسانه را ابزار جنگ نرم و نوعي از آگاهي جمعي مجازي يا حاشيهاي را تاكتيك اين نبرد توصيف كرد و گفت: متخاصمين در جنگ نرم اين آگاهي جمعي جعلي را به تدريج جايگزين آگاهي جمعي ساختاري ميكنند و قالب هنجاري ميسازند كه با قالب هنجاري رفتاري در چالش و تعارض قرار گيرد. لذا جنگ نرم را بايد نوعي الگوي جديد در فرايند رقابتهاي بينالمللي دانست كه ميتواند آثار داخلي داشته باشد. در فضاي جنگ نرم، نيروهاي حائلي توليد ميشوند كه نقش تخريبكننده را در ارتباط با فضاي سياسي عهدهدارند.
وي يادآور شد: نتيجه جنگ نرم انهدام اراده، تصميمات، باورهاي دروني است كه انسان نسبت به خود، همكيشان و ساختار حكومتش دارد، همچنان كه ماكياولي در كتاب «شهريار» در بحث عصر مدرن به اين نكته اشاره دارد كه زمامدار كسي است كه جامعه بيش از آن كه به او عشق بورزد و دوستش داشته باشد، از او بترسد. البته او زمامدار خوب را فردي ميدانست كه بتواند عشق و ترس را با يكديگر تركيب كند.
همچنين دكتر سيدجلال فيروزآبادي دهقاني، استاد علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي، با ارايه آراي خود درباره جنگ نرم، سخنراني بخش ديگري از اين برنامه را برعهده گرفت و اظهار داشت: پيوند وثيقي ميان جنگ نرم و قدرت نرم وجود دارد. با توجه به تعارف گوناگوني كه هريك از زاويه خاصي به جنگ نرم پرداختهاند، يكي از كاملترين تعاريف، اعمال قدرت نرم براي شكلدهي باورها، ارزشها، هنجارها، انتظارات، ارجحيتها و الگوهاي رفتاري براي تنظيم اعمال و كنترل سوژه انساني و جهان ذهني او در راستاي تامين و تحقق اهداف مطلوب است.
وي ابعاد جنگ نرم را در سه بخش اصلي ثباتي، انتقالي و تخريبي توصيف كرد و براي هريك از آنها مصاديقي را برشمرد و گفت: خشونت در نظام بينالملل همواره عريان و فيزيكي نيست، بلكه خشونتهاي ساختاري و نمادين از ديگر اشكال نوين اين خشونتاند كه در بنياد اهداف جنگ نرم نيز ديده ميشوند. به اين صورت كه طرفي از اين نبرد قادر است اعمال قدرت كامل بر طرف ديگر داشته باشد. مثال بارز آن، بردهداري است، چنانچه برده در ناز و نعمت فراوان نيز قرار گيرد، باز اين استثمار و اعمال قدرت از سوي صاحبانش بر او وجود دارد، چرا كه آنها خواستهاند كه او چنين زندگي داشته باشد!
در ادامه دكتر متقي با بيان اين كه در تعريف جنگ نرم، نظريه متفاوتي با دكتر دهقاني دارد و خشونت را جزئي از جنگ نرم نميداند، عنوان كرد: دكتر دهقاني خشونت را در فضاي جنگ نرم و جنگ سخت اجتناب ناپذير ميداند، در حالي كه در ارزيابيهاي من، در جنگ نرم خشونت و تهديد مشاهده نميشود. در واقع، جنگ نرم زماني است كه خشونت به پايان ميرسد. در اين زمان است كه اغوا شكل ميگيرد. (فرد يا كشور) هدف، از اين كه به عنوان سوژهاي مورد هدف واقع شده، هيچ آگاهي ندارد، او كنترل نميشود، بلكه اعمال و افكار او را به سويي كه ميخواهند، هدايت ميكنند. در اين ستيز، با فرد مقابله نميشود، بلكه جهتگيريهايي مطرح ميشود تا سوژه به شكل داوطلبانه در مداري قرار ميگيرد كه اهداف كلي و جزئي بازيگردان اين نبرد را تامين ميكند.
نويسنده كتاب «رویارویی غرب معاصر با جهان اسلام» معتقد است: كنش، انتخابها و هدايت در اين نبرد همگي كاذباند و سوژه تصور ميكند كه خود، اينها را برگزيده است. همچنين همانگونه كه خدمات و ارتباطات پيچيده و چند بعدي ميشوند، فضاي سياسي و اقتصادي جهان نيز چند بعدي ميشود، هر حركتي در اين فضاي در هم تنيده، پيچيده ميشود و انسان قرباني اين جريان خواهد شد.
وي بُعد سوم اين نبرد را اغواگري و فريب خواند و اظهار كرد: مساله اصلي جنگ نرم در دوران موجود، قاعدهسازي، ادبياتسازي و هنجارسازي است. در چنين فضايي، واقعيت از ضد واقعيت و روح از ضد روح تفكيكناپذير ميشود، چرا كه مهمترين نماد مبارزه در فضايي محسوب ميشود كه مبتني بر اغواست. در چنين فضايي آنچه بدتر از جنگ است، شكست بدون جنگ به شمار ميآيد و براي طرف ديگر اين نبرد، بهترين حالت، به دست آوردن پيروزي بدون جدال خواهد بود.
به گزارش ايبنا،دكتر متقي در پايان سخنان خود با تاكيد بر اين كه جنگ نرم تنها جنگ رسانهاي نيست، بلكه بسياري از نهادها، سازمانها و ... با صدور قطعنامهها و بيانات خود نيز بسياري از شرايط اين جنگ را فراهم ميكنند، گفت: غايت جنگ نرم، از ميان بردن سوژه نيست، بلكه متخاصمين؛ همراه كردن سوژه،خارج كردن او از فضاي موجود و تنها كردن او را در سر دارند. آنها ميخواهند حكومت در فضاي اجتماعياش پشتوانهاي نداشته باشد و كارآمدي و اعتبار خود را نزد ملت از دست دهد. غايت اين نبرد انهدام نيست، چرا كه هر بازيگر و هر مجموعه در فضاي كنشگران جنگ نرم ميتواند به عنوان سوژه مطلوب در آينده تلقي شود. آنها ميخواهند با اين تجزيه و تخريب فكري، نيروهاي تجزيه شده را به مجموعه ديگري منتقل كنند!
کد مطلب: 1781
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdci.vazct1ayzbc2t.html?1781