تيترآنلاين - مهم آن است كه دانسته خطا نکنيم - نسخه قابل چاپ

مهم آن است كه دانسته خطا نکنيم

24 آذر 1389 ساعت 13:04

نويسنده : جعفر گلابي

در يک جامعه آگاه مجازاتي محقق نمي‌شود مگر اينکه تاسف و تاثر همه را فرا بگيرد، تاسف از اينکه جرمي اتفاق افتاده و جامعه ناچار به واکنش شده است.


تيترآنلاين - گويا جامعه‌ها مثل آدم‌ها داراي خصوصيات متفاوت و مختلفند، اگر اينطور باشد لابد يک جامعه خشن، جامعه ديگر مهربان، جامعه سوم معقول و چهارمي معتدل و....است، اگر اينطور باشد لابد مي‌شود جامعه‌ها تغيير رفتار دهند وگاهي نيک و گاهي به ناروا کشيده شوند و از تندي به کندي و از شدت به نرمي از خوبي به بدي و از عقلانيت به احساس تمايل پيدا کنند، لابد مي‌شود خود را پرورش دهند و آگاهانه صفات آراسته را در خود تقويت و صفات ناپسند را از خود بزدايند، درست بر همين اساس و اميد است که بايد بنشينيم و گذشته خويش را نقد کنيم، ببينيم کجا اشتباه کرده‌ايم، کجا تند رفته‌ايم، کجا غفلت کرده‌ايم و کجا درست عمل کرده‌ايم؟ چه کنيم که سرمان به سنگ نخورد؟ چه چيزي ما را به بي راهه مي‌برد و چگونه امکان دارد مچاله شويم در حالي که خود نمي‌دانيم؟

در جامعه ما مثل همه جامعه‌هاي ديگر، خوبي‌ها بسيارند همانطور که بدي‌ها و جود دارند و گاهي وجدان همگان را خراش مي‌دهند، مهم آن است که تعداد اشتباه‌هايمان کم شوند و دانسته خطا نکنيم.

(در خصوص دادگاه شهلا جاهد)، ادله دادگاه نشان مي‌دهند که خانم شهلا جاهد مرتکب قتل شده است، اولياء دم هم حقدار شدند که از گناهش نگذرند و او را به چوبه دار بسپارند و سپردند، حالا هم او مرده است و مي‌شود اين ماجراي هشت ساله را خاتمه يافته تلقي کرد، اما خوب مي‌دانيم که قصه عشق‌ها، انتقام‌ها، گذشت‌ها؛ نامردي‌ها، بزرگي‌ها و پستي‌ها تا ابد ادامه خواهد داشت، قصه دختران فقير، قصه قهرمانان بزرگ، قصه دل‌هاي پر آرزو، قصه سينه‌هاي پر غم، داستان رويا‌هاي قشنگ، قصه‌هاي خنجر و خون، تاريکي تا جنون، ظالم و مظلوم با بسته شدن اين پرونده هرگز بسته نخواهد شد.

درست همين حالا شهلايي ديگر در کنج خانه‌اي عکس هنرپيشه يا ورزشکار محبوب خود را باسليقه تمام پشت در کمد خود مي‌چسباند و هنگام خواب در آسمان رويا‌هاي خويش با او سفر مي‌کند و نمي‌داند که دارد جاي دوري مي‌رود، نمي‌داند نردبان اين جهان ما و مني است، عاقبت اين نردبان افتادني است، نمي‌داند دختران اين ديار بايد چشماني باز، فکري بلند و همتي سزاوار داشته باشند، بايد تحصيل کنند، از هر انگشتشان يک هنر ببارد و از همه مهمتر لايق عشق پاک شوند وچشمشان از هيچ زرق وبرقي کور نشود.و ما به‌عنوان جامعه همين حالا بايد از درد به خود بپيچيم و هزار اشتباه وخطاي رخ داده در اين قصه پر غصه را مکرر مرور کنيم تا شهلاها کمتر شوند و چوبه دارها از رونق بيفتند، هزار اشتباهي که هزار کس در آن دخيلند ومحدود کردنش در دو سه نفر و در يکي و دو خانواده و در يک زمان و يک مکان و منقطع از اوضاع کلي و نديدن ريشه‌‌هاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعيش جهل مرکب است. 

در يک جامعه آگاه مجازاتي محقق نمي‌شود مگر اينکه تاسف و تاثرهمه را فرا بگيرد، تاسف از اينکه جرمي اتفاق افتاده و جامعه ناچار به واکنش شده است. عدالت يک نياز ضروريست منتها وجوه و مراتب مختلف دارد و عميق‌ترين آن عدالت در زمينه‌ها و در سرچشمه‌ها است، عدالت در موقعيت‌ها وعدالت در برخورداري‌ها و برابري‌ها اشرف عدالت‌ها است. 

در جامعه معتدل، نياز به بر خورد و خشونت به حداقل ممکن مي‌رسد و راه گذشت و مهرباني آسان و هموار مي‌شود. هنگامي که در يک جامعه به فراخور تلاش‌ها و زحمت‌ها، رسيدن و برخوردار شدن ممکن و براي همه ميسر شود، گمنامان براي رسيدن به صاحب نام‌ها به هيجان در نمي‌غلطند و عشق‌ها معقول‌تر و شدني‌تر مي‌شوند. 

خاطر عشق عزيز است نبايد به ستم ختم و در زبان‌هاي مردم لوث و به ذهن‌هاي تنگ گرفتار شود. راستي نمره همه طرف‌هاي اين ماجراي عجيب در احترام به عشق چند بود؟ آيا ممکن نبود در هر مقطعي درايتي به‌کار آيد و خسارت‌ها را کمتر کند؟ آيا نبايد همين حالا هم از انباشت پول و اعتبار کاذب در يک جا هراسيد و از سرازير شدن سيل عشق‌هاي رنگي نگران شد؟ آيا نبايد کرامت دختران و پسران جوانمان بالا رود تا جان و ضمير پاک و ارزشمند خويش را به سادگي فرو نگذارند و به وهم عشق نسپارند؟ بياييم اين درس‌ها را با هم بخوانيم.


کد مطلب: 1504

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcb.gb8urhbsaiupr.html?1504

تيترآنلاين
  http://titronline.ir