امروز، «حسرت» نام كوچك تمام برزيليهاست
12 تير 1389 ساعت 8:36
براي مردمي كه هر نتيجهاي جز قهرماني جهان را يك شكست ميدانند، چشيدن طعم حسرت در جامهاي جهاني اتفاق جديدي نيست.
تيترآنلاين - سایت گل دات كام نوشت همه چيز در 37دقيقه اتفاق افتاد و تمام روياهاي برزيل و هوادارانش را بر باد داد. ششمين قهرماني جوگوبونيتو، درخشش جام قهرماني بر روي دستان لوسيو و بوسههاي فابيانو بر كفش طلاي آقايگلي، تصاوير محوي از روياهاي يك ملت بود كه در همان چند دقيقه نفرينشده به خاك سپرده شد.
معروف است كه در برزيل تنها 200ميليون علاقهمند فوتبال وجود دارد، چراكه جمعيت اين كشور بيش از اين نيست! براي مردمي كه هر نتيجهاي جز قهرماني جهان را يك شكست ميدانند، چشيدن طعم حسرت در جامهاي جهاني اتفاق جديدي نيست. اتفاقي كه در 10جام اخير 8 بار رخ داده است. امروز، «حسرت» نام كوچك تمام برزيليهاست.
بازگشت طلاييپوشان به خانه اما، اينبار تلختر از هميشه بود. هرچند شكست در مرحله يكچهارم نهايي اتفاق جديدي براي برزيليها نيست و جام قبلي هم درست در همين مرحله براي قهرمان هميشگي جام ژولريمه به پايان رسيد اما اين شكست طعم متفاوتي از تمام ناكاميهاي 30سال اخير داشت.
اگر برزيل رويايي تلهسانتانا در دهه80 با ارائه زيباترين بازيها حذف ميشد، اگر حذف در جام86 با شكست برابر فرانسه در يكي از جذابترين بازيهاي تاريخ جام اتفاق افتاد، اگر خداحافظي با جام90 را اعجوبهاي چون مارادونا پايهريزي كرد و اگر شكست مقابل فرانسه 2006 با هنرنمايي زيدان در خاطرات ثبت شد تا برزيليها دلخوش باشند كه به كم كسي نباختهاند، در عوض اين بار تيم دونگا رقيب آنچناني در مقابل نداشت و تنها و تنها به خودش باخت. اسفبار است حذف قهرمان 5دوره جامجهاني برابر تيمي كه در طول يكساعت اول بازي و حتي تا زمان گل دوم و برترياش، حتي يك موقعيت جدي گل هم خلق نكرده بود!
يك اتوگل و يك ضربه ايستگاهي باعث برتري 2-1 تيمي شد كه در همان 10دقيقه ابتدايي بازي عقب افتاد و بسيار خوششانس بود كه تا پايان نيمه اول تعداد گلهاي خوردهاش سهبرابر نشد. هلند، آن چند موقعيت گل را هم بعد از گل دومش خلق كرد، درست وقتي كه برزيل بهيكباره همهچيز را از دست رفته ديد و كاملا عصبي شد. برزيل به تيمي باخت كه براي انجام «فوتبال» در ميدان مسابقه تنها يك بازيكن افتان و خيزان داشت؛ بازيكني بهنام «آرينروبن».
نه برزیلی ، نه اروپایی
ياد كردن از ضعفهاي بيشمار هلند البته براي پوشاندن كاستيهاي برزيل نيست. تيم دونگا نه برزيلي بسته شده بود و نه اروپايي بازي ميكرد. نه ستاره بزرگي مثل رونالدينيو را با خود به آفريقا آورده بود و نه خط دفاع قدرتمندي داشت كه هواداران خود را به پيروزي با حداقل گل دلخوش كند؛ و مهمتر اينكه فاقد آن روحيه برتريجويي بود كه از مواد اوليه و لازمه قهرماني در چنين تورنمنت بزرگي است.
تيمي كه بهخاطر داريم وقتي در جامجهاني2002 و درست در همين مرحله يكچهارم نهايي، با گل مايكلاوون در نيمه اول از انگليس عقب افتاد، هرگز نشانهاي از شكست بر چهره بازيكنانش ديده نميشد. تيمي كه ريوالدو، رونالدو و رونالدينيو را در ميدان و اسكولاري را روي نيمكت داشت، نهفقط با تكيه بر اينها، كه با تكيه بر روحيهاي كه در وجود تمامي يارانش موج ميزد اطمينان از پيروزي را حتي در لحظاتي كه از حريف عقب بود به خود و هوادارانش القا ميكرد. اين تفاوت قهرمان جام2002 با تيمي بود كه امروز در راه بازگشت به آمريكاي جنوبي است.
اينچنين بود كه آن تيم حتي با دروازهبان متوسطي چون ماركوس به جام قهرماني رسيد و اين تيم با يكي از بهترين دروازهبانان حال حاضر جهان، با سرافكندگي محض به خانه بازگشت. راستي چرا ژوليو سزار بهجاي لمس دستكش طلايي2010، كله بيموي فيليپه ملو را در مشت گرفت؟
برزيل باخت، سال2010 هم براي عاشقان فوتبال شاعرانه، رنگ افسوس به خود گرفت. شايد اگر شكست مقابل هلند هم رخ نميداد در مراحل بالاتر شكست بزرگتري در انتظار تيم شكننده دونگا بود، اما خاطره بازي 11تير براي برزيليها هميشه با يك حسرت بزرگ تداعي خواهد شد: «ايكاش فيليپه ملو 20دقيقه زودتر از بازي اخراج شده بود؛ پيش از آنكه در دقيقه نحس53، دروازه ژوليوسزار را باز كرده و ناجي نارنجيها لقب بگيرد»!
کد مطلب: 527
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdchtqnmd23ni.ft2.html?527