زياد به مردم پيله نكنيد
قدس , 28 تير 1390 ساعت 16:39
نويسنده : خسرو معتضد
باور كنيد، زنها در خانه بمانند، افسرده مي شوند. شما هم فكر نكنيد، بنده هر روز دارم چايخانه و قهوه خانه و رستوران سنتي مي روم و جوش خودم و خانواده ام را مي زنم!
«اكتاي قا آن »از فرزندان چنگيزخان مغول و امپراتور يا ايلخاني بزرگ ايران بود. (شايد هم نوه او) وقتي مغولها ايران را گرفتند، دستور صادر كردند كه كسي حق ندارد گوسفند يا بز يا گاو يا گوساله اي را به رسم اسلامي ذبح كند. ايران تابع امپراتوري جهاني چنگيز شده بود، بنابراين هركس كه قصد ذبح حيواني را داشت، بايد به جاي ذبح كردن و سر بريدن حيوان، فقط و فقط او را به شيوه مغولي خفه مي كرد. ( در تلويزيون ديدم، امروز هم در مغولستان گوسفند مادر مرده را به وضع فجيعي و پس از كشتي گرفتن فراوان خفه مي كنند. دلم ريش شد. يكي نيست از من بپرسد، اين همه شرح حوادث و فجايع در جرايد مي خواني، باز هم مي روي، فيلم خفه كردن گوسفند در مغولستان تماشا مي كني!؟).
روزي مرد مغولي اجازه شرفيابي از "قاآن" بزرگ خواست. مغولها در آن اوايل هنوز صحراگرد و ساده بودند و ديدن شاهان آنها چندان مشكل نبود. آن مرد مغول شرفياب شد. گفت: قربان مگر امر نفرموده بوديد اين ايرانيان حق ندارند گوسفند را به رسم مسلماني سر ببرند. گفت: بله، هر كس اين كار بكند، دستور مي دهم سرش را ببرند، ادب شود. گفت: در فلان محله ديدم شخصي گوسفند را به خانه اش برد و ذبح كرد! مشتلق بدهيد، او را معرفي كنم. شاه مغول گفت: داخل خانه بود يا در ملاء عام ؟ گفت: قربان، در داخل خانه اش تمرد كرد. پرسيد: تو از كجا ديدي ؟ گفت: از ديوار خانه بالا رفتم و ديدم گوسفند را خفه نكرد، بلكه با يك كارد بزرگ سر بريد. اكتاي قاآن گفت: مردك پدر سوخته فضول! من كجا گفتم از ديوار خانه مردم برويد بالا و دزدانه نگاه كنيد. آهاي ميرغضب! بيا و چشم اين پدرسوخته نادان را از حدقه درآور. تا ديگر از اين كارها كه مقام ما را نزد خلايق پايين مي آورد، انجام ندهد. داخل خانه مردم كه به داروغه و گزمه مربوط نيست، مگر جنايت و خوني رخ دهد....
و اما همين چندي پيش در جرايد خواندم، فرمانده محترم پليس انتظامي تهران بزرگ ورود خانمها و دخترخانمها را به چايخانه ها و قهوه خانه هايي كه قليان دارند، ممنوع اعلام كرد، حتي اگر به همراه خانواده هايشان باشند. برادر عزيز، آقاي سرتيپ ساجدي نيا را از نزديك مي شناسم.
ايشان حدود سه سال پيش روزي به وسيله دوست مشتركي از بنده دعوت كردند به دفتر كارشان بروم. بسيار فرد روشن، معقول، منطقي، گشاده رو، جدي و لايقي به نظرم رسيدند. سه ساعتي در اتاق ايشان بودم. تلفن هاي دفترشان يك لحظه قطع نمي شد. با هم صميمي شديم و من وقتي اتاق ايشان را ترك مي كردم خشنود بودم كه تهران چنين فرمانده انتظامي آگاه و دلسوزي دارد. اما وقتي خواندم ايشان دستور داده، از ورود زنان و دختران حتي به همراه خانواده به چايخانه جلوگيري شود، تعجب كردم. راستي چرا به چايخانه ها دستور نمي دهيد قليان را برچينند؟
من از دود متنفرم، تحمل بوي سيگار برايم ممكن نيست، اما بي احترامي به خانمها را نمي پسندم. در روزنامه اي ديدم، خبرنگاري ژاپني تعريف كرده بود از چايخانه هاي سنتي ايراني. از چاي ديشلمه و قليان هم تعريف كرده بود. قليان به هيچ وجه چيز خوبي نيست، خاصه كه يك خانم قليان بكشد، زيرا كه چهره جلف و زشتي از بانوي ايراني ترسيم مي كند. اما اجازه بدهيد جامعه به تدريج ساخته و پرداخته شود. همان خبرنگار ژاپني آنقدر از آبگوشت ايراني و ريزكردن نان سنگك در آبگوشت و كوبيدن گوشت و نخود و لوبيا تعريف كرده بود كه بنده ديروز هوس آبگوشت كردم. در خانه مهيا نبود، تلفن كردم به يكي از آبگوشت پزيها، ديزي پاكيزه اي آوردند، خوردم و ازخبرنگار ژاپني هم تشكر قلبي كردم. من قبول دارم قليان كشي خوب نيست، اما به ترياك و هرويين و شيشه و كريستال كه ترجيح دارد. به نظرم، پليس بايد به صاحبان چايخانه ها وقهوه خانه ها دستور دهد قليان ندهند يا دستكم از ارايه آن به خانمها خودداري كنند.
خانمها را اگر با شوهر و پدر و مادر و خواهر و برادرشان به چايخانه راه ندهند در دنيا سر و صدا مي پيچد «ايها الناس ببينيد در ايران با زنها رفتار تبعيض جنسيتي مي شود.» باور كنيد، زنها در خانه بمانند، افسرده مي شوند. شما هم فكر نكنيد، بنده هر روز دارم چايخانه و قهوه خانه و رستوران سنتي مي روم و جوش خودم و خانواده ام را مي زنم! ما نويسنده جماعت، وقت اين وقت گذراني ها را نداريم، ولي بندگان خدا را نبايد زياد سربه سرشان گذاشت. شما اين رسم چاي خانه را قرنهاست در ايران داشته ايد. تنباكوي برازجان، خوش طعم و بوترين تنباكوي مشرق زمين بود، نسل آن را بر انداختند و تنباكوي مشكوك و اسانس دار مصري وارد كردند.
قليان كشي پانصد سال است از 1500 ميلادي تاكنون متداول بوده است. مشروبات الكلي و هرويين و كريستال و شيشه كه نيست.شما به جاي اين كار، پيله كنيد به قاچاقچي هرويين ومرفين و ترياك و شيشه و كريستال. البته راهش هم اعدام نيست. يك ميليون نفر هم اعدام شوند، افاقه نمي كند. راهش ايجاد سرگرمي، تفريحات سالم، باشگاه ورزشي و كار و پيشه براي مردم است.
ن شاء ا... آقاي رييس جمهور هم به وعده شان وفا مي كنند و قباله زمين 1000 متري را براي هر خانواده، تا آخر امسال لطف مي فرمايند و اسباب طراوت مردم را فراهم مي كنند. سردار «ساجدي نيا»ي بزرگوار نيز شماره تلفن همراه خود را به من هم داده بودند. خودشان گفته بودند، «هر وقت پيشنهاد خوبي داري، به من زنگ بزن». حالا من كمي گيج و خسته ام، البته از كار زياد و نه از دود قليان ! اما حرف دلم را قلمي كرده ام تا اين دستورشان را اندكي تعديل كنند، مبادا اسباب حرف و هياهو شود.
کد مطلب: 2792
آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcb.9b5urhbz5iupr.html?2792