از «جوّگيري» ما تا «جوّگيري» ديگران
18 آبان 1389 ساعت 9:55
نويسنده : فتح الله آملي
هزينههاي فراوان تحصيل و سپس بيكاري همين فرزندان پس از فارغالتحصيلي و هزينههاي تأمين مسكن و ازدواج و ... آنها براي آنكه به همان يكي دو فرزند اكتفا كنند كافي نيست؟
تيترآنلاين - ما مردم عجيبي هستيم. بخاطر همين اعجاب، گاه دولتمرداني هم پيدا ميكنيم كه كارهاي عجيب ميكنند و حرفهاي عجيب ميزنند. آدمهاي احساساتي هم هستيم.
جوانها اصطلاحي دارند كه ميگويند فلاني جوّگير شده... بله ما هم جوّگير ميشويم. يك آدم دلسوز كه ميبيند ممكن است با تكفرزندي شدن خانوارها، فردا جمعيت ايران كم شود، با رئيس جمهور صحبت ميكند و رئيس جمهور هم چند روزي درباره بچهدار شدن و ضرورت افزايش جمعيت صحبت ميكند.
چندي ديگر بحث خالي كردن تهران از جمعيت مطرح ميشود و دهها دستورالعمل و بخشنامه صادر ميشود و چند روزي هم همه درباره آن صحبت ميكنند.
زمان ديگري هم بحث كنترل مصرف پيش ميآيد و مدتي با آن مشغول ميشويم و زماني ديگر هم صحبت محيط زيست ميشود و چندي درباره محيط زيست صحبت ميشود و يك نوبت هم ماجرايي در ميدان كاج سعادتآباد اتفاق ميافتد و جوان چاقوخوردهاي 45 دقيقه زخمي روي زمين در خون خويش ميغلتد و هيچكس به دادش نميرسد و حتي دو مأمور پليس هم به خيل تماشاچيان ميپيوندند و چند روزي هم در اين باره و علت خونسردي و بيتفاوتي جمع و جمعيت در رابطه با جان يك انسان و خونسردي و بيدست و پايي دو پليس ناظر در صحنه ماجرا حرف ميزنند و مقامات پليس هم با مأمورين مربوطه برخورد شديد ميكنند و قوه قضائيه هم آنها را بازداشت ميكند و خلاصه همه جوّگير ميشوند و پليسهاي مربوطه را مستحق شديدترين مجازاتها ميدانند و... يا اگر زلزلهاي اتفاق بيفتد همه به ياد ضرورت رعايت استاندارد در ساختمانسازي ميافتند و يك هفته يا يك ماهي نظارتها شدت ميگيرد و مقررات سخت وضع ميشود و متخلفين را ميگيرند و دستور تخريب ساخت و سازهاي ناساز را ميدهند و...
زماني هم فلان مقام و بهمان مسئول به يك منطقه دور افتاده سر ميزند و مردم درخواستي را مطرح ميكنند و همان جا آن مقام دستوري ميدهد و يا بودجهاي تصويب ميكند و...
در اينگونه موارد شايد بهترين عبارت همان باشد كه برخي جوانهاي سرخوش ما در جمع هاي خودماني آن را به كار ميبرند: «جوّ گيري»...
اما اگر همه ما آدمها جوگير بشويم، برميگردد به روح و روحيه شرقي و احساساتي و ايرانيمان، اما اصحاب قدرت و دولت اگر بخواهند مثل برخي از ما جوگير بشوند و حرفهاي احساساتي بزنند وكارهاي احساسي بكنند و با جوّ جلو بروند، آن وقت سنگ روي سنگ بند نميشود.
اصحاب دولت نياز به خونسردي، درايت، كارشناسي و برنامهريزي دارند. مثلاً وقتي ميبينند كه ديگر در همين تهران جايي براي رفت و آمد نيست و پيك ترافيك معناي خود را از دست داده و در هر ساعت از روز كه بخواهي در شهر تردد كني و يا خداي ناكرده بيماري را به درمانگاه و يا مجروحي را به بيمارستان برساني، چند روز از عمرت را بايد حرص بخوري تا به مقصد برسي، راه حل آن اين نيست كه همه را به زور و يا به تطميع و يا تشويق به مناطق دوردست هدايت و يا تبعيد كنيم چرا كه آنها اگر شرايط زندگي مناسبي نداشته باشند و مهمتر از همه اگر كار و شغلي نداشته باشند، دوباره برميگردند.
بايد ديد و آسيب شناسانه و هوشمندانه و عالمانه بررسي كرد كه چرا تهران و چند شهر بزرگ هر روز شلوغتر ميشود؟ و چرا روستاهاي ما با وجودي كه برق و آب و تلفن و گاز و ... با هزينههاي گزاف برايشان مهيا ميشود، نميتوانند در روستا بمانند و راهي شهر و شهرهاي بزرگ و از جمله تهران ميشوند؟ وقتي آنچه را كه روستايي و كشاورز ما ميكارد قدر و قربي ندارد و كارش محترم نيست و با آن نميتواند آبرومند زندگي كند و كار بر روي زمين را فضيلتي نيست، آب و برق و گاز و راه به تنهايي شأني برايش نميآورد و جاذبه ماندگاري برايش فراهم نميكند. پرداخت مبلغي به عنوان يارانه به او نيز نه دردي از او دوا ميكند و نه براي اقتصاد كشور مفيد است و نه شرافتي برايش ميآفريند. جز اينكه به تنبلي عادتش دهد و به كرامتش آسيب بزند و عزت نفسش را از او بگيرد.
لذا دولت و دولتيان اگر ميخواهند تهران خلوت شود كاري كنند كه فرصت اشتغال و كار به جاي تنگتر شدن محدوده جغرافيايياش به ابرشهرهاي كشور، درست و منصفانه توزيع و تقسيم شود و بيش از همه كار كشاورزي شأن خود را بازيابد.
اگر ميخواهيم فردا مشكل كاهش جمعيت پيدا نكنيم ( كه در حال حاضر اين نگراني با توجه به ضريب رشد جمعيت، خالي از وجه است) بايد ريشهيابي كنيم كه چرا و به چه دليل بخصوص خانوارهاي شهري يا بچهدار نميشوند و يا به يكي و حداكثر به دو بچه قناعت ميكنند؟!
سختيها و دشواريهايي كه تربيت و مراقبت از فرزندان زياد دارد، هزينههاي تحصيل، درمان و پوشاك ، تغذيه و... هر فرزند در يك خانواده به چه حد و مرزي رسيده است؟ هزينههاي فراوان تحصيل و بهويژه تحصيلات دانشگاهي فرزندان و سپس بيكاري همين فرزندان پس از فارغالتحصيلي و هزينههاي تأمين مسكن و ازدواج و ... آنها براي آنكه به همان يكي دو فرزند اكتفا كنند كافي نيست؟
دولت، متعهد و متولي كدام يك از نيازهاي خانوادهها و سرنوشت بچههاي آنهاست كه بتواند مشوق افزايش جمعيت باشد؟ همين حال خانوادههايي را كه فرزندان بيشتري دارند مجازات ميكند.
خانوادهاي كه 5 يا 6 فرزند دارد و طبيعتاً مصرف بيشتري هم دارد و آب و برق و گاز بيشتري هم مصرف ميكند بدون آنكه بخواهد اسراف كند اگر حداكثر صرفهجويي را به خرج بدهد، اگر مصرفش بالاتر رفت مشمول جريمه نميشود؟
طبيعي است كه مصرف يك خانواده 3 نفره با يك خانواده 6 نفره تفاوت دارد. آيا محاسبه قبض آب و برق و گاز خانوار توسط دولت با ملاحظه تعداد اعضاي آن خانوار صورت ميگيرد؟
لازم نيست كه دولت برخلاف شعار كنترل جمعيت حرف بزند، رفتارش اما پيام ديگري دارد. وقتي چندبرابر قيمت، خانوارهاي پرجمعيت را به خاطر مصرف بيشتر جريمه ميكند، خانوارها اجازه افزايش جمعيت به خود نميدهند ....
جنايتي در يك ميدان رخ ميدهد و چون احساسات عمومي جامعه جريحهدار شده است همه به ميدان ميآيند و در اين باره سخن ميگويند و بگير و ببند شروع ميشود اما چند روزي كه گذشت و ماجرا سرد شد يعني «جو» عوض شد، همه چيز فراموش ميشود و فقط ميماند بدشانسي آن دو مأمور كه در آن ميدان بودند و كاري نكردند و جواني جانش را از دست داد و آنها هم قرباني «جوگيري» حاصله شدهاند. اما ممكن است صدها ماجرا در اين كلانشهر و يا ساير شهرها اتفاق بيفتد كه پليس در آن يا دير عمل كرده و يا بدعمل كرده و يا وظيفهاش را انجام نداده و هيچكس نميشنود و مطالبهاي ندارد. ماجراهايي كه كسي نبوده تا از آن فيلمي تهيه كند و يا خبرنگاري حضور نداشته تا از آن گزارشي تهيه كند و از اين دست اتفاقات زيرپوست اين شهر و شهرها و ديارمان كم اتفاق نميافتد تا برايش «جوگير» شويم.
حرف و سخن در اين باب فراوان است. اصولاً جوگيري چيز خوبي نيست. بهخصوص براي اصحاب قدرت و دولت «جوگيري» معنايي ندارد. دولت كه نبايد اسير «جو» شود.
وظيفه دولت اين است كه با برنامهريزي درست و با هوشمندي و درايت و با كار كارشناسي «جو» آرام و مطمئني را براي ملت و مملكت ايجاد كند
تا تهران به خودي خود خلوتتر شود.تا هر روستا و شهر ما، جاي مناسبي براي زندگي و كار و اشتغال و ازدواج هموطنانمان گردد و كسي ميل مهاجرت نداشته باشد.
تا هيچ ساختمان بيبنياني بياصول مهندسي ساخته نشود.
تا هيچكس جرأت نكند محيطزيست كشور را به خاطر منافع شخصي از بين ببرد.
تا هيچ شهروندي در شهر احساس ناامني نكند و هيچ پليسي در برخورد با مجرم، گيج و ويج و بيتفاوت و تماشاچي نماند.
تا هيچ عربدهكش، چاقو و قمه به دستي در وسط شهر و ميان جمع و جمعيت رجزخواني نكند و تن شهروندان را نلرزاند.
تا هيچ زن و شوهري احساس نكنند كه اگر ميخواهند چيزي از زندگي بفهمند و جگرگوشهشان مرارت و حسرت و فقر و ... نكشد، بهتر است به همان يك فرزند قناعت كنند.
تا ...
کد مطلب: 1275
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcg.u9qrak9xnpr4a.html?1275