تيترآنلاين - برای جرم و جنایت،آیا ويژگيهاي فيزيكي افراد سرنوشت ساز است؟ - نسخه قابل چاپ

برای جرم و جنایت،آیا ويژگيهاي فيزيكي افراد سرنوشت ساز است؟

نيويورك تايمز , 24 آذر 1389 ساعت 19:47

نويسنده : پاتريك كوهن

مترجم : محمد رضا فرهادی‌پور

ما نمی‌دانیم چرا کسی که اضافه‌وزن دارد یا جذاب نیست یا کوتاه‌قد است در بازار کار مزیتی ندارد یا احتمالا مرتکب جرم خواهد شد.


تيترآنلاين - گروه کوچکی از اقتصاددانان به مطالعه این موضوع پرداخته‌اند که چگونه قد، وزن و زیبایی احتمال ارتکاب- یا ترغیب به انجام- یک جرم را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. با نگاهی به اسناد به جا مانده از قرن نوزدهم، بیستم و بیست و یکم، آنها شواهدی یافتند دال‌بر اینکه احتمالا مردان کوتاه‌‌قدتر 20 تا 30 درصد بیشتر از همتایان بلندقدترشان در زندان خواهند بود و همین‌طور اینکه چاقی و جذابیت فیزیکی با جرم مرتبط است.
گریگوری ان پرایس، اقتصاددان کالج مورهوس و یکی از نویسندگان مقاله‌ای در خصوص قد و جرم می‌گوید: «این حرفه به شدت در زیست‌شناسی مورد توجه و علاقه واقع شده است»، یعنی این‌ حرفه که چه چیزهایی به اقتصاد یا تاریخ انسان‌سنجی (Anthropometric) اشاره دارند.
پیش از این نیز انبوهی از تحقیقات قابل‌ملاحظه انجام شده که ارتباط میان ویژگی‌های فیزیکی افراد و بازار نیروی کار را بررسی کرده‌اند. مثلا اقتصاددانان دریافته‌اند که به ازای هر اینچی که قد افراد بلندتر باشد درآمدشان نیز تقریبا دو درصد افزایش می‌یابد. کارکنان زیباتر احتمالا در هر ساعت 5 درصد نسبت به یک فرد معمولی درآمد بیشتر کسب می‌کنند، در حالی که آنهایی که در گروه افراد معمولی طبقه‌بندی می‌شوند احتمالا درآمدشان 9 درصد کمتر است. در این میان، چاقی هم می‌تواند علت افت درآمد زنان سفیدپوست باشد.
گریگوری منکیو، اقتصاددانان دانشگاه هاروارد و ريیس شورای مشاورین اقتصادی جورج بوش با اشاره به نکته‌ای در خصوص مالیات بر درآمد، به شوخی پیشنهاد کرده است که مالیات افراد بلندقدتر بیشتر باشد، چراکه انتظار می‌رود هر فرد بلندقدتر (بعد از لحاظ جنس، وزن و سن) نسبت به فردی که 165 سانتیمتر قد دارد در سال 5525 دلار بیشتر درآمد کسب کند.
مرتبط ساختن ویژگی‌های فیزیکی به جرم و جنایت ممکن است مانند بازگشت به دیترمینیسم بیولوژیکی‌ای باشد که مورد حمایت داروینیست‌های قرن نوزدهمی بود که معتقد بودند کارهای اشتباه زمینه ژنتیکی دارند، اما کسانی که به طور عملی با این مسائل درگیر بودند سریعا از این قبیل عقاید فاصله گرفتند.
مثلا آقای پرایس بحث می‌کند که جرم می‌تواند حداقل تا حدی به مثابه یک «بازار کار جایگزین»‌ مورد توجه قرار گیرد. اگر افرادی با ویژگی‌های فیزیکی مشخص در قالب نیروی کار مزیتی ندارند، ممکن است جرم و جنایت را جذاب‌تر بیابند.
اچ ناسی موکان، اقتصاددانی از دانشگاه ایالتی لوئیزیانا و نویسنده مقاله‌ای در خصوص جرم و جذابیت، توضیح می‌دهد که تئوری‌هایی در خصوص رابطه میان وزن، قد یا زیبایی و نیروی کار به این دلیل ظهور کرده‌اند که «اقتصاددانان با نگاه به عوامل تعیین‌کننده‌ استاندارد- مانند آموزش، تجربه، بهره‌وری، سرمایه انسانی- دریافتند که این عوامل تنها می‌توانند بعضی از تغییرات در دستمزدها را توضیح دهند.»
آنچه موکان می‌گوید «خیلی جدید است و افق‌های پیش روی ما را کمی بازتر می‌کند.»
رابطه میان یک ویژگی فیزیکی انسان و دستمزد یا جرم لزوما علت و معلولی نیست. موکان اشاره کرده است که ما نمی‌دانیم چرا کسی که اضافه‌وزن دارد یا جذاب نیست یا کوتاه‌قد است در بازار کار مزیتی ندارد یا احتمالا مرتکب جرم خواهد شد. این امر می‌تواند ناشی از تبعیض کارفرما یا رجحان مشتری باشد یا اینکه چنین ویژگی فیزیکی‌ای ممکن است موجب کاهش بهره‌وری کارگر شود. مثلا اگر شغلی ظرفیت‌های سنگین را درگیر کار کند، عضلانی بودن یک مزیت است.
این همان چیزی است ‌که هوارد بودنهورن، اقتصاددان دانشگاه کلمسون و پرایس از اسناد قرن نوزدهم نتیجه گرفته‌اند که در آن دوران افزایش وزن بدن با کاهش ریسک جرم و جنایت مرتبط بوده است، اما تحقیق پرایس نشان می‌دهد که در قرن بیست‌ویکم که مشاغل خدماتی رایج‌تر شده است، اضافه‌وزن داشتن با ریسک بیشتر جرم و جنایت مرتبط بوده است.
موکان و اردال تکین اقتصاددانی از دانشگاه ایالتی جورجیا داده‌های یک پژوهش ملی درباره سلامت نوجوانان را تحلیل کرده‌اند که شامل 15 هزار دانش‌آموز دبیرستانی بوده است که در سال‌های 1994، 1996 و 2002 با آنها مصاحبه شده بود. آنها دریافتند که جذاب نبودن در دبیرستان با نمره متوسط پایین‌تر، مشکلات بیشتر با معلمین و تعلیقات همراه بوده است.
سایر مطالعات دریافته‌اند که دانش‌آموزان کوتاه‌قد‌تر تمایل کمتری برای مشارکت در کلوب‌ها و ورزش‌ها دارند. به عنوان یک نتیجه این دانش‌آموزان ممکن است از افت در اعتماد به ‌نفس خود رنج ببرند یا انواع مهارت‌های اجتماعی‌ای را که بعدا در زندگی‌شان مفید خواهند بود توسعه نداده باشند.
براساس مطالعه آنها پسران و دخترانی که در دبیرستان نسبت به متوسطین یا جذاب‌ها غیرجذاب طبقه‌بندی شده بودند (در یک مقیاس پنج تایی) احتمال ارتکاب به یکی از هفت جرم شامل دزدی یا فروش مواد مخدر در آنها بیشتر بود - یا حداقل احتمال گیرافتادن‌شان در حین ارتکاب به جرم بیشتر بود.
پرایس می‌گوید: اقتصاد انسان‌سنجی مبتنی‌بر کار تاریخ‌نگاران اقتصادی - شامل کار رابرت فوگل برنده نوبل اقتصاد، جان کولوس از دانشگاه مونیخ و ریچارد استکل از دانشگاه ایلاتی اوهایو- بوده است که قد و وزن را برای ارزیابی تغییر در شرایط اجتماعی به‌کار برده‌اند.
از آن‌جا که زیست‌شناسان معتقدند که 80 درصد قد توسط ژنتیک و 20 درصد آن هم توسط شرایط محیطی تعیین می‌شود، قد- و گاهی‌اوقات وزن- می‌تواند شاخصی از تغذیه کودکی، سلامت و خطر ابتلا به بیماری باشد؛ بنابراين قامت کوتاه‌تر ممکن است علامتی از پرورش فقیرانه باشد.
مثلا کوملوس در سال 2007 مقاله‌ای با بنجامین لودرادل نوشت و دریافت که آمریکایی‌ها « در ادوار استعماری و اواسط قرن بیستم بلندترین مردم جهان بوده‌اند»، اما به تدریج «کوتاه‌تر (و چاق‌تر) از اروپای غربی‌ها و شمالی‌ها شده‌اند». در حقیقت، جمعیت ایالات‌متحده در حال حاضر در پایان توزیع قد در کشورهای صنعتی پیشرفته قرار گرفته است».
آنها نتیجه گرفته‌اند که «ما حدس می‌زنیم که نظام سلامت ایالات‌متحده به همراه تور ایمنی رفاه نسبتا ضعیف این کشور ممکن است دلیل این باشد که چرا ایالات‌متحده آن‌گونه که صرفا بر اساس درآمد انتظار می‌رود عملکرد مناسبی نداشته است».
کریستین پاکسون، اقتصاددانی از پرینستون که رابطه میان قامت و وضعیت را مقایسه کرده است، می‌گوید گرچه زیبایی ظاهرا باید در همان گروه وزن و قد قرار بگیرد، اما مطالعاتی که مزیت اقتصادی جذاب بودن را مورد بررسی قرار می‌دهند کاملا متفاوت هستند. در حالی که قد علامتی از شرایط اجتماعی و سلامت است، اثر زیبایی بیشتر روان‌شناسانه است. این سوال وجود دارد که چگونه برداشت یک نفر از بهره‌وری، مهارت و استعداد یک کارگر توسط ظاهر او تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد.
پرایس پیشنهاد کرده است که ممکن است شواهد سیاستی در کار باشد، مثلا «سیاست‌های سلامت عمومی موفق در کاهش چاقی در میان مردم نه تنها جامعه را سالم‌تر می‌سازد، بلکه آن را امن‌تر هم می‌سازد».
به همین صورت، منکیو در خصوص هر گونه مطلوبیت جهان واقعی بدبین است. او می‌گوید «اقتصاددانان چیزهای کمّی را دوست دارند.» «اگرچه بسیاری توضیحات ممکن وجود دارد، این دیدگاه اقتصاددانان آن‌قدر که سوالاتی را طرح می‌کند موجب حل مباحثات مطروحه نمی‌شود.»
او یادآوری می‌کند که دانش‌آموزانش در هاروارد به‌طور خاص مجذوب تحقیقی شده بودند که نشان می‌داد مزایای اقتصادی زیبایی کمّی‌پذیر است. آنها از این «حقایق خارق‌العاده» لذت می‌برند، چرا که «آنها را مجبور به تفکر در خصوص جهان در قالب روش‌هایی می‌کند که پیش از این آن‌گونه فکر نمی‌کردند.» 

منبع: farhady.com


کد مطلب: 1506

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcd.z0f2yt0k9a26y.html?1506

تيترآنلاين
  http://titronline.ir