ما به چه کساني نامه بنويسيم ؟
غلامرضا كمالي پناه
روزنامه ابتکار , 10 آبان 1391 ساعت 16:24
اخيراً پي برديم تنها يک شخص است که اقتصاد و زندگي ومعيشت ما را بر سر انگشت تدبير خود ميچرخاند و همگان را گيج و حيران اين طرف و آن طرف به دنبال نخود سياه ميدواند و آن هم کسي نيست جز جمشيد بسم الله
اکنون که فصل جدايي و دوري فرا رسيده است و ديگر مجالي براي گفت وگوي رودر رو و امکاني براي شنودن صحبتهاي تلفني و دريافت پيامکها باقي نمانده است،کار به نامه نگاري کشيده و کارد به استخوان رسيده است. نگارنده هم از شيوه ي رايج سران قوا پيروي کرده ودست به قلم شده تا نامه اي بنويسد،که شايد گرهي باز شود. تا کنون در اين فکر بوديم که اين نامه را به کدام مقصد و مقصود يا نهاد و شخصي بنويسيم که مناسب باشد. زيراما که نميخواهيم نامه فدايت شوم بنگاريم، بلکه درد دلهايي داريم که نياز ديديم آنها را با کسي در ميان بگذاريم که عامل آنها ست و يحتمل درمان هم دست اوست.” دردم ازيارست ودرمان نيزهم” آمديم و گفتيم به رئيس جمهور يا رئيس قوه قضائيه يا رئيس مجلس بنويسيم شايد بتوانند کاري کنند. ديديم که آنان خودشان آنچنان درگير درد مشکلات هستند که حوصله ي شنيدن حرفهاي ما را ندارند و اين مهم را ميتوان از لا به لاي نامه نگاريهاي آنان فهميد.
يادم رفت بگويم که ميخواستيم از اين مختصر مشکلات اقتصادي که همگي گرفتار آن هستيم کمي درد دل کنيم. از نظر سران محترم قواما اصلاً مشکلي نداريم؛اين که دلار کمي تکان خورده و از 1200 تومان به 4000 تومان رسيده، يخچال يک ميليوني به چهار ميليون رسيده، ماشين ده ميليوني از مرز سي ميليون گذشته،کرايه تاکسي هر هفته تصاعدي بالا ميرود، لبنيات و پروتئين و ساير خوراکيها لحظه به لحظه در قيمت ترقي ميکنند و در کيفيت تنزل. خانه و اجاره خانه افسار گسيخته در سراشيبي افتاده و مانعي بر سر راهش نيست و داروهاي حياتي کمياب و فلکي شده وخلاصه اوضاع هپولي هپولي شده و اخلاق و دين و مروت و انصاف از ميان مردم هم رخت بر بسته و در لانه ي عنقا وطن ساخته و خلاصه شهر... شده است، اينها چندان اهميت ندارند.
مهم اين است که اين عزيزان در اين بازي قهر آشتي کوتاه نيايند و کار خود را به پيش ببرند.”سر خم ميسلامت شکند اگر سبويي” اين است که ما،يعني مردمي که حدوداً هشتاد تا نود درصد جمعيت کشور را شکل ميدهند،احساس ميکنيم مشکل داريم. زيرا دسته اي فقير مطلق هستند.يعني هيچ چيزي ندارند وآه ندارند با ناله سودا کنند.بخشي ديگري هم در اين تلاطم ارزي بيکار شده و شغل و درآمد بخور و نميرشان را هم از دست داده اند.گروه زيادي يعني کارمندان دولت،ارزش حقوق و درآمدشان در همين اندک زمان به يک سوم تنزل کرده است.يعني يک ميليون حقوق امسال برابر با سيصد هزارتومان سال گذشته است حتي کمتر.
به جاي هفته اي يکبار حالا هر سه ماه يکبار شير و گوشت بر سر سفرهها ميآيد و از برخي سفرهها هم به کلي رخت بر بسته. آنچه را دوست داريم از ما دوري ميکند و آنچه آزار دهنده است پشت سر هم و ماه به ماه مثل عزراييل در خانه مان سبز ميشود.قبضهاي آب،برق،گاز،تلفن و ساير عوارضات مثل اجل بر سرمان آوار ميشوند و اگر چيزي از اجاره خانه و تهيه نان خشک و بي قاتق در ته جيبمان باقيمانده باشد،اين قبضها با خود ميروبند و ميبرند وگاه در صف طلبکاران معوق قرار ميگيرند.
اين است مختصري از وضعيت ما.حالا بايد به چه کسي اين موضوعات را بگوييم و براي وي از اين مشکلات بنويسيم؟برخيها معتقد بودند که آمريکا و جبهه ي استکبار و اذناب و اصحابشان باني عامل همه اين گرفتاريها هستند؛ بنابراين همه فريادها را بايد بر سر آنان بکشيم. عده اي هم اخلاگران و شياطين و فتنه گران را ريشه ي همه دردسرها ميدانستند.
امّا اخيراً پي برديم تنها يک شخص است که اقتصاد و زندگي ومعيشت ما را بر سر انگشت تدبير خود ميچرخاند و همگان را گيج و حيران اين طرف و آن طرف به دنبال نخود سياه ميدواند و آن هم کسي نيست جز جمشيد بسم الله. چه اسم با مسمايي!. هم نماد ملي است با نام جمشيد خود و ياد آور تخت جمشيد و شکوه گذشته ايراني هاست و هم نماد دين ماست.زيرا بسم الله”خود گوياي همه چيز است.واقعآً شاهکار است يک دست جام باده و يک دست زلف يار.ياد آور مشي ومنش و گويش کساني است که دستي براي بلند کردن کورش و داريوش و دست ديگري به دعا براي ظهور فرج امام زمان (عج) دراز کرده اند.
اين مملکت همه چيزش شاهکار است نامي دورگه که نمايان گر دو هويت است و دو بال جامعه است ميآيد و عامل همه بدبختي هاست و تلاطمهاي اقتصادي کشور ميشود در حالي که عملاً هيچ سمت و جايگاه و اسمي و رسمي تاکنون نداشته است.پس مناسب است که به وي نامه بنويسيم که اي برادر ميهني و ديني ما اين جام جهان بين را کي و کدام حکيم به تو داده است که اين چنين همه اسرار را بر تو هويدا کرده است ؟چرا فکر به حال شصت هفتاد ميليون هم وطن و هم کيش خود نکردي که آنان را به روز سياه نشاندي؟ دنيا ارزش ندارد؛ به هزار ميليارد تومان بسنده کن و اجازه بده به ميليونها فقير ايراني روزي چند هزارتومان براي تهيه چند قرص نان برسدآيا توقع زيادي است؟
کد مطلب: 5235
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcg.w9nrak9xnpr4a.html?5235