تيترآنلاين 31 مرداد 1392 ساعت 9:18 http://titronline.ir/vdcg.t93rak9znpr4a.html?6045 -------------------------------------------------- عنوان : ويروس مدرك‌گرايي به جان زندگي‌ها افتاده! رضا فرخي -------------------------------------------------- با آمار 4 ميليوني دانشجويان كه روز به روز در حال افزايش است اين تب مدرك‌گرايي به جزء لاينفكي از سبك زندگي در جامعه مبدل شده است متن : بايد دكترا بگيرم! حتماً بايد خواستگارم تحصيلكرده باشد! اگر مدرك نداشته باشم احساس عقب‌ماندگي مي‌كنم. همه فاميل فوق‌ليسانس به بالا هستند من هم بايد كارشناسي‌ارشد بخوانم. اينها جملاتي است كه اين روزها از دختران و پسرهاي جامعه ما شنيده مي‌شود. جمله‌هايي كه گاهي اوقات به رؤيايي براي خود افراد تبديل شده و گاهي اوقات براي يك خواستگار مقابل به عنوان شرط مطرح مي‌شود. از قرار معلوم اين صحبت‌ها و رؤياهاي مدركي تنها در حرف باقي نمانده و تأثيرات قابل توجه خودش را در جامعه و سبك زندگي اقشار جامعه و به ويژه جوانان نشان داده است، طوري كه به گمان خيلي‌ها اين حجم از فرهنگ مدرك‌گرايي جزء اركان سبكي از زندگي اين روزهاي ما محسوب مي‌شود. شايد برخي‌ها به اين فكر كنند كه همه اين مسائل تأثيري روي فرآيند روندهاي اجتماعي نداشته باشد اما به نظر مي‌رسد كه با آمار 4 ميليوني دانشجويان كه روز به روز در حال افزايش است اين تب مدرك‌گرايي به جزء لاينفكي از سبك زندگي در جامعه مبدل شده است. سبك زندگي كه مي‌تواند به مرور زمان در يك بستر گسترده‌تر بسياري از فرآيندهاي اجتماعي را تحت تأثير قرار دهد. تكنسين‌هاي دوره ديده به جاي تحصيلكرده‌ها! علي فرهادي، جامعه‌شناس درباره اينگونه تحولات در سبك زندگي و وارد شدن مدرك‌گرايي به اين مقوله مي‌گويد: در ابتداي امر بايد اشاره كرد كه در بسياري از كشورهاي پيشرفته بخش قابل توجهي از نيروهاي كار تكنسين‌هاي دوره ديده هستند. اين دسته افراد، مدرك دانشگاهي ندارند اما دوره‌هاي خاص شغلي را كه در آن فعاليت مي‌كنند، ديده‌اند. به اين ترتيب فردي كه در كشورهاي خارجي از تحصيلات دوران دبيرستان فراغت مي‌يابد حتماً به سمت دانشگاه و گرفتن مدرك نمي‌رود. اين فرد در دوره‌هاي خاص يك شغل آموزش چندين ساله مي‌بيند و به اين ترتيب يك تكنسين مي‌شود. در طرف مقابل در كشور ما فضا، كاملاً متفاوت است. به اين صورت كه بخش قابل توجهي از جوانان پس از فراغت از دوران دبيرستان و اخذ ديپلم به سمت اخذ مدرك دانشگاهي مي‌روند. ممكن است حتي اين فرد علاقه‌اي به دانشگاه نداشته باشد اما تنها به دليل وجود تب مدرك‌گرايي و تبديل شدن آن به سبك زندگي شهروندان و حتي به دليل اجبار اجتماعي به سمت دانشگاه مي‌رود. حتي به تدريج اين مسئله در انتخاب دختران و پسران براي ازدواج هم تأثيرگذار بوده است. به اين صورت كه دختران و پسراني كه داراي مدرك تحصيلي نباشند را با ديدي ديگر نگاه مي‌كنند. در بسياري از كشورهاي پيشرفته اين ملاك براي ازدواج وجود ندارد. ويروس مدرك‌گرايي دختران در زندگي پسرها ! در اين ميان ظاهراً سبك زندگي مبتني بر مدرك‌گرايي بر روند كار هم اثرگذار بوده است. به باور علي فرهادي، پژوهشگر اجتماعي، اين تب بالاي مدرك‌گرايي سبب تغيير جدي در سبك زندگي قشر جوان و به ويژه پسران شده است. آنچنان كه آنان از كار يدي دوري مي‌گزينند و دائماً علاقه به كارهاي مديريتي و غيرميداني دارند. همين مسئله سبب مي‌شود كه توليد در جامعه و انجام كارهاي ميداني با توقف يا كندي روبه‌رو شود. به گفته علي فرهادي، جامعه‌شناس درباره اين اتفاقات و اين تغييرات در سبك زندگي پسران و به تبع آن مسائل رخ داده در توليد، بايد به موضوع نگاه دختران جامعه هم اشاره داشت. در زمان‌هاي گذشته فرهنگ كار به شدت در جامعه پررنگ بود، به اين شكل كه اگر پسري شاغل بود، تنها همين مسئله براي ارزشمند بودن وي در نزد دختر و خانواده‌اش كافي بود. طبيعتاً هم پسري كه چنين ويژگي‌هايي داشت سالم زندگي مي‌كرد اما امروزه تب مدرك‌گرايي و تغييرات در سبك زندگي به تبع اين تب، باعث تغيير واكنش‌ها و مدل‌هاي رفتاري پسران شده است. پسران در جامعه هميشه دوست دارند انتخاب شوند، وقتي بخش قابل توجهي از دختران جامعه از پسراني كه بدون تحصيلات آكادميك كار ميداني انجام مي‌دهند يا به سمت توليد مي‌روند استقبالي نكنند به تدريج پسران هم رفتارها و شيوه‌هاي خود را تغيير مي‌دهند. به اين ترتيب كه پسران جامعه براي اينكه از سوي دختران انتخاب شوند به سوي كسب تحصيلات آكادميك به هر قيمتي مي‌روند و پس از تحصيلات آكادميك دست به هر كاري نمي‌زنند. چراكه اگر به سمت كارهاي يدي و ميداني بروند از سوي دختران جامعه طرد خواهند شد. همين مسئله در روند توليد جامعه و اشتغال بسيار مؤثر خواهد بود. در اين ميان به نظر مي‌رسد كه اين موضوع روز به روز در سبك زندگي جامعه ايران نمايان‌تر مي‌شود. عزت‌دهي به مشاغل از دستور كار خارج شده! حسين افراسيابي، روانشناس و استاد دانشگاه هم با اشاره به پروسه‌هاي رواني درباره اين اتفاقات تازه در سبك زندگي دختران و پسران ايراني خاطرنشان مي‌كند: در كشورهايي كه توانسته‌اند فرآيند عزت‌دهي به شغل‌هاي گوناگون را به شكل مثبتي طي كنند، نداشتن مدرك آكادميك و اشتغال در برخي شغل‌هاي خاص اصلاً عيب نيست. به همين دليل هم پسران جامعه به دليل اينكه مي‌دانند مهم متعهد بودن به كار است و اين براي خانواده طرف دختر مهم خواهد بود اصراري به طي تحصيلات آكادميك به هر قيمتي ندارند اما گويي در جامعه ايران اين مسئله نه تنها روزبه‌روز بهتر نشده، بلكه نشانه‌هايي از منفي‌تر شدن آن وجود دارد، چراكه بخش قابل توجهي از پسران گمان مي‌كنند كه اگر به كارهاي ميداني و يدي بپردازند يا به دانشگاه ورود پيدا نكنند عزتي در جامعه و به ويژه در مقابل خانواده دختر نخواهند داشت. از نظر كارشناسان علوم اجتماعي همه مشاغل در جامعه بايد جايگاه و عزت خود را داشته باشند تا افراد جامعه و قشر فعال و نخبه درميان تمام شغل‌ها توزيع شوند. مثال‌هاي بسياري در اين باره مي‌توان آورد كه اگر بخشي از جامعه نمي‌خواست به سمت كارهاي يدي برود به چه ميزان امروز در همه زمينه‌ها درمانده بوديم. نگرش مدرك‌گرايانه «توليد» را مي‌كشد! اين كارشناس علوم اجتماعي تبعات ركن شدن اين موضوعات در سبك زندگي جوانان ايراني را در چندين بعد مي‌داند؛ وقتي دختران جامعه از پسرهايي با شغل‌هاي يدي و ميداني و بدون تحصيلات آكادميك استقبال نمي‌كنند اين گروه از جامعه احساس بدي خواهند داشت. آنگاه اين احساس بد را به ديگر هم‌جنسان خود انتقال مي‌دهند، پس از اين آن دسته از پسراني كه تصميم داشته‌اند كه بدون ورود به دانشگاه به فضاي كسب فن و كار و توليد بروند هم از اين اقدام خود پشيمان مي‌شوند. افراسيابي درادامه عنوان مي‌كند: وقتي چنين فرآيند مخربي رخ مي‌دهد، ما با يك تب بزرگ مدرك‌گرايي و غلبه آن بر سبك زندگي توليدگرايانه مواجه خواهيم بود. درواقع بخش قابل توجهي از گرايش به پشت ميز نشيني هم معطوف به همين مسئله است، چراكه از لحاظ روانشناختي، پسر احساس مي‌كند كه در صورت گام برداشتن به اين سو و پيدا كردن شغلي پشت ميزي، كلاس اجتماعي بالاتري در جامعه وبه ويژه نزد دختران خواهد داشت. اما آيا اين روند كه ديگر اين روزها سبك زندگي جوان ايراني را به شدت تحت تأثير قرار داده قابل تغيير است و اين تغيير چگونه بايد صورت گيرد؟ علي فرهادي، جامعه‌شناس هم در اين باره با اشاره به همت خود جوانان مي‌گويد: قبل از هر چيز همه جوانان ايراني وبه ويژه قشر تحصيلكرده بايد متوجه باشند كه ادامه اين مسير به شدت به ضرر آينده خود آنهاست، چراكه در صورت ادامه اين روند اولاً بايد شاهد هجوم قشر عظيمي از پسران و دختران به دانشگاه مانند سال‌هاي پيش و بلكه با شدت بيشتري باشيم. به اين صورت فرآيند توليد و كارهاي ميداني به دليل نبود نيرو و استعدادهاي خاص به شدت با مشكل مواجه خواهد بود. در اثر همين موضوع هم خود اين نسل جوان كه آينده روشن براي خود و جامعه مي‌خواهند به مشكل برمي‌خورند. مدرك بازي ما را خشن مي‌كند! بنا به گفته اين كارشناسان، اين نوع تب مدرك‌گرايي و افزوده شدن آن به ركني از سبك زندگي در جامعه مي‌تواند حتي خشونت هم بازتوليد كند چراكه اين نوع نگاه بر شكاف طبقاتي دامن خواهد زد، تضاد ايجاد خواهد كرد، به طور غيرمستقيم غرور و عزت برخي افراد را خدشه‌دار مي‌كند و در نهايت باعث يأس و سرخوردگي بخشي از جوانان خواهد شد كه اين جوانان ممكن است واكنش‌هاي تندي نشان دهند. فراموش نكنيم بخش قابل توجهي از اين دسته از افراد جامعه كه كار يدي مي‌كنند و مدرك تحصيلي آكادميك هم ندارند فعاليت‌هاي سنگيني را در حوزه‌هاي مختلف انجام مي‌دهند. اين بخش در واقع بازوهاي توليد هستند. حالا اگر فعاليت‌هاي اين دسته ناديده گرفته شود يا به نوعي غرور و وجهه و زندگي‌شان مورد خدشه گيرد اين افراد به تدريج از فعاليت‌هاي بسيار مهم خود فاصله مي‌گيرند و به دلال تبديل مي‌شوند. حسين افراسيابي، استاد دانشگاه و روانشناس دراين باره مي‌گويد: اولين گام، ورود به مباحث روانشناختي است؛ يعني رسانه‌ها بايد روي ابعاد رواني اين ماجرا كار ك