قهوه تاريخ تلخ
26 مهر 1389 ساعت 19:22
نويسنده : جمشيد صبوري
جدايي وحشتناك ميان حاكمان و مردم كوچه و بازار در بسياري از مقاطع تاريخي درد اصلي جامعه بوده است.
تيترآنلاين - براي يك اجتماع متحرك و جامعهاي كه ميخواهد بر عقبماندگيهاي خود غلبه كند و راه پيشرفت و كمال را طي كند، دانستن تاريخ در سطح وسيع و همهجانبه يك ضرورت غيرقابل انكار است.
جامعهاي كه از تاريخ خود اطلاعي نداشته باشد و فراز و فرودهاي پيشين خويش را نداند مرتب اشتباه ميكند و راههاي رفته را دوباره ميپيمايد و در هر يك، يا دو قرن مجبور ميشود از صفر شروع كند و چرخه تسلسل حركت و سكون و هيجان و خمودي آن تكرار ميشود. چنين جامعهاي به هيچ جا نميرسد.
معمولاً شدت حوادث و ميزان هوشياري مردم به اتصال و امتداد حافظه تاريخي مردم كمك ميكند ولي ميشود علاوه بر تكيه به دانستههاي سينه به سينه تودههاي جامعه بر اهميت تاريخ و دانستنش تأكيد ورزيد و از انواع آموزشهاي رسمي و غيررسمي هنري و سمعي و بصري سود جست و مردم را به گذشته خويش آشنا كرد و به آينده هوشيار نمود.
اين روزها تماشاي سريال «قهوه تلخ» در ميان مردم شيوع يافته است و توجه نيكويي نسبت به آن ديده ميشود، ابتدا بايد از كارگردانش به واسطه انتخاب سوژه تاريخي و نقد رفتارهاي شاهان و درباريان مجدانه تقدير كرد و از اينكه افكار عمومي را نسبت به تاريخ حساس ميكند به او دستمريزاد گفت و سپس بر اين نكته متمركز شد كه اين معنا اگر ابتداي كار نباشد، انتهاي آن نيست، تاريخ بايد نقل همه محافل خصوصي، عمومي، رسمي، غيررسمي، خانوادگي، مدرسهاي و دانشگاهي شود. حداقل بايد در سرفصلهاي تاريخي يك فهم و درك عمومي پديد آيد، همه بايد بدانند كه چرا اسكندر توانست با سپاهي نهچندان بزرگ ايران را فتح كند؟ چگونه توجه چنگيزخان مغول به ايران جلب شد و چرا ما آمادگي سدكردن آن هجوم وحشيانه را نداشتيم؟ قراردادهاي ننگين تركمنچاي و گلستان در چه شرايطي به ايران تحميل شد و چرا هنگام پيشرفتهاي غربيان خواب و سستي و رخوت ايران شرق و دربارهايش را فرا گرفته بود؟ اشكال آن همه مصيبتها چه بود و كي جامعه ايراني شاداب و پرتوان توانسته است بر معايب خويش غلبه كند و راه پيشرفت را بپيمايد و دربارها هم مجبور به هماهنگي با ملت شوند؟
دانستن تاريخ در اولويت نخست همه علمها و دانشها و آموزشها است. ملتي كه از دقايق پيشينه خويش خبر نداشته باشد در تاريكي حركت خواهد كرد و بيگمان سرش به سنگ ميخورد. تعارف نكنيم هيچ شانس و اقبالي در كار نيست، در بازار شلوغ تاريخ، در دنياي پر هياهوي زمانه، در مسابقات سرعت ملتها هر كس بيشتر پول ميدهد بيشتر آش ميخورد، مطلوبها و توليدها و دستآوردها دقيقاً بر اساس ميزان تلاش و كوشش و درايت ملتها توزيع ميشود و لحظهاي در جازدن سالها رنج و محنت را رقم خواهد زد.
اي كاش اين معنا همه گير ميشد كه لودگي درباريان، نمايش داده شده در سريال قهوه تلخ بوده است.
جدايي وحشتناك ميان حاكمان و مردم كوچه و بازار در بسياري از مقاطع تاريخي درد اصلي جامعه بوده است. سرگرمي پادشاه به حرم خانه و غفلت از امور مملكت گاهي از صورت اغراق يافته در قهوه تلخ بيشتر بوده است. مهران مديري چگونه بگويد كه عالمان و متخصصان و حتي كارشناسان تاريخ در دربارها واقعاً براي فوت كردن فنجان پادشاه به كار گرفته ميشدند. مقامات كشوري در بسياري از امور جز تأييد چشمبسته اوامر خودخواهانه همايوني هيچ هنري نداشتهاند، اين چشم و همچشميها، حسادتها، جهالتهاي درباريان و اندروني و هوسهاي كوتاه و دراز قبله عالم بوده است كه در خيلي از مواقع سرنوشت كشور را به تيرگي ميكشاند. شايد آنها كه دستي در تاريخ دارند از ديدن قهوه تلخ نخندند كه اشك بريزند، رو به خانواده كنند و بگويند كه بهخدا همينطور بوده است. خوب است چقدر وام گرفته باشيم، چقدر رعيت بدبخت و بينوا زير تازيانههاي ماموران حكومتي پول زور داده باشند تا شاه به فرنگ رود و آبروي ملك و مملكت را هم ببرد. از آن ديار چه تحفهاي آورده شد، جز اينكه ماهرويان دل شاه را بردهاند و پيشرفتها و تجربههاي ارزشمند براي آباداني كشور اصلاً به نظر نيامده است.
قهوه تلخ، اشاره به تاريخ تلخ است، قهوه تلخ را ببينيم و اگر ميخنديم به خود يادآور شويم كه طنزي كه اشاره به واقعيتها دارد در درون بايد تعقل و تامل بيافريند والا خنديدن صرف به عيبها و نواقصي كه وجود داشته است جز از بيهنران و غافلان برنميآيد و چه بسا عيوب را از برطرف شدن نجات دهد.
کد مطلب: 1155
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcd.k0f2yt0fka26y.html?1155