مردگي در کشور يک ديکتاتور
شرايط باورنکردني زندگي در کره شمالي
15 شهريور 1389 ساعت 6:17
در کرهشمالي کسي حق انتخاب همسر و ازدواج ندارد، مگر با موافقت وزارت اطلاعات و امنيت آن کشور. يعني دختر و پسري که عاشق هم شدهاند بايد گزارش کاملي از نحوه عاشق شدنشان، ...
تيترآنلاين - از محدوديت هاي اجتماعي و سياسي کم نظير کشور کره شمالي در حوزه هاي مختلف تا کنون بسيار شنيده شده است. حتي بازيکنان تيم ملي فوتبال که در رقابت هاي جام جهاني 2006 و 2010 با اين تيم شرق آسيا هم گروه بودند، داستان هاي عجيبي از آنچه در پيونگ يانگ ديدهاند نقل مي کردند.
نشريه علمي «دانستنيها»ي گروه مجلات همشهري، در شماره 11 که در نيمه اول شهريور ماه منتشر شده است و در بخش«جهان»، گزارشي از اين کشور دارد. عليرضا کيوانينژاد در اين گزارش نکات جالبي درباره ديکتاتوري کيم جونگ ايل رهبر اين کشور و نحوه اداره شدن کره شمالي را برشمرده که خلاصه اي از آن در ادامه مي آيد:
چند دهه قبل مائو، رهبر چين، دنيا را چنين تقسيم کرد: جهان اول و جهان سوم. اين سنجهاي شد براي ديگر آدمهاي سياسي دنيا. اما امروز بسياري جهان را به شيوهاي ديگر تقسيم ميکنند: «جايي که غذا زياد است و اشتها کم و جايي که غذا کم است و اشتها زياد.» اگر به چنين ردهبندياي قائل باشيم آنگاه بايد کرهشمالي را در رديف کشورهايي قرار دهيم که در گروه دوم قرار دارند: جايي که غذا کم است و اشتها زياد.
نوشتن درباره کشوري که بديهيترين قوانين بشري در آن ميتواند جرم باشد کار دشواري است: «دوستم برايم نوشت؛ نميتوانم به تو زنگ بزنم و اين نامه هم کلي برايم خطر دارد. لطفا برايم نامه ننويس و سراغي از من نگير.»؛ اين جملات را «ديويد لوريس» خبرنگار روزنامه «ميرر» نوشته و تاريخش به زماني برميگردد که او در سفري به کرهجنوبي توانست يک تبعه کرهشمالي را ببيند که از کرهشمالي گريخته بود و دوست نداشت يا شايد هم ميترسيد با يک بيگانه ولو معتمد، ارتباط برقرار کند...
انگار کرهشمالي کشوري است که آينههايش جيوه ندارند و به قول «آيزاک باشويس سينگر» نويسنده مشهور لهستانيالاصل، اگر خواستي کسي تو را نقد نکند جيوه آينه را بردار. آنگاه تنها چيزي که باقي ميماند شيشه است و نه چيزي براي انعکاس تصوير.
قوانين عجيب
ورود خارجيها به کرهشمالي ممنوع است مگر به صورت گروهي و با نظارت ماموران اين کشور. در کرهشمالي نبايد دنبال مثلا چنين مصرعي بگرديد: «گويند که لحظهاي است روييدن عشق...» چون چنين چيزي اصلا وجود خارجي ندارد. در کرهشمالي کسي حق انتخاب همسر و ازدواج ندارد، مگر با موافقت وزارت اطلاعات و امنيت آن کشور. يعني دختر و پسري که عاشق هم شدهاند بايد گزارش کاملي از نحوه عاشق شدنشان، دليل دل بستن، ميزان علاقه و احساسي که نسبت به هم دارند و خيلي چيزهاي ديگر را در چند صفحه بنويسند و تحويل مقامات امنيتي بدهند تا نوبت مصاحبهشان شود.
قبل از مصاحبه، سيستمهاي امنيتي و نظامي کرهشمالي دختر و پسر را بررسي ميکنند و در نهايت اگر مورد مشکوکي ديده نشود، براي ازدواج آن دختر و پسر جوان مجوز صادر ميکنند. تازه کار به اين هم ختم نميشود. بعد از ازدواج بايد تعهد بدهند که اگر يکي از زوجين احساس کرد ديگري افکاري غربي دارد يا دلش با کيم جونگ ايل نيست، بدون هيچ رودربايستي او را تحويل مقامهاي امنيتي بدهد. در اين کشور مردم اجازه ندارند از روستا يا شهر محل اقامت خارج شوند مگر با اجازه مقامهاي امنيتي و اين يعني زندگي در بزرگترين پادگان جهان؛ کرهشمالي.
روزنامه گاردين در مطلبي با عنوان «ترفندهاي دموکراتيک» به تلاش مردم و نيروهاي اصلاحطلب اين کشور براي برقراري دموکراسي اشاره کرده و در اين رهگذر دو قانون عجيب ديگر را هم به مخاطب عرضه کردهاست. نخست آنکه دولت کرهشمالي معمولا کمکهاي غذايي خارجي را نميپذيرد چون معتقد است اين غذاها ممکن است روي افکار مردم اثرات نامطلوب بگذارند و باعث تهاجم فرهنگي عليه نظام کمونيستي شوند.
دومي که از اولي عجيبتر است به نوعي برشي است مقطعي از فضاي مطبوعاتي اين کشور: «انتشار هر نوع خبر ناخوشايند سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... که مربوط به کرهشمالي باشد، ممنوع است. هر گونه انتقاد از نظام کمونيستي و مقامات آن نيز جرم تلقي ميشود. 12 روزنامه در اين کشور منتشر ميشوند اما خبرنگار ندارند! اين روزنامهها موظفند هر روز خبرهايي را که از وزارت اطلاعات و امنيت دريافت ميکنند، عينا منتشر کنند. فقط برخي از مقالات آنها با هم فرق ميکند.»
پيشواي عجيب
خبرگزاري KCNA يا همان آژانس مرکزي خبري کره (Korean Central News Agency) تنها خروجي خبر اين کشور فقير است. هيچ خبري از اين کشور درز نميکند، مگر از طريق خروجي اين خبرگزاري. امسال، کيم جونگ ايل سفري داشت به آرمانشهرش يعني چين و آنجا با مقامهاي کرهجنوبي ديدار کرد.
در اين ديدار که [مثلا] قرار بود به مشکلات دو کره پايان دهد، او از هر چيزي حرف زد جز مشکلات سياسي. اما روزنامه ميرر در مطلبي شبههآميز از دستور عجيب اين پيشوا خبر داده بود.
البته اين خبر در هيچ خبرگزاري معتبر ديگري ديده نشد ولي نگارنده آن مدعي بود از داخل آن کشور خبر را تاييد کردهاند و به دليل تعهد اخلاقي از فاش کردن نام منبع خبرياش خودداري کرده است. بگذريم. خبر اين بود: «به دستور پيشواي کرهشمالي در دانشگاه پيونگ يانگ فيلم اوليور توئيست که داستانش متعلق به 200 سال پيش است براي دانشجويان نمايش داده شد. بعد مسؤولان به دانشجويان گفتهاند خودتان خيابانهاي لندن را ببينيد و قضاوت کنيد که ما پيشرفتهتر هستيم يا اروپاييها.»
خانوادهاي عجيب
اينکه گفته ميشود در کرهشمالي خانواده مفهوم ديگري دارد کاملا درست است؛ چون اهل خانواده حتي از هم ميترسند که مبادا براي يک مشت دلار، همديگر را بفروشند. اما خانواده عجيبي هم در اين کشور وجود دارد که هر روز اخبار تازهاي دربارهاش شنيده ميشود ولي هيچ منبع خبري خارجي آن را رد يا تاييد نميکند: خانواده کيم. روزنامه هرالد تريبون درباره خانواده پيشوا نوشته: «افراد اين خانواده تنها افراد زنده کرهشمالي هستند که بيش از 200 گرم گوشت گاو در ماه مصرف ميکنند!
مصرف سرانه گوشت گاو در اين کشور در سال 2000 کمتر از دو گرم براي هر نفر بود و به همين دليل مردم، بيش از دو دهه است که گوشت حيوانات ديگري را جايگزين کردهاند. اين خانواده ضمنا بزرگترين سينماي اين کشور را در کاخ رياستجمهوري دارند و بهترين آثار سينمايي را بر خلاف قوانين جاري جامعه تماشا ميکنند.»
اما رسوايي اخلاقي اين «پيشواي عزيز» هم در نوع خود جالب است.
سال گذشته روزنامه شيکاگوتريبون درباره اين رسوايي اخلاقي نوشت: «مدتهاست که چند زن و دختر از پيشواي کرهشمالي شکايت دارند اما ترس از برخوردهاي قهري، آنها را به سکوت وادار کرده است.» اين ادعا چندي بعد از سوي روزنامه سان هم تاييد شد، اما نميتوان مدرکي رو کرد و او را به استناد آن، مجرم شناخت. پيشواي کرهشمالي مانند پدرش از پرواز ميترسد و هميشه با قطار شخصياش مسافرت ميکند.
کنستانتين پوليکوفسکي که راننده قطار شخصي او در روسيه بود، پس از بازديد او از آن کشور گفت: «او هر روز شام و ناهار خرچنگ زنده ميخورد، يعني آن را آبپز ميکرد.» ... ساير ويژگي هاي رهبر کره شمالي در اين گزاشر به نقل از اين راننده بر شمرده شده است.
همچنين مي خوانيم: از ميان ورزشهاي جهان او عاشق بسکتبال، خاصه بازيهاي ليگ حرفهاي آمريکاست و کماکان مايکل جردن را بهترين بازيکن تاريخ بسکتبال، ميداند.
جالب اين که پخش زنده مسابقات خارجي در کرهشمالي ممنوع است و NBA هم هيچگاه از تلويزيون دولتي پخش نميشود. اطرافيانش ميگويند او گلفباز خوبي است و امتيازهاي خوبي را درو ميکند. جالب اينجاست که هزينه خريد يک توپ گلف در کرهشمالي معادل حقوق سه ماه يک کارمند ساده است...
تيم ملي عجيب
حالا ديگر تب جام جهاني فروکش کرده و مردم به زور اخبار حاشيهاي اين جام را، اگر هنوز چيزي باقي مانده باشد، دنبال ميکنند. درباره تيم کرهشمالي حاضر در آفريقاي جنوبي خبر چنداني ذکر نشد ولي همان معدود تکنگاريها هم جذاب بود.
در ادامه ، گزارشي از سايت خبري «کيپتاون مگزين» که در مطلبي خواندني به موارد جالبي درباره تيم ملي اين کشور اشاره کرده آمده است که بخش هايي از آن در ذيل مي آيد:
• فيفا اين کشور را به نام جمهوري دموکرات خلق کره ميشناسد، حال آنکه «دموکراسي» در اين کشور اساسا واژهاي ممنوع است!
• سرمربي اين تيم، کيم جون هون، ميگويد مربي واقعي اين تيم پيشوا عزيزشان است. او بعد از پيروزي مقابل عربستان در مقدماتي جامجهاني گفت: «فرمانده عزيزمان نقش مهمي در گسترش فوتبال ايفا کرده است. او با درايتش شخصيت اصلي بازيکنان را ساخت.»
• ميدانستيد چرا دو کره در پيونگيانگ بازي نکردند و اين بازي مقدماتي در چين برگزار شد؟ چون مسؤولان کرهشمالي قبول نکردند که پرچم همسايه جنوبي در اين کشور به اهتزاز درآيد.
آيا مي دانيد ...
• در چين براي خوشآمدگويي به کيم جونگ ايل، مسؤولان همراه هيات کرهجنوبي يک «پَک» کامل سريال جواهري در قصر يا همان يانگوم خودمان را دو دستي تقديم ايشان کردند چون واله و شيداي اين هنرپيشه اهل کرهجنوبي است!
• آرم شلوغ کرهشمالي نشاندهنده پيشرفتهاي تکنولوژيک و فني کرهشمالي در فناوريهاي روز و زيرساختي است. چيزي که تنها در نماد اين کشور و بين سخنان کيم جونگ ايل ديده ميشود.
• در تصوير معروفي که ترکيبي از عکسهاي شب از همه نقاط جهان است تنها کره شمالي ، کوههاي هيماليا ، صحراي آفريقا، جنگل آمازون و قطبين تاريک هستند. البته تنها مورد اول مسکوني است!
کد مطلب: 879
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdchtwn6d23nq.ft2.html?879