سکوت دولتيان، خشم مجلسيان
3 اسفند 1389 ساعت 12:43
دشنامدادن و گرهکردن مشت و فرياد اعدام و انهدام، نهتنها تأثير مثبت بسياري نخواهد داشت که براي اشخاص بيطرف و حتي طرفداران مقبول، چنين رفتارهايي ناخوشايند است
تيترآنلاين - «سکوت دولتيان، خشم مجلسيان»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم غلامرضا کمالي پناه است كه در آن ميخوانيد؛
زمانيکه واعظ مشهور، عليرضا پناهيان، در جريان تشييع پيکر صانع ژاله عبارت «مرگ بر ساکتين» را بر زبان راند، خشم جمعيت را متوجه هاشمي کرد. در طول حوادث پس از انتخاباتِ دورهي دهم، هرگاه بحث از خواصِ بيبصيرت پيش آمده، باز هم مخالفان هاشمي انگشت اشاره را به سمت وي نشانه رفتهاند. اگرچه هاشمي در پسِ حوادث 25بهمن، تلويحاً موضعگيري کرده و به شيوههاي خاصِ خود، آنرا غيرقانوني و حرام خوانده و گفته «بايد همهي اقشار جامعه، به قانون احترام بگذارند و هر اقدامي که با قانون مطابقت نداشته باشد، ضربهزننده به مملکت و خود انسان و به فتواي امام راحل حرام است.» و البته در راهپيمايي 22بهمن هم، حضور داشت؛ اما او که قدرتي ندارد و به گفتهي مهدي طائب « انسان بايد در دو موقعيت، احساس خطر کند و آن زماني است که فردِ منحرفي مقبوليت عمومي داشته باشد يا داراي قدرت نظامي باشد که خوشبختانه هاشمي هيچکدام را ندارد»؛ بنابراين، آنچه از سخن مزبور بهوضوح دريافت ميشود، اين است که آقاي هاشمي هم مقبوليت ندارد، هم قدرت ندارد. اما همانگونه که آقاي طائب تأکيد کرده است، آقاي هاشمي سابقهاي درخشان، در پيروزي و حفظ انقلاب دارد که ديگر نميتوان منکر آن شد؛ البته اين رسم روزگار است که «گه عزت دهد، گه به خار دارد». مگر هاشمي فقط ساکت بوده؟ او که نظر مخالف خويش را به سبک هميشگي خود، بيان کرده است و از اين نظر، در ميان معترضان هم، مخالفتهايي برانگيخته است.
واقعيت اين است که در ميان هر دو گروه، رفتارهاي افراطي و ناخردمندانهاي وجود دارد. عدهاي با رفتارها و شعارهاي ساختارشکنانه و خارج از چارچوب قانون و عدهاي ديگر، با برخوردهاي خشن و شعارها و دشنامهاي نابخردانه، همواره فضا را مشتعل نگه ميدارند و بويي از سخنان آرام و تسکيندهنده نبردهاند.
همه بايد بپذيرند که در کشور 75ميليوني، سلايق و عقايد متفاوتي وجود دارد. البته همه مثل هم فکر نميکنند و رفتارهايشان يکسان نيست و اختلافها از همينجا ناشي ميشود. براي پرهيز از برخوردِ ميانِ صاحبان سلايقِ گوناگون، قانون حکم است و خروج از آن، تبعاتي دارد که بايد همه به آن تن بدهند.
بيگمان، لحن و نحوهي موضعگيري نهادها و شخصيتهاي ملي، در ايجاد فضاي آرامش يا برعکسِ آن، تأثير بسيار مهمي دارد. نمايش خشم و رفتارهاي عصبيگونهي نمايندگان مجلس، با سکوت و متانت دولتيان، تأثير يکساني ندارد. اينکه اشخاصي با ايجاد حوادث 25بهمن قانونشکني کردهاند، بحثي است که بايد در چارچوب قانون، با آنها برخورد شود و بايد بدانند که حرکتهاي راديکال و شالودهشکن، واکنشهاي راديکالي را در پي خواهد داشت؛ اما واکنش کسانيکه خود را عصارهي ملت ميدانند، موضوع مهمتري است. بديهي است که نمايندگان ملت نميتوانند در مقابل حرمتشکني عدهاي بيتفاوت باشند، آنچنانکه ملت، خود نيز بيتفاوت نيست، اما ميتوان اين حساسيت را بهگونهاي به نمايش گذاشت که اولاً وهنآور نباشد؛ ثانياً تاثيرگذار باشد؛ ثالثاً مرزهاي اخلاقي را نشکند.
چهبسا رفتارهاي ناصواب، موجب مخدوششدن حقانيت شود. دشنامدادن و گرهکردن مشت و فرياد اعدام و انهدام، نهتنها تأثير مثبت بسياري نخواهد داشت که براي اشخاص بيطرف و حتي طرفداران مقبول، چنين رفتارهايي ناخوشايند است.
نقل است که عيسي (ع) از راهي ميگذشت. شخص بيادبي به او بد و بيراه گفت. عيسي (ع) بهنرمي و مهرباني به او جواب داد. شخص ديگري که شاهد ماجرا بود، ناراحت شد و گفت: يا روحالله، با اين فرد بيادب بهشيوهي خودش رفتار کن. پيامبر خدا جوابي داد که براي همه آموزنده است. وي گفت: من گُل هستم. وظيفهام پراکندن بوي خوش و لطافت است و او خار و کارش نيشزدن است. من مأمورم خار را به گل تبديل کنم، نه اينکه خود خار شوم.
اگر جاهل بهوحشت سخت گويد خردمندش بهنرمي دل بجويد
کسانيکه سکوت در مقابل اين حوادث را سرزنش کردهاند، خوب است بدانند که رئيسجمهور و همکاران نزديک وي در دولت، مشي متفاوتي در برخورد با اتفاقات اخير با مجلسيان دارند و بعيد است که کسي روش دولتيان را نشانهي رضايتشان به اتفاقات اخير بدانند؛ چراکه در سياست، زبان و کلام کارکرد و تأثير بسياري دارد و گويي دولتيان دريافتهاند که با زبان آتشين نميتوان گلستان محبت و محبوبيت کاشت. اگرچه عدهاي اين مشي را استراتژي زيرکانه براي جلب آراي معترضان و اصلاحطلبان قلمداد ميکنند و بوي موفقيت آنان هم، در اتخاذ چنين شيوهاي به مشام ميرسد؛ با وجود اين، سکوت دولتيان تأثيرش از انتشار خشم مجلسيان در ايجاد فضاي آرامش بيشتر است.
کد مطلب: 1940
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcf.jdyiw6d1xgiaw.html?1940