تيترآنلاين - كم مانده بود، يارانه مرحمتي را عودت دهم! - نسخه قابل چاپ

كم مانده بود، يارانه مرحمتي را عودت دهم!

6 ارديبهشت 1390 ساعت 21:19

فيش‌هاي ثلاثه را ـ كه اعداد و ارقام‌شان آدم را به ياد اهرام عظيم و تعجب‌ برانگيز ثلاثه‌ي مصر مي‌اندازند! ـ كنار هم چيدم وقتي مبالغ قابل پرداخت فيش‌ها را ديدم، چشم‌هايم به قاعده‌ي نعلبكي گرد شدند!


وقتي در رسانه‌هاي جمعي از زبان يكي از مسئولان خواندم و شنيدم كه در آينده مردم از گرفتن وجه يارانه‌هاي نقدي صرف‌نظر خواهند كرد(!) هم خنده تلخي بر لبم نشست و هم دچار تعجب شدم.

تعجب‌ام هنگامي بيشتر گل كرد و خنده‌ام وقتي شكوفاتر شد كه يكي ديگر از متوليان نهضت يارانه‌ها در حالي كه داشت از داخل صفحه‌ي تلويزيون مردم را مي‌ديد؛ به ما ـ مردم ـ توصيه فرمود: عزيزاني كه قصد بازپس دادن پول يارانه‌ها را دارند و مي‌خواهند به اين طريق در پيشرفت و ترقي كشورشان نقش داشته باشند مي‌توانند وجه يارانه‌ها را به شماره حساب [...] عودت بدهند...! او طوري حرف زد و نصيحت فرمود كه تحت تاثير قرار گرفتم و نزديك بود شال و كلاه بكنم و اطاعت امر كنم كه زنگ خانه به صدا درآمد.

مامور توزيع قبض برق بود. وقتي مبلغ مندرج در فيش برق را ديدم، نزديك بود به چشم‌هايم بد و بيراه بگويم! نصيحت مشفقانه‌ي آن متولي حركت ملي يارانه‌ها، هنوز توي گوشم بود كه براي دومين بار نگاهي به فيش قشنگ و شكيل برق انداختم؛ و باز... و باز. آيا درست مي‌ديدم؟ حتماً درست مي‌ديدم؛ چشم‌هايم كه عيب نكرده بودند. مبلغ چاپ شده در قبض برق، يازده برابر مبلغ قبض‌هاي قبلي بود! اين يازده برابر شدن نرخ برق در حالي بود كه مصرف برق ما تقريباً به اندازه‌ي دوره‌هاي پيش و پيشين بود.

قبض وزين(!) برق را وردست قبض‌هاي سنگين وزن گاز و آب گذاشتم و كت‌ام را از تن درآوردم و تلويزيون را خاموش كردم و ضمن اينكه خودم را سرزنش مي‌كردم كه چه‌طور مي‌خواستم آن شندرقاز يارانه‌ها را عودت بدهم؛ لذا پشت ميزم نشستم و شروع كردم به نوشتن اين چند سطري كه خوانديد؛ سپس فيش‌هاي ثلاثه را ـ كه اعداد و ارقام‌شان آدم را به ياد اهرام عظيم و تعجب‌ برانگيز ثلاثه‌ي مصر مي‌اندازند! ـ كنار هم چيدم و در حالي كه دست و دلم مي‌لرزيد، شروع كردم به جمع‌بندي مبالغ پرداختي آن‌ها؛ با وسواس و دقت... وقتي مبالغ قابل پرداخت فيش‌ها را ديدم، چشم‌هايم به قاعده‌ي نعلبكي گرد شدند!

تمامي مبلغ مرحمتي يارانه‌ها به زور مي‌توانست پاسخ‌گوي دو تا از قبض‌ها را بدهد؛ آن يكي را چه گونه بايد پاس و تصفيه كرد؟!... تازه اين اول راه است؛ قبض‌هاي دوره‌ي بعدي و بعد‌تري پس از آن، به صورت پلكاني رو به آسمان محاسبه خواهند شد...!

ـ بابا! سريال قفسي براي پريدن شروع شد.

بي آن كه دست خودم باشد داد كشيدم: آن قارقارك را (منظورم تلويزيون بود) خاموش كنيد! (منظورم بهينه(!) مصرف كردن برق بود!)

بعد با خودم زمزمه كردم: فعلاً كه پول يارانه‌ها و بخشي از مواجب اين ماه پريد! راستي! اگر بخواهد چيزي از جسم و جان آدمي بپرد، اول عقل از كله‌اش مي‌پرد؛ يا پول از جيب مباركش؟!


کد مطلب: 2315

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcc.sqia2bq1pla82.html?2315

تيترآنلاين
  http://titronline.ir