تيترآنلاين - اشخاص نادان چه كتابهايي مي خوانند؟ - نسخه قابل چاپ

اشخاص نادان چه كتابهايي مي خوانند؟

فيروزه , 11 ارديبهشت 1389 ساعت 8:32

نويسنده : احمد شهدادي

اجناس بنجل و دست دوم و زشت و به درد نخور بسیاری هست که مشتری پر و پا قرص دارند. قاعدهٔ بازار می‌گوید که برای هر کالایی مشتری هست.


کتاب‌ و کتاب‌خوانی همیشه رنگی زیبا، روشنفکرانه، مدرن و شیکان و پیکان ندارد. گاهی کتاب‌خوانی به نمودی از بدترین و زشت‌ترین نمایه‌های و نمونه‌های زندگی ما آدم‌ها تبدیل می‌شود. درک این نکته شاید برای برخی از کتاب‌پژوهان و کتاب‌خوانان جدی بدیهی بنماید، اما برای همان کسانی که آن دست کتاب‌ها را می‌خرند و می‌خوانند و دوست می‌دارند، سخت و ناشدنی است.

کتاب به هر حال کالاست و مشتری خودش را دارد. هر کالایی برای هر نوع مشتری هست و مشتری برای همه نوع کالایی هم یافت می‌شود. اجناس بنجل و دست دوم و زشت و به درد نخور بسیاری هست که مشتری پر و پا قرص دارند. قاعدهٔ بازار می‌گوید که برای هر کالایی مشتری هست. «گروهی این گروهی آن پسندند». این انکار نشدنی است.

اما کتاب هم از این جنس کالاهاست. کتاب‌هایی هست که متخصصان می‌خوانند. کتاب‌هایی هست که دانشجویان می‌خوانند. کتاب‌هایی داریم که زنان خانه‌دار می‌خوانند. کتاب‌هایی می‌شناسیم که دختران دبیرستانی دوست می‌دارند. کتاب‌هایی هم هست که سلیقه‌های کج و بی‌معیار می‌پسندند. کتاب‌هایی هم هست که احمق‌ها دوست می‌دارند. من این دسته کتاب‌ها را «کتاب‌های مزخرف» می‌نامم.

این کتاب‌ها را باید دقیقاً توصیف کرد تا معلوم شود که چیستند و چه کاری با آدم‌ها می‌کنند. اما احمق‌ها چه کتاب‌هایی دوست می‌دارند؟ شاید بهتر باشد اول این سؤال را جواب بدهیم. به گمان من، احمق‌ها کتاب‌هایی را دوست دارند که این ویژگی‌ها را داشته باشند:

۱. خواندن آن‌ کتاب‌ها این حس را به آنان ببخشد که مهم‌اند. به قدری مهم که از این دست کتاب‌ها می‌خوانند که کمتر کسی می‌شناسد.

۲. این کتاب‌ها نظریه‌پردازی می‌کنند، آن هم در سطحی که در دسترس هیچ علمی نیست. نظریه‌های غیر‌قابل نقض، ابطال‌نشدنی، شخصی و پرطمطراق. وقتی برای اولین بار چنین کتاب‌هایی را می‌خوانید، جا می‌خورید. از عمق و غرابت نظریه‌هایی که صادر می‌کنند و احکامی که برای حل همهٔ مسائل می‌دهند شگفت‌زده می‌شوید. با خود فکر می‌کنید: «چرا تا به حال چنین چیزی نشنیده بودم؟»؛ «چرا دانشمندان زودتر این کشف را علنی نکرده‌اند؟»؛ «چرا این کتاب‌ را به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه نمی‌کنند؟»… . ابتدا و البته در همان پنج دقیقهٔ اول این پرسش‌ها به ذهنتان خطور می‌کند. اما بعد کم‌کم داستان برایتان معلوم می‌شود. اما می‌توان به ضرس قاطع گفت: اگر در همان پنج یا با ارفاق ده دقیقهٔ اول نتوانید داستان را حدس بزنید، احتمالاً شما هم به جرگهٔ احمق‌ها پیوسته‌اید!

۳. این کتاب‌ها اغلب عنوان‌هایی احمقانه و گول‌زننده دارد: «چگونه ده روزه لاغر شویم؟»؛ «چرا فست‌فود؟»؛ «رنگ‌های عاشقانه»؛ «چگونه مردی را عاشق خود کنیم؟»؛ «راز سلامتی با گیاهخواری»؛ «رژیم آب‌درمانی همراه با بیست دستور‌العمل سلامتی»؛ «راز زندگی آنجلینا جولی»؛ «چرا داریوش رفیعی خودکشی کرد؟»؛ «۵۶۴ شیوهٔ هماغوشی»؛ «سردمزاجی زنان»؛ «چگونه زنی گرم‌مزاج داشته باشیم؟»؛ « بیایید ۷۳ روز چیزی نخوریم».

۴. این کتاب‌ها اغلب در شمارگان بالا منتشر می‌شوند و منبع مالی خوبی برای نویسنده و ناشر می‌شود که حدوداً تا هفت پشتشان را هم تأمین می‌کنند.

۵. این کتاب‌ها همیشه تا نیمه خوانده می‌شوند. هیچ احمقی حتی آن‌ها را تمام نمی‌کند. جای آن‌ها در قفسهٔ تنک کتابخانهٔ شخص احمق است و همیشه چند صفحه‌ای از آن‌ها بیشتر از صفحات دیگر خوانده شده یا به دیگران نشان داده شده‌اند.

۶. روی این کتاب‌ها اغلب عنوان‌های جالب توجه به نویسنده می‌دهند: دانشمند روسی؛ فضانورد چینی؛ مرتاض هندی؛ موبد آشورایا جینگ؛ برهمن تبتی؛ مخترع پوست گیاهی؛ فوق تخصص در غدد جنسی!

۷. این کتاب‌ها اغلب عکسی از نویسنده هم روی خود دارند. نویسنده در این عکس‌ها دارد به آسمان یا افق نامعلوم نگاه می‌کند یا کتاب بزرگی را باز کرده و دارد به آن نگاه می‌کند.

۸. کمی بعد از چاپ، این کتاب‌ها را در بساط حقیر دست‌فروشانی می‌بینید که کنار خیابان روی یک تکه گونی چیزهایی می‌فروشند. در کنار چند کتاب، با موضوعاتی مانند آموزش ویندوز ۹۸، پیوند دو گل، فالنامهٔ هندی، چند کالای دیگر هم وجود دارد: سرمه‌دان، تسبیح لاکی، دستگاه سوزن‌ نخ‌کن؛ سنجاق‌قفلی؛ یکی دو جفت کفش دست دوم زنانه و مردانه‌ متعلق به پنج دهه پیش، و دو دست دندان مصنوعی که معلوم نیست از دهان کدام مرده‌‌ای در‌آورده‌اند.

می‌توان به این فهرست نه چندان دلچسب باز هم افزود. اما به گمان نویسنده همین موارد برای شناخت کتاب‌هایی از این دست کفایت می‌کند. نویسندگانی که این کتاب‌ها را می‌نویسند، دست کم به هوای ثروت و شهرت و اهمیت این کار را می‌کنند و این خود دلیلی انسانی است. اما خوانندگانی که از این دست کتاب‌ها می‌خوانند، چه دلایل انسانی می‌توانند برای کار خود اقامه کنند؟ امید که روز‌به‌روز از شمار کتاب‌هایی که فقط احمق‌ها می‌خوانند کم شود.


کد مطلب: 232

آدرس مطلب: http://titronline.ir/vdcakunu149ne.5k4.html?232

تيترآنلاين
  http://titronline.ir