تيترآنلاين - مسئولین باید مبتنی ‌بر اطلاعات و آمار درست حرف بزنند - نسخه قابل چاپ

مسئولین باید مبتنی ‌بر اطلاعات و آمار درست حرف بزنند

24 مهر 1390 ساعت 23:52

هم‌اکنون کمتر خانواده‌ای است که حداقل یک بیکار در آن نباشد و کمتر پدر و مادری است که دغدغه بیکاری فرزندان خود را نداشته باشد


عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، با بیان این که اعلام نرخ بیکاری کشور از سوی وزارت کار، تعاون و رفاه‌اجتماعی معتبر نیست، گفت: مرجع رسمی اعلام نرخ بیکاری، بر اساس عمل‌کرد اقتصاد کلان کشور، بانک مرکزی است و بر اساس نمونه‌گیری‌های فصلی، مرکز آمار ایران است. 

به گزارش تيترآنلاين به نقل از خانه ملت جمشید انصاری عضو کمیسیون اقتصادی و نماینده مردم زنجان و طارم در مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگو تفصیلی با نشریه مردم نو، به تشریح مشکل‌های اقتصادی کشور پرداخته است، که بخشي از آن را در ذیل می‌خوانید.

صحبت‌هایی در مورد بیکاری و رکود اقتصادی و افزایش جمعیت می‌شود، یکی از سیاست‌های کشور پس از جنگ تحمیلی کنترل جمعیت و متناسب کردن امکان‌ها و جمعیت بوده است اما مدتی است که مواضعی خلاف این سیاست بیان می‌شود، آیا کشور ما توانایی و امکان تأمین نیازهای این سیاست جدید را دارد؟

هر کسی حرفی می‌زند و ادعایی می‌کند خود باید مبانی ادعای خود را بیان کند و صحت و درستی بیان خود را اثبات کند، این رویه عجیبی است که عده‌ای حرفی را می‌زنند و عده‌ای دیگر باید آن را رد و یا اثبات کنند. اما به‌طور اساسیً نیازی نیست که نسبت به این نظرات وارد قضاوت و داوری شد.

آیا این دوستان ادعا دارند که کشور را با جمعیت فعلی به خوبی اداره می‌کنند و در حل مشکل‌ها مردم موفق بوده‌اند، زمانی می‌توان گفت امکان مدیریت و حل مشکل ها جمعیت یکصد و ۱۵۰ میلیونی را داریم که حداقل در حجم کوچک‌تر تجربه موفقی در این مورد داشته باشیم.

فارغ از بحث‌های تبلیغاتی و بدون تعارف، کشور مشکل‌های اقتصادی بی‌شماری دارد، بر اساس اعلام رسمی مرکز آمار ایران در پایان بهار سال‌جاری نرخ بیکاری کشور ۱۴.۶ درصد بوده است و این نرخ در تابستان افزایش یافته و محاسبه‌های نرخی بالاتر از ۱۵ درصد را نشان می‌دهد و به همین علت است که اعلام نشده است.

ما جزء ۱۰ کشور دنیا هستیم که نرخ بیکاری دو رقمی داریم و از این مشکل رنج می‌بریم، با این نرخ بیکاری در حدود ۵/۴ میلیون نفر بیکار در کشور وجود دارد 

ما جزء ۱۰ کشور دنیا هستیم که نرخ بیکاری دو رقمی داریم و از این مشکل رنج می‌بریم، با این نرخ بیکاری در حدود ۵/۴ میلیون نفر بیکار در کشور وجود دارد، به‌طور واقعی اگر انسان‌های توانمندی هستیم و مدیریت کشور که در اختیار دولت است و اگر امکان‌های کشور بسیار بالا است در یک مدت زمان مشخص مشکل بیکاری این ۵/۴ میلیون نفر را حل کنند.

اگر توانستند در این مورد موفق باشند می‌توانند ادعا کنند که می‌توانند مشکل بیکاری ۹ میلیون نفر را نیز حل کنند، در جمعیت ۱۲۰ میلیونی اگر ۱۵ درصد نرخ بیکاری داشته باشیم یعنی هشت تا ۹ میلیون نفر بیکار خواهیم داشت، کسی که در حل مشکل بیکاری فعلی مانده است، به‌طور قطعً در حل بیکاری بیشتر از این نیز خواهد ماند.

این‌گونه بحث‌های نظری فاقد هرگونه اعتباری هستند، باید گفت که هم‌اکنون چه کار می‌توان کرد، این‌ که این کشور ظرفیت و قابلیت انجام چه چیزی را دارد یک طرف قضیه است و این‌که آدم‌هایی که کشور را اداره و مدیریت می‌کنند چگونه می‌تواند این توانایی‌ها را به کار گیرند و از آن برای ایجاد رفاه مردم استفاده کنند بحث دیگری است.

هم‌اکنون کمتر خانواده‌ای است که حداقل یک بیکار در آن نباشد و کمتر پدر و مادری است که دغدغه بیکاری فرزندان خود را نداشته باشد. بر اساس گزارشاتی که از خط فقر داده می‌شود بخش قابل توجهی از کشور و در حدود سه دهک آن ادعا می‌کنند که زیر خط فقر زندگی می‌کنند. حدود ۵۰ درصد واحدهای تولیدی در تأمین نقدینگی و مواداولیه خود با بحران روبه‌رو هستند، درآمد سرانه کشور حدود پنج‌هزار دلار در سال است، اینها واقعیت‌های کشور ما است.

از قدیم گفته‌اند یک ده آباد بهتر از صد ده خراب، به جای آن‌که جمعیت را بالا ببریم و نتوانیم در اقتصاد تحرک ایجاد کنیم و درآمد سرانه مردم را به سه‌هزار دلار کاهش دهیم، اگر هنری داریم همین سرانه را به هشت‌هزار دلار افزایش دهیم و بگذاریم همین ۷۵ میلیون جمعیت کشور لذت بیشتری از زندگی ببرند و آسایش و آرامش بیشتری داشته باشند؛ آن‌وقت آن‌ها خیلی بهتر از ما تصمیم خواهند گرفت که برای بهبود زندگی خود چگونه از امکان‌ها بهره ببرند.

بخش قابل توجهی از این اظهار نظرها از طرف مردم مورد توجه قرار نمی‌گیرد چون آن‌چه جمعیت را کنترل می‌کند همان‌گونه که تاکنون کنترل کرده است وضعیت اقتصادی خانواده است تا توصیه‌ها و سیاست‌های دولت، خانواده‌هایی هستند که از لحاظ فرهنگی زمینه افزایش جمعیت داشته‌اند و در جاهایی فرزند زیاد داشتن شأن و اعتبار خانواده است اما به‌‌علت درکی که داشته‌اند و برای زندگی بهتر فرزندان خود تصمیم گرفته‌اند فرزند کمتری داشته باشند.

نباید وقت مردم و کشور را با این ادعاها تلف کرد، حال اگر به فرض درست هم باشند باید ابتدا زمینه و امکان‌های آن فراهم شود، ما هنوز نتوانسته‌ایم امکان‌ها و مقدمات لازم برای آسایش همین ۷۵ میلیون نفر را فراهم کنیم، در ایجاد آسایش برای مردم به طور قطعً دولت موفقی نداریم و مردم در سختی زندگی می‌کنند، اگر هنری داریم باید آرامش و آسایش را برای همین مردم فراهم کنیم و نسل‌های بعد هم برای خود تصمیم خواهند گرفت.

بنابراین شما این نرخ بیکاری که از سوی مسئولان اعلام می‌شود را قبول ندارید؟

آخرین نمونه‌گیری‌های مربوط به وضعیت اشتغال در پاییز و تابستان ۸۹ انجام شده است، اما به‌علت افزایش نرخ بیکاری اعلام آن صلاح دیده نشده است، بر اساس اطلاعی که ما داریم نرخ بیکاری پایان تابستان ۵/۱۵ درصد بوده است اما وزیر کار اخیراً نرخ بیکاری سال ۸۹ را ۹/۱۰ درصد اعلام کرده بود، به‌طور معمول وزرای کار این آمار را اعلام می‌کنند اما این نرخ بیکاری معتبر نیست، مرجع رسمی اعلام نرخ بیکاری، بر اساس عمل‌کرد اقتصاد کلان کشور، بانک مرکزی است و بر اساس نمونه‌گیری‌های فصلی، مرکز آمار ایران است.

وقتی نرخ بیکاری در بهار و تابستان که فصل کشاورزی است، روند صعودی پیدا می‌کند در ماه‌های پاییز و زمستان نمی‌تواند کاهش داشته باشد. ضمن این‌که به‌طورمجدد یادآوری می‌کنم وزارت کار و وزیر کار مرجع اعلام نرخ بیکاری کشور نیست و این نوع اعلام هیچ‌گونه اعتباری ندارد.

آیا ادعای دولت مبنی بر ایجاد ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار تا ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار شغل در سال ۸۹ هم صحت ندارد؟

من زیاد در جریان آماری که شما می‌گویید نیستم، چرا که گزارش‌های رسمی هنوز منتشر نشده است، چیزی که در یک مصاحبه از سوی یک مقام غیرمسئول بیان می‌شود، نمی‌تواند مورد استناد برای اظهار نظر قرار گیرد، اگر بتوانیم درآمدهای پیش‌بینی‌شده را محقق کنیم متناسب با افزایش بودجه عمرانی در فعالیت‌های عمرانی ایجاد اشتغال می‌شود.

عدم‌قبول برخی اظهارت مسئولان از سوی مردم در دراز مدت چه صدماتی را برای نظام در پی خواهد داشت؟

یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌های هر ملت اعتماد عمومی است که مردم به مدیران کشور دارند و اگر رفتار مدیران و مسئولان به‌گونه‌ای باشد که این اعتماد در مردم ضعیف شود، خطری جدی و استراتژیک برای کشور است و همه باید اجتناب کنند از این‌که حرف‌هایی بزنند و کارهایی کنند که اعتماد عمومی را کم کند.

اگر به دوران حضرت امام(ره) رجوع کنیم، هرگاه ایشان مطلبی را می‌فرمودند، پای آن نیز می‌ایستادند، تلاش می‌کردند که محقق شود و جایی‌که می‌دیدند نمی‌شود صمیمانه و صادقانه با مردم آن را مطرح می‌کردند که اوج آن در پذیرش قطعنامه بود و فرمودند با این‌ که ما در جنگ بر حق بودیم و مردم فداکارانه مبارزه کردند ولی امکان‌های کشور اجازه ادامه جنگ را نمی‌دهد، نخواستند با شعار درمانی با مردم برخورد کنند.

مسئولین پس از گذشت ۳۰ سال از انقلاب باید کمی کمتر حرف بزنند. دوره زیاد حرف‌زدن که اقتضای سال‌های ابتدایی هر تغییر حکومتی است، سرآمده است، باید کمتر حرف بزنند، باید مبتنی‌بر اطلاعات و آمار درست حرف بزنند تا فردا روزی حرف‌شان خلاف واقع از آب در نیاید و موجب بدبینی و بدگمانی مردم و کاهش اعتماد عمومی را به‌دنبال نداشته باشد.


کد مطلب: 3350

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcc.pq1a2bq1xla82.html?3350

تيترآنلاين
  http://titronline.ir