هنوز القاب وعناوين دهن پرکني که به احمدي نژاد داده بودند،از خاطرهها نرفته است.«منجي انقلاب و نظام از دست اشراف و رانت خواران و قطع کننده دست مفسدان» در کم تر از سه سال به عناويني چون «حامي رانت خواران و مفسدان اقتصادي » ملقب ميشود
تاريخ انتشار: يکشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۱۵
تيغ تيز حذف در اردوگاه اصولگرايي به نزديکي يکي از استوانههاي اين جناح رسيده است.حبيب الله عسگراولادي در روزهاي گذشته هدف موج جديدي از حملات بي مهابا شده است. اگر تا پيش از اين گمان ميرفت که برخي از نيروهاي جوان و تندرو اين جناح لبه حملات خود را متوجه اين پير دير اصولگرايي کرده اند،اما روز گذشته با واکنش صريح جامعه مدرسين حوزه علميه قم و شوراي مرکزي حزب موتلفه نسبت به عسگراولادي مشخص شد که اين حملات دامنه دار تر از اظهار نظرهاي احساسي جوانان اين جناح است.
حبيب الله عسگراولادي در چند دهه پس از انقلاب همواره از سوي اصولگرايان به عنوان مرجعي براي راهنمايي و شخصيتي براي الگو گيري جوانان معرفي ميشد. در زمانهاي نزديک به انتخابات همواره ظرفيتي معرفي ميشد که با کمک آن ميتوان از دام تفرقه جست.حضورش در هرجمعي بر وزن آن جمع ميافزود. رونمايي از کتاب خاطراتش به اتفاقي بزرگ بدل ميشد.نصايحش با گوش جان شنيده ميشد و در يک کلام تجلي عيني"بصيرت" در ميان سياسيون خوانده ميشد.اما اين روزها نزديک است که به مانند ژنرالي همه درجه هايش پس گرفته شود.
روز گذشته يک عضو جامعه مدرسين درباره واکنش اين جامعه به اظهارات حبيبالله عسکراولادي مبني بر فتنهگر نبودن موسوي و کروبي گفت: اين مسأله محکوم و ادامه همکاري منوط به تبري جستن مؤتلفه شد.
موضوعي که گويا سبب شد تا شوراي مرکزي حزب موتلفه نيز واکنش نشان دهد. اما عسگراولادي که نزديک به هفت دهه از عمر خود را در کوران سياست ورزي گذرانده است،در واکنش به اين موضع گيريها پيغام داده است که اگر مواضعش به مذاق اعضاي حزب موتلفه خوش نيامده حاضر است از اين حزب خارج شود.
اين مواضع تند و تيز اخير در حالي ابراز ميشود که در چند هفته گذشته برخي از چهرهاي شاخص اين جناح تلاش کرده بودند که با نصيحت و اندرز عسگراولادي را وادار کنند که از مواضع اخيرش کوتاه بيايد از جمله سيد احمد خاتمي روز جمعه از تريبون نماز جمعه از”برخي عزيزان" خواست که در مواضع خود تجديد نظر کنند.
اما با اصرار اين موسفيد عرصه سياست اصولگرايي بر مواضع اخير خود گويي همه عناوين بزرگي که در سه دهه پس از انقلاب به وي داده شده بود، مانند تعارفاتي کنار گذاشته شد و لحنها نسبت به وي تغيير کرد.
گويي رسم اصولگرايي است که چوب حراج را بر سرمايههاي خود بزند.رفتارهاي اين جناح با هاشمي رفسنجاني نيز از اين دست تفسير ميشود.روزي «مخالف هاشمي » را «دشمن پيغمبر»مي دانستند و اين روزها کم مانده که ضد انقلابش بخوانند. هنوز القاب وعناوين دهن پرکني که به احمدي نژاد داده بودند،از خاطرهها نرفته است.«منجي انقلاب و نظام از دست اشراف و رانت خواران و قطع کننده دست مفسدان» در کم تر از سه سال به عناويني چون «حامي رانت خواران و مفسدان اقتصادي » ملقب ميشود.
اين اردوگاه بزرگ سياسي کشور به مدد امکانات سياسي و رسانه اي که در اختيار دارد، هر زمان که بخواهد ميتواند سربازي را در حد واندازه يک ژنرال جا بزند و اگر شرايط سياسي - و نه حقيقت- ايجاب کرد، به طرفه العيني درجه هايش را بکند و باز نشسته اش کند.
البته اگر از سر انصاف بنگريم حبيب الله عسکر اولادي راه صد ساله را يک شبه طي نکرد،بلکه اعتبار و وزن خود را به تدريج از سالها فعاليت سياسي در پيش از انقلاب و زندانهاي شاه تا مناصب اجرايي و فعاليت حزبي در سه دهه اخير کسب کرده است و از اين منظر چندان مديون تلاشهاي رسانه اي جناح اصولگرا نيست. اما فعالان اين اردوگاه آن قدر در سالهاي اخير - از سر تا کتيکهاي سياسي - بر مقام و سابقه وي در نظام و انقلاب تاکيد کرده اند که به اين راحتي نميتوانند آن را انکار کنند.
اصولگرايان اگر چه در همه موارد از نقش مردم دم ميزنند و کوچکترين خواسته حزبي و جناحي خود را به «مردم» منتسب ميکنند، اما در اين فقره به خصوص، رويکردي متضاد از خودشان نشان ميدهند. آنان در تغييرات سريع و چرخشهاي عجيب، هيچ حسابي روي حافظه مردم باز نميکنند و ميانديشند که به مدد رسانهها ميتوانند منويات خود را به جاي خواسته مردم جا بزنند. در اين فقره حتي اگر مردم را همان هواداران جناح اصولگرا فرض کنيم واقعيت به گونه اي ديگر نمايان ميشود (چه برسد به اينکه جناح مقابل ادعا ميکند مردم را در جاي ديگري ميتوان جستجو کرد).
هواداران اصولگراي اين جناح نيز از اين تغييرات يک شبه سر گيجه گرفته اند و نميدانند به کدام قرائت از اصولگرايي راي دهند. به همين خاطر است که هم علي مطهري در مجلس حضور دارد و هم حميد رسايي و مهدي کوچک زاده.