تيترآنلاين - عرصه را براي زندگي بر مردم تنگ نكنيد - نسخه قابل چاپ

عرصه را براي زندگي بر مردم تنگ نكنيد

30 شهريور 1389 ساعت 8:13

نويسنده : خسرو معتضد

چرا حقوق و مزاياي واقعي حقوق بگيران را نمي پردازيد؟ مردم از كجا بياورند اين پولهاي اضافي را كه بر بودجه سخيف آنها تحميل مي كند بپردازند؟


تيترآنلاين - برگ جديد مصرف برق شاهكار بزرگ شركت توزيع نيروي برق تهران بزرگ عز وصول بخشيد و چشم شهروندان محترم را كه چماق گراني - با پوشش قانون مصوبه مجلس شوراي اسلامي- بر سرشان كوفته مي شد، روشن كرد. نمايندگان مجلس خوشبختانه از نظر رفاهي چندان دغدغه اي ندارند. صد ميليون توماني كه به عنوان رهن اقامتگاه موقت در تهران، خريد خودرو واتينا به هر نماينده محترم پرداخت شد الحمدلله به مصداق «يك ده آباد به از صد شهر خراب» خاطر مباركشان را آسوده كرده است و نمي دانند بر طبقه كم درآمد كشور - كه بخش عمده شان هم با معيارهاي كنوني طبقه بندي اقشار مملكت زير خط فقر قرار گرفته اند- چه مي گذرد. حقوق ماهانه و مزايا و عيدي جنابان نماينده محترم هم كه چندان بد نيست. بنابراين تصادفي نيست كه نمي بينيم نماينده اي در مجلس اجازه سخنراني بگيرد و از دولت بپرسد كارمند و حقوق بگيري كه چهارصد، پانصد، ششصد، هفتصد هزار تومان حقوق مي گيرد و بايد از آن مبلغ اجاره منزل بپردازد، خواربار و گوشت و لبنيات براي اعضاي خانواده اش فراهم كند، پوشاك و كفش براي خود و همسر و فرزندان بخرد، شهريه وحشتناك مدرسه و دانشگاه فرزندانش را بپردازد از چه محلي مي تواند اين قبض هاي وحشت برانگيز آب و برق و گاز و تلفن را بپردازد؟
اگر معتقديد بايد چشمش كور، دنده اش نرم بپردازد چرا حقوق و مزاياي واقعي حقوق بگيران را نمي پردازيد؟ خود نويسنده اين مقاله سالهاست از دولت بابت مابه التفاوت سالهاي قبل از 1378 به بعد طلبكارم؛ هر سال وعده به اول نوروز مي دهند، بعد ارديبهشت و خرداد و شهريور دوباره آبان و دي بعد آغاز سال بعد. اصلاً قصد ندارم درباره خودم صحبت كنم و موضوع را زائد مي دانم. سالهاست من از راه نويسندگي كتاب، نمايشنامه نويسي، سناريونويسي، تحقيقي و تتبع تاريخي، قلم زدن در مطبوعات و سخن گفتن در رسانه ها، چرخ شكسته زندگي ام را مي گذرانم. ديگران چه كنند؟ حقوق بگيران و بازنشستگان چه كنند. مردم از كجا بياورند اين پولهاي اضافي را كه بر بودجه سخيف آنها تحميل مي كند بپردازند؟
مثالي مي زنيم دو ماه پيش آبونمان و مصرف برق دو ماهه تير و مرداد از 8 تير 89 تا 9 شهريور 89 به مبلغ 1237000 ريال به منزل بنده عزوصول بخشيد. جالب اينكه ماليات بر ارزش افزوده و عوارض به مبلغ 19976 ريال نيز در اين مبلغ گنجانده شده بود!
ما تمام الگوهاي توصيه شده از سوي شركت توزيع نيروي برق تهران بزرگ را رعايت كرده ايم مانند تعويض لامپ هاي قبلي با لامپ هاي كم مصرف، صرفه جويي در استفاده از وسايل برقي مانند يخچال، جاروبرقي، ماشين ظرف شويي، ماشين لباسشويي. منزل بنده رو به شمال - يعني شميران- است. چندان آفتاب رو نيست. روزي كه بنده اين آپارتمان را خريدم منظره دلپذير كوه هاي شميران چشمانم را خيره كرد. هر چه دلال مربوطه اصرار كرد آپارتمان رو به جنوب يعني آفتاب رو خريداري كنم زير بار نرفتم. گفتم جانم را مي دهم كه صبح پا مي شوم كوه هاي عزيز البرز برابر ديدگانم باشد و منظره ستيغ هاي شميران چشم وجودم را روشن كند. چه روزها و چه شبهايي بود. روزها كه آن نوك قله هاي پر برف البرز را مي ديدم و شبها حتي چراغهاي كولك چال و شيرپلا مرا به عوالم تخيل يا دوران كودكي و زندگي در ييلاقات لاريجان باز مي گرداند. اما آن دوران بسيار كوتاه بود بساز بفروشي كه در شمال ساختمان مسكوني ما سكني داشت خانه نوساز قشنگ خود را كوبيد و برجي ساخت مانند قلعه مادر فولادزره ديو كه در داستان امير ارسلان نامدار معرف حضور خوانندگان سالمندتر روزنامه هست. بساز بفروش قصد داشت تقريباً قلعه سنگباران بسازد. مرتكب خلافهاي متعدد شد كه شهرداري حالا روي گزارش بازرسان خود يا روي شكايت مردم جلو ادامه ساختمان را گرفت. كاش نمي گرفت؛ چون اين ساختمان نيمه تمام مانند خرابه هاي برج نمرود برابر چشم انداز بنده را كه تنها لذت مشروع و شيرين و دلپذيري بود كه از جهان مي بردم، گرفت.
قرار بوده سيصد ميليون تومان عوارض خلافكاري بدهد خانه را در طبقه چهارم تمام كند كه نتواسته. شهردار منطقه در حضور خودم كه ايستاده بود دستورداد به صاحبخانه اخطار كند يا عوارض خلاف را بپردازد و ساختمان را به پايان برساند يا شهرداري طبقات اضافي را تخريب كند. هيچ كدام نشد. جناب آقاي آقاتقي شهردار منطقه 3 وقتي دستور مي داد باور كنيد در من اين تصور ايجاد شده بود كه يك ژنرال مصمم آلماني دستور مي دهد يا دادستان لندن، اما هيچ كدام اين شقوق اجرا نشد. ساختمان نيمه تمام مانند خرابه هاي بابل به جاي خود ماند و با همه خلافهاي طولي و عرضي خود بر ساكنان كوي زهرخند زد، بلكه دهان كجي كرد.
با اين وضعيت بنده ناچارم در اغلب اتاقهاي منزلم كه رو به آفتاب نيست حتي روز روشن، حتي موقع نوشتن اين مقاله از لامپ برق استفاده كنم بدين ترتيب خود به خود در زمره خلافكاراني قرار مي گيرم كه الگوي مصرف شركت محترم و بزرگوار توزيع نيروي برق تهران بزرگ را رعايت نمي كنند و جريمه آنها لازم است به اضافه اين ماليات بر ارزش افزوده و عوارض كذايي كه نمي دانم چرا اين نام را به آن نهاده اند. نامش را مي گذاشتند ماليات مشابه قهقرا ماليات چشمت كور و دنده ات نرم!
حالا قبض جديد عزوصول بخشيده است، اين بار خجالت و حيا را كنار گذارده اند. يك مرتبه قيمت را بيش از دو برابر كرده اند و با نهايت لطف و مهرباني نوشته اند يارانه پرداختي توسط دولت. هيچ! 
عرض كردم بهاي برق مصرفي براي مشتركان، بيش از دو برابر افزايش يافته است. وزارت نفت مدتي است خود را آماده جست زدن مي كند كه بهاي گاز را افزايش دهد و گويا يكي از مسؤولان گفته بايد بهاي گاز ده برابر شود تا صرف كند!
شركت مخابرات نيز در كمين است كه وقت مناسبي گير بياورد و بهاي مخابرات را افزايش دهد (گويا زير جلكي افزايش داده است!)
حالا از مسؤولان دولتي مي پرسيم با اين برگ هاي متعددي كه در خانه هاي مردم ارسال مي داريد با آن وضعيت بدهكاري صندوقهاي بازنشستگي دولت به حقوق ديگران، با اين شش درصدي كه امسال به حقوق كارمندان بازنشسته اضافه كرديد و هنوز- تا اكنون كه 25 شهريور است- خبري از آن نيست، از آن ما به التفاوتي قرار بوده بابت قبل از سالهاي 1379-1378 به بازنشستگان لطف ها مي فرموديد و تاكنون التفات نفرموده ايد.
كارخانه ها، كارگاه ها و توليد كنندگان را كه واردات به خاك سياه نشانده، با اين وضعيت كار و كاسبي كه ناله و ندبه كاسبها در جرايد وزين به عرش مي رسد و من كه دو روزنامه بزرگ چاپ مشهد را مي خوانم، اغلب ديده ام كسبه آرزو مي كنند كارمند و حقوق بگير دولت باشند، واقعاً تصور مي كنيد مردم از كجا، از كدام محل ارثيه خانوادگي، از فروش كدام جواهر و اشياهاي قيمتي مي توانند هر ماهه صدها هزار تومان بابت هزينه هاي وزارتخانه هاي شما تقديم كنند؟ آخر اين حقايق مسلم چرا از نظر مسؤولان دور مانده يا تغافل مي كنند؟
حقوق بگيري كه پانصد هزار تومان دريافت مي كند، چگونه مي تواند سيصد هزار تومان بابت آب و برق و گاز و تلفن بپردازد؟
الگوي مصرف برقي كه اين شركت كذايي براي مردم در نظر گرفته مربوط به انساهاي اوليه است، يكي دو لامپ برق كور سو زدن و حداكثر يك يخچال براي نگهداري گوشت و تخم مرغ و ميوه و آب خنك. امروز وسايل برقي، الكتريكي، الكترونيكي از لوازم زندگي بشر قرن 21 است. شيوه كار براي نگارش من كه 68 ساله هستم شيوه كار محرومان و منشيان قاجاري و اوايل پهلوي است، يعني دوست دارم و عادت كرده ام از قلم و كاغذ استفاده كنم، اما امروز وجود رايانه، اينترنت، تلويزيون و وسايل برقي مختلف از مشخصه هاي زندگي انسان امروزين است.
كولر و وسايل سرمازا از ضروريات زندگي در مناطق گرمسيري جهان است. كولر را نمي توان جزو وسايل تجملي انگاشت. به جوانان و نوجوانان نمي توان با غضب و تحكم امر كرد رايانه را خاموش كنند، زيرا با الگوي عصر اختراع برق محقر و ابتدايي و كاسبكارانه اي كه شركت برق تعيين كرده نمي خواند.
چگونه شما هنگام گرفتن و مطالبه، نرخهاي لندن و نيويورك و برلين و رم و مسكو را پيش روي داريد و الگو قرار مي دهيد، موقع پرداختن حقوق و مطالبات مردم سطح و نرخ زندگي در افغانستان و نيجريه و... را ملاك قرار مي دهيد؟
مردمي كه روز به روز بيشتر زير خط فقر قرار مي گيرند و من و شما و حافظ شيراز، همه مي دانيم كه وضعيت مالي خوبي ندارند. نمي توانند قانون هدفمند كردن يارانه هاي شما را برآورده سازند من به شما قول قطعي مي دهم كه نمي توانند، نمي توانند!


کد مطلب: 981

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcbu8b9prhbw.iur.html?981

تيترآنلاين
  http://titronline.ir