سوداهاي داغ و صندلي هاي سرد!
8 آبان 1389 ساعت 18:07
نويسنده : عليرضا خاني
استاد را مانند ظرفيت توليد بنزين نميتوان يكشبه دو برابر كرد، و عمر بسيار ببايد پدر پير فلك را تا استادي تربيت شود.
پارسال وزارت علوم اعلام كرد كه هيچكس بيرون دانشگاه نميماند و هركس بخواهد دانشگاه برود در يكي از دانشگاههاي دولتي، آزاد ، غيرانتفاعي ، پيام نور و علمي ـ كاربردي ميتواند وارد شود، چه، ظرفيت دانشگاهها به اندازه همه متقاضيان افزايش يافته است، اما هفته پيش يك مديركل در وزارت علوم گفت كه امسال 200 هزار صندلي در دانشگاهها خالي مانده است! بر اين موضوع چند پرسش و نكته وارد است.
اول اينكه، چطور شد كه ما در اين موضوع هم از برنامه جلو افتاديم بهگونهاي كه تا همين چند سال پيش،ورود به دانشگاه رويا بود و امروز صندليها خاليست و در روياي دانشجو.
دوم اينكه چطور ممكن است ظرفيت دانشگاهها از ظرفيت مدارس ابتدايي هم سريعتر رشد كند حال آنكه «دانشگاه» پديدهاي است متفاوت كه علاوه بر ساختمان و در و تخته، به «استاد» نياز دارد كه اين استاد، آنطور كه ما فكر ميكرديم، بايد شخصيت دانشمندي باشد كه مراحلي را در علوم نظري و عملي گذرانده و در فرآيندي دشوار و طولاني به جايگاهي ويژه رسيده باشد. استاد را مانند ظرفيت توليد بنزين نميتوان يكشبه دو برابر كرد، و عمر بسيار ببايد پدر پير فلك را تا استادي تربيت شود.
سوم اينكه باز چطور ميشود كه طبق آمار سالانه، خيلي كمتر از يك ميليون نفر فارغالتحصيل دبيرستاني داشته باشيم و خيلي بيشتر از يك ميليون پذيرفته شده در دانشگاه؟! و اين نامعادله چطور حاصل شده است؟ آيا رشد حيرتانگيز دانشگاه آزاد و غيرانتفاعي و غيره، از نوعي «بيزنس» در دورهاي كه تقاضا زياد است و بازار دارد، حكايت نميكند؟ و اين بيزنسي كه بنايش بر پول ستاندن و صادر كردن كاغذي به نام مدرك است ـ كه هر روز بيارجتر ميشود ـ جز با سهلگيري و چشم فروبستن و چه بسا تشويق كردن حاكميت امكان سر گرفتن دارد؟ و اگر مبنا بيزنس نيست، پس اين حجم پذيرش و اين سرعت رشد با كدام محاسبه جور درميآيد؟ بچهها را حريص دانشگاه كردن و بيتوجه به استاندارد، ظرفيت را بالا بردن و مدرك تحويل دادن، كدام مشكل را حل كرده است؟ مشكل بيكاري را؟ براي همين است كه دوسوم بيكاران را تحصيلكردگان دانشگاه ها تشكيل ميدهند؟
چهارم اينكه اساساً مفهوم دانشگاه چه ميشود؟ آيا خانه يا حتي مغازهاي را در فلان شهرستان دور اجاره كردن و بالايش تابلو زدن كه «دانشگاه غيردولتي كذا» مفهوم دانشگاه به آن ميبخشد؟ اين چه اصرار شگفتانگيزي است كه دوست داريم همه چيز را تهي از معنا و لوث كنيم؟
و بالاخره اينكه گيرم كه با اين روش، تقاضاي اشتغال را چند سال عقب انداختيد، با «توقعات فزاينده صاحب مدركان پول دادة بيتخصص» چه ميكنيد؟
کد مطلب: 1227
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcd.x0f2yt0x5a26y.html?1227