تيترآنلاين - هيچ ارزاني بي عيب نيست - نسخه قابل چاپ

هيچ ارزاني بي عيب نيست

24 شهريور 1389 ساعت 16:14

نويسنده : خسرو معتضد

برادران و خواهران چيني بالاغيرتا دست از سر ما بردارند و اينقدر منت بيخود سر ما نگذارند كه در مجامع جهاني هواي ما را دارند و تند تند به قوانين تحريم عليه ما رأي مي دهند


تيترآنلاين - «هوو» (به ضم ها و واو) باز دسته گل به آب داد، شش نفر را كشت و ده نفر را به بيمارستان فرستاد. سابقاًدر فرهنگ عامه و خانوادگي «هوو» (به فتح ها) معني و مفهوم بدي داشت؛ زني بود كه شوهري به عنوان همسر دوم بر مي گزيد (حالا يا عقدي يا صيغه) سر زنش هوو مي آورد. هوو آوردن يعني مثل آوار خراب شدن روي زندگي و خرجي يك خانواده، منتها ضرري كه يك هوو وارد مي كرد به يك خانواده بود. زنها آن قديم قديمها بالاخره با هوو كنار مي آمدند يا كار به طلاق و طلاق كشي مي انجاميد يا سر هوو را زير آب مي كردند يا از بس برايش مي زدند كه گورش را گم مي كرد و مي رفت و همه چيز به حال اول باز مي گشت، هووهاي آن زمان، دختران و زنان زيبا و طناز بودند يا بالاخره حسن و امتيازي داشتند، جوانتر و طنازتر بودند، مهر و خوشرويي و كرشمه، ناز و ادا و اطواري و خراميدني داشتند، شيرين زبان بودند و به هزار حسن و ملاحت، طراوت و ظرافت، چشم طرف يعني شوهر ظالم بلاي بازيگوش! رابه سوي خود معطوف مي داشتند و بالاخره جان آدم را كه نمي گرفتند بر طول آن هم مي افزودند! 

اما هووهاي (به ضم ها و واو) امروز فقط يك ماشين آهن پاره هستند، زبان نفهم هم هستند، هيچ زبان زنده دنيا مگر زبان چيني را نمي فهمند كه چون آن زبان الفبايش هزار حرف دارد و درك آن آسان نيست. هووهاي امروز چيني حتي چشم بادامي، سيه گيسو، سيه چشم، نازنين اطوار و دلفريب هم نيستند مانند آن شاهزاده خانم هاي چيني كه نظامي قمي گنجوي در اسكندرنامه وصفشان را مي كند و ماركوپولو مرواريدهاي غلتان بيرون آورده شده از اعماق آبهاي خليج فارس، در حول و حوش جزيره كيش را به گردن ظريف آن مي ديده و زبان به تحسين آنها گشوده است نيستند، ببوهاي آهنين ببخشيد حلبي مهار گسيخته اي هستند كه مي زنند و مي كشند و مي سوزانند و هنرشان قالب كردن آنها به ملت نجيب 6 هزار ساله ايران است. 

هووهاي چيني امروزين، مشتي آهن پاره به هم لحيم كرده هزار ملغمه و جوش داده قلابي و بنجل هستند كه جان آدمهاي ايراني را دسته دسته مي گيرند. چند ماه پيش يكي از آنها كه ترمزش در رفته بود، هوا برش داشت و ده پانزده نفر ر ا در رودهن و بومهن لت و پار كرد. يكي ديگر همين يكي دو روزه پيش 6 نفر را كشت و 10 نفر را مجروح كرد و خرابي بسيار بار آورد. اين كاميونهاي بنجل و معيوب و درپيتي قلابي توليد چين كه معلوم نيست كدام تاجر يا شركت پدر آمرزيده اي براي سودبري بيشتري ماه ها بل سالهاست آنها را وارد مي كند و از تمام فيلترها عبور مي دهد و به جان مردم ايران مي اندازد همچنان كشتار مي كنند. چاره اش تحريم است. من در جرايد از ملت شريف خواستم ميوه وارداتي خطرناك نخرند، نخريدند. طرف بساطش را جمع كرد و رفت.
ميوه عالي گواراي پاكيزه ايراني آمد، بنجلهاي آفريقايي و برزيلي باد كرد و دور ريخته شد. مردم «هوو» را نخريد تا جانتان محفوظ بماند. 

نويسنده مطلع نيست چه كساني و چه دستهايي در كارند كه «هوو» همچنان وارد مي شود و تمام هشدارها و اخطارها و اطلاعيه هاي مقامات ذي ربط در امور راهنمايي و رانندگي كشور ناديده گرفته مي شود. ناچار به اين دغدغه دچار شده ام كه ارواح و اجانبش از ما بهترانند كه بي اعتنا به هشدارهاي صد بار اعلام شده از سوي پليس همچنان براي انباشتن حسابهاي بانكي خويش اين كاميونهاي سراپا عيب و بنجل را وارد مي كنند و سوداگري مرگ مي كنند. 

اگرمي گوييد ارزانتر است باشد هيچ ارزاني بي عيب نيست. اولين روزي كه ترياك و شيره و هرويين وارد ايران كردند بهايش ارزان بود تا مردم همه معتاد شوند. شنيدم جناب سرهنگ محسن مهرايي، رئيس با وجدان و شرافتمند پليس ترافيك شهري راهنمايي و رانندگي با توجه به اينكه خودروهاي «هوو» جان انسانهاي متعددي را به دليل نقص فني، ناهماهنگي سامانه ترمز با موتور و وزن خودرو و اشكالات متعدد ديگر گرفته است، از دادستان كل كشور درخواست كرده شخصاً وارد ميدان شود و واردكننده اين نوع خودرو را - كه به نظر نويسنده بايد از ابر زورمداران سترگ باشد- احضار و با او مذاكره كند كه بساط را جمع آوري كرده براي خوشامد دوستان چشم بادامي زرد پوست، اين خودرو را به مصداق «مال بد، بيخ ريش صاحبش» به چين بازپس فرستد. 

باور كنيد سه عدد (فانوس) چيني براي ييلاق رفتن و دم چادر پيك نيك گذاشتن خريدم با خودم بردم به قدري قلابي و بنجل بود كار به استفاده حتي در طول ساعات يك شب نرسيد، از حرص با لگد زدم شكستم انداختمش به رود هراز در لاريجان (البته كار خوبي نكردم كه محيط زيست را به هم زدم، اما از حرصم بود) من نمي دانم ما ايراني ها چه قدر و چه ميزان بدهي به چين داريم؟ گيرم از زمان اشكانيان با هم دوست شده ايم، برايمان بذر برنج فرستادند پلو خورمان كردند زمان قاجاريه چايكاري را به ما ياد دادند. دوره رضاشاه چايكاران چيني در شمال براي ما كار مي كردند و به كشاورزان ما آموزش مي دادند. از سال 1351 هم با هم رابطه حسنه داريم اما چرا بايد سيل كالاهاي بي ارزش و نامرغوب روانه ايران شود؟ 

حالا هم خواهش و تمنا مي كنيم برادران و خواهران چيني بالاغيرتا دست از سر ما بردارند و اينقدر منت بيخود سر ما نگذارند كه در مجامع جهاني هواي ما را دارند و تند تند به قوانين تحريم عليه ما رأي مي دهند و البته ته دلشان براي ما حيوونكي هاي نازنين ملت نجيب اصيل شش هزار ساله ايران مي سوزد.


کد مطلب: 948

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcebv8oijh8e.9bj.html?948

تيترآنلاين
  http://titronline.ir