تيترآنلاين - معلم را تعريف نکنيم جدي بگيريم - نسخه قابل چاپ

به مناست روز معلم

معلم را تعريف نکنيم جدي بگيريم

12 ارديبهشت 1390 ساعت 16:43

نويسنده : جعفر گلابي

در جامعه ما ديرزماني است که رسيدگي به مسايل مهم و اساسي از جامعيت و عمق و آينده نگري و دانش محوري فاصله گرفته است و اولويت‌ها درهم پيچيده شده‌اند و نياز حال و مقال تعيين‌کننده بسياري از امور شده است


هفته و روز معلم را مي‌شود مثل ديگر مناسبت‌ها گرامي‌داشت، گرامي‌داشتني معمول و مرسوم و مشهور و ديگر هيچ!  

مي شود در منقبت معلم، راه اغراق را پيمود و ستايش‌هاي عظيم روا داشت تا کمي عمل و نقص مطلوب را اندکي جبران کرد.

مي شود همچنان در اين آينده‌سازي باري به هر جهت بود، مي‌شود تعارف نکرد و چون شغلي به‌دست نيامد، معلم شد! مي‌شود سر کلاس درس، روي چين‌هاي صورت معلم، رد پاي سختي زندگي را ديد، مي‌شود هنگام پرسش از معلم در ارتعاش صدايش و پاسخي که مي‌دهد، لحن تند صاحبخانه را هم شنيد. مي‌شود در ابتداي درس خستگي انتهاي کلاس را مشاهده کرد. مي‌شود از ناداني شاگرد، بي‌حوصلگي استاد را حس کرد. مي‌شود در ترافيک سرسام‌آور شهر، در دعواهاي روزمره، در کيفيت پايين کالاها، در زباله‌هاي انباشته در محيط‌زيست، در فقر، در سرگرداني مردم در ادارات دولتي، در آسمان دود گرفته شهر، در بي‌رونقي روستا و مزرعه، در عيوب سياست، در عقب ماندگي اقتصاد و در مهجوري فرهنگ، غيبت معلم و مشکلات آموزش را لمس کرد.مي شود هر پيشرفتي، هر دانستني، هر بلوغي، هر رفاهي، هر هنري و هر کرامتي را به هوش معلمان، به درک استادان و به مهارت و تعهد دبيران نسبت داد.

واقعيت اين است که در جامعه ما ديرزماني است که رسيدگي به مسايل مهم و اساسي از جامعيت و عمق و آينده نگري و دانش محوري فاصله گرفته است و اولويت‌ها درهم پيچيده شده‌اند و نياز حال و مقال تعيين‌کننده بسياري از امور شده است.

اگر نگوييم صدسال پيش حداقل 50 سال پيش بايد مي‌دانستند که آموزش، زيربناي توسعه و معلم، محور آموزش است، همان 50 سال پيش رژيم سلطنتي نبايد چنان مي‌کرد که معلمان خروش برآورند و کلاس‌ها را تعطيل کنند و براي افزايش حقوق خود تا برکناري نخست‌وزير وقت پيش روند. اگر از همان ابتدا به‌فکر امروز بودند و شتاب بشر در رشد و توسعه از طريق تکريم آموزش و پرورش را مي‌ديدند و معلمي و دبيري از فاخرترين مشاغل مي‌شد و درآمدش از اکتفا فزوني مي‌گرفت، بي‌اغراق و خودماني بگوييم که امروز کره جنوبي را جا مي‌گذاشتيم و بازو به بازوي ژاپن مي‌زديم. ژاپني که نفت ندارد و جنگ جهاني دوم بکلي ويرانش کرد و زلزله‌هاي مهيب، امانش را ربوده است.آيا مي‌دانيم که در ژاپن حقوق معلمان جزو بالاترين حقوق‌ها است و آموزش جايگاه والايي دارد و بچه‌ها براي خلق فردايي خيره‌کننده تربيت مي‌شوند؟

اين سؤال تکراري را روا است هر روز از خودمان بپرسيم که چرا جوانان ايراني چون در جوامع توسعه يافته قدم مي‌گذارند، به سرعت مدارج علمي را طي مي‌کنند و حتي به مناصب بالاي دانشگاهي و اجرايي مي‌رسند؟ مگر همين شهيد داناي خودمان دکتر چمران نبود که در آمريکا دانشمندي تمام عيار شد و بعدها همه درياي دانش خود را در خدمت آرمان‌ها گذاشت؟ آيا در هفته معلم بهتر نيست که به جاي سبقت در تعريف‌ها و ستايش‌ها براي يک بار هم که شده عيوب آموزشي را جستجو کنيم وببينيم اشکال کارمان در کجا است؟ جستجويي که اگر واقعگرايانه آغاز شود و صادقانه و بي ملاحظه به انجام برسد، قطعاً زمينه ساز توسعه فراگير و فردايي مطمئن خواهد بود. راستي مناسبت‌ها چه ارزشي دارند اگر در آنها راه از چاه بازشناخته نشود و بحث‌هاي جدي و کارشناسانه و ناظر به عمل و اجرا در نگيرد؟


کد مطلب: 2351

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcc.pqia2bq1sla82.html?2351

تيترآنلاين
  http://titronline.ir