ما مشكلات عدیده ای در حوزه محیط زیست داریم. الان وزارتخانه ها و دستگاه ها فكر می كنند كه بهراحتی می توانند یك پارك ملی را تخریب كنند و جاده بزنند
تاريخ انتشار: شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۴۷
محمدباقر صدوق، سكوت نزدیك به یك سال خود را شكست و با تهرانامروز به گفتوگو نشست. او این روزها اعتقاد دارد كه بهترین موقع برای جلوگیری از انتخاب مدیری است كه فرق «كل » و «بز» را نمیداند. او آرزو میكند بعد از سال ها حاكمیت بیتدبیری و سوء مدیریت بر سازمان محیط زیست این بار رییس جمهور منتخب مدیری از جنس محیط زیست را برای این سازمان انتخاب كند.
امروزه گروه های زیادی در حال معرفی افراد مورد نظر خود به دولت جدید هستند. گروه هایی كه رسانهها را بهترین فرصت برای معرفی افرادی میدانندكه فكر میكنند كارنامه قابل دفاعی در حوزه های مورد نظر دارند، از انجمنها و افراد رسانه ای بگیرید تا فراكسیون محیط زیست مجلس كه به تازگی سه نفر را به دولت منتخب معرفی كرده است. چرا شما كارشناسان از این فرصت استفاده نمی كنید و فردی كه می تواند سكاندار خوب و امینی برای محیط زیست كشور باشد را از طریق رسانهها به دولت جدید معرفی نمیكنید؟
برای اینكه اگر امروز اسمی در رسانهها برده شود، كسانی هستند كه بخواهند او را خراب كنند وانتقادها را به سمتی میبرند كه عملا فرصت گرفته می شود. برای همین ما ترجیح می دهیم وارد این حوزه ها نشویم.
ایران به گفته بسیاری بدترین سال های محیط زیستی خود را پشت سر گذاشت. نتیجه تصمیماتی كه در گذشته و بدون توجه به محیط زیست گرفته شده بود، خود را در سال های اخیر نشان داد اما این مساله هم باعث نشد كه دولتمردان حال حاضر تصمیمهای اشتباه دیگری نگیرند. ما در این سالها شاهد خشك شدن دریاچه ارومیه بودیم. سد پر هزینه ای مثل گتوند ساخته شده كه زمین های كشاورزی را شورهزار كرد اما همچنان از آن به نام یكی از افتخارات ملی یاد می شود. چرا كشور به سمتی رفت كه هرچه بیشتر پیامدهای بی توجهی به محیط زیست خود را نشان می دهد بازهم كسی توجهی به محیط زیست نمیكند؟
بیش از هرچیزی انحلال شورایعالی محیط زیست این روند فرسایشی را هموار كرد. زمانی كه محیط زیست را از این شورا گرفتند و به دامان كمیته زیربنایی دولت انداختند.در این كمیته همه توسعهگرا بودند ، كسانی هم كه از طرف سازمان در این جلسات شركت می كردند، متاسفانه تعصب لازم را روی محیط زیست نداشتند.
چرا شما در این جلسات شركت نمی كردید؟
ما معاون طبیعی بودیم و اعلام كردیم كه ما را معرفی كنید تا در این جلسات شركت كنیم اما معرفی نكردند.
چرا؟
سازمان آدم های خودش را معرفی می كرد. معاون انسانی اصلا جایش در این كمیته نیست. یا اگر بود باید به همراه معاون محیططبیعی می رفت. سازمان محیط زیست دادستان عرصههای طبیعی كشور است. ما بارها اعلام كردیم كه اصل ، محور و ستون فقرات سازمان براساس مناطق است و گارد محیط زیست ، بقیه می آیند تخریب می كنند و آلوده می كنند. بنابراین آنهایی كه به این جلسات می روند، باید از محیط زیست دفاع كنند آن هم دفاعی منطقی . از طرف دیگری ما هیچ پایگاهی در مجلس نداریم. در كمسیون كشاورزی و آب عضو هستیم اما اصلا به حساب نمی آییم. خود كشاورزی یكی از مخربان اصلی محیط زیست است؛ چه زمانی كه كود شیمیایی مصرف میكند چه زمانی كه زمینهای كم بازده و شیب ها را شخم می زند. ما در خیلی از جاها پایگاه نداشتیم. اگر پایگاه داشتیم میتوانستیم اثرگذارباشیم. بنابراین مدیر محیط زیست باید آنقدر آموزش دیده باشد كه بتواند اثر گذاری كند.
البته همانطور كه شما هم می دانید همه مشكلات محیط زیست به 4 یا 8 سال گذشته برنمی گردد اما نتیجه تمام تصمیم گیری سال های گذشته در سال های اخیر خود را نشان داد. اما عملكرد مدیران در چند سال اخیر نه تنها نتوانست از مشكلات پیش آمده جلوگیری كند كه باعث مضاعف شدن این مشكلات شد. مشكلاتی كه توسط بسیاری از كارشناسان از جمله شما هشدار داده شد اما هرگز از سوی مجریان و دولتمردان جدی گرفته نشد. از سوی دیگر ما با مدیرانی رو به رو هستیم كه به جای اینكه غم محیط زیست را داشته باشند دلنگران پروژه هایی هستند كه در میان پارك های ملی اجرا میشود. به نظر شما چرا مدیر محیط زیست باید دلنگران هدر رفتن زمان صنایع باشد كه پارك های ملی را تخریب می كنند؟
این مساله را بگویم كه اصلا استانداردی وجود ندارد كه بخواهند رعایت كنند.یعنی خانه از پای بست ویران است. من به صراحت خدمت شما می گویم كه وظیفه اصلی سازمانمحیط زیست،تعیین استانداردهاست. اما استاندار تعیین كردن كار مشكلی است. هم پول می خواهدو هم زمان بر است. در حال حاضر استانداردی وجود ندارد. 10سال قبل قانون صیانت از جنگل ها تصویب شد، مشروط بر اینكه سازمان حفاظت از محیط زیست استانداردهای برداشت درخت از جنگل ها را تعیین كند. هنوز بعد از 10سال این اتفاق نیفتاده است. من اولین نامه ای كه بعد از آمدنم به معاونت محیط طبیعی به رئیس سازمان نوشتم، گفتم كه باید تیمی تعیین شود كه استانداردها را مشخص كند. چون ما استانداردهای دست و پا شكسته ای داریم كه جوابگو نیست، اما نشد. این قوانین و ضوابط استقرار هم كه وجود دارد اصلا به ما ربطی ندارد. یك متر را بدهید دست یك بچه با 6 كلاس سواد تا به شما بگوید كه این پروژه چقدر باید با رودخانه فاصله داشته باشد چقدر باید از دریا دورباشد آنهم قوانین و ضوابطی كه اصلاً علمی نیست.
چرا این تلاش ها به جایی نرسید و ما بعد از 10 سال هنوز استانداردهای لازم را نداریم. هرچند مدام روسای سازمان در دوره های مختلف از انتظار خود برای رعایت استانداردها از سوی پروژههای عمرانی سخن می گویند.
یك زمانی من به آقای مخدوم گفتم:« هیچ كس به حرف ما گوش نمی دهد.» گفت: «چون تعداد ما كم است. » اما الان جمعیت بسیار زیادی از دانشجویان و كارشناسان محیط زیست داریم كه بیكار شدند. آنچیزی هم كه امروز به نام «سلامتی، ایمنی و محیط زیست» به خورد مردم میدهند به ما ربطی ندارد؛ سلامتی و ایمنیای كه وزارتخانه هایی چون بهداشت با آنها سرو كار دارد. محیط زیست مساله ای فراتر از این حرفهاست. الان در هیچ تیمی در كارخانهها و پروژهها، محیط زیستیها را نمی بینید.
راهكاری برای اینكه محیط زیست بتواند وارد جلسات و شوراهای تصمیم گیری شود وجود ندارد؟
در یك زمانی پیشنهاد دادیم كه نظام مهندسی محیط زیست تشكیل شود. تشكیل این نظام سخت است باید به مجلس برود و تصویب شود. اما مدیر دولتی هرگز به دنبال كار سخت نمیرود. آنها می خواهند كارهای آسانی را انجام دهند كه در زمان مدیریتشان به اتمام میرسد. می خواهند بگویند كه ما این كار را انجام دادیم.
گفتید تمام مدیرانی كه روی بلندترین صندلی محیط زیست تكیه زده اند، تخصص مدیریت این حوزه را نداشتند.
7 مدیرتاكنون برای این سازمان انتخاب شده اند كه هیچ كدام تخصص محیطزیست نداشتند. هیچ كدام شناخت و دانشی نسبت به این حوزه نداشتند. برخی از آنها در مدتی كه مدیر بودند نكات سطحی را یاد گرفتند اما این سازمان مدیرانی داشت كه زمانی كه می رفتند هنوز فرق «كل »و «بز» را نمیدانستند.
فكر می كنید كه مدیر هشتم این سازمان فرق «كل »و «بز» را بداند؟
ما با بحرانهای زیادی در این حوزه رو به رو هستیم. بنابراین برای اینكه كشور را از این مشكلات نجات دهیم ،رئیس محیط زیست هشتم باید محیط زیستی باشد. اگر خودش محیط زیستی نیست تیمی كه می چیند باید كاملا متخصص باشد. باید دغدغه محیط زیست داشته باشد. محیط زیست تنوع زیادی دارد. شما فقط به حیات وحش نگاه كنید، پستانداران، علفخواران، پرندگان و.... هركدام از اینها تخصص خودش را می خواهد. زمانی كه به روسیه رفته بودیم، تیمی كه روی ببر كار می كرد به خودش اجازه نمی داد درباره پلنگ اظهار نظر كند. اما اینجا كسی هست كه لیسانس بازرگانی دارد اما درباره ببر و گورخر اظهار نظر میكند.
مقام معظم رهبری هر سال بهویژه در روز درخت كاری اعلام می كنند كه محیط زیست اولویت دستگاه هاست، اما ما شاهدیم كه به رغم تاكیدات مقام معظم رهبری، برنامه هایی چون واگذاری هزار متر زمین به هر ایرانی، واگذاری جنگلها به دامداران و.... گرفته می شود.
من این را به صراحت اعلام می كنم كه تا الان تمام برنامه ها و اعتراضاتی كه به دفتر مقام معظم رهبری رسیده، به نتیجه رسیده است. مثلا در شهرك زیتون اگر دستور ایشان نبود الان خیل تعاونی ها در اطراف تهران سر به فلك كشیده بود. ایشان دستور دادند و ساخت و سازها متوقف شد. فكر می كنم كه بهترین جایگاه برای صیانت از محیط زیست شخص مقام معظم رهبری هستند كه اشراف كامل به این حوزه دارند. چون دولتی ها به دلایل شخصی و سیاسی می خواهند راه بزنند و جاده بسازند و هر كاری كه دلشان میخواهد، انجام می دهند. بنابراین بهترین جایگاه مقام معظم رهبری هستند كه جلوی این بی قانونی ها را بگیرند.
مساله خطرناكی وجود دارد كه در تمام دستگاه های دولتی دیده می شود. دستگاه های دولتی منابع ملی را ملك دولتی می دانند. معمولا هم سعی می كنند با یك مصوبه دولتی همه موانع قانونی را از سر راه بردارند. برای جلوگیری از وقوع این اتفاقات تلخ چه باید كرد؟
این رفتارها غیر قانونی است.
اما به وفور درحال وقوع است.
متاسفانه برداشت از بخشنامهها اشتباه است. یك بخشنامه قدیمی وجود دارد كه می گوید هر وقت بین دو دستگاه دولتی اختلافی بوجود آمد ، استاندار محل باید وارد شود و مساله را حل كند. اما متاسفانه این آئین نامه به جرم ها تعمیم داده شده است. مثلا یك زمانی یك دستگاه دولتی می گوید كه فلان دستگاه به فلان ساختمان نیاز ندارد. استاندار وارد می شود و مساله را حل میكند. ساختمان را میگیرد و به دستگاه دیگری میدهد. اما آنجا كه جرم اتفاق می افتد و قانونی نادیده گرفته می شود باید دادگستری و ارد شود. دادگستری هم معمولا علاقه ای به ورود به این مسائل را ندارد. مساله را به استانداری واگذار می كند.
ما مشكلات عدیده ای در حوزه محیط زیست داریم. الان وزارتخانه ها و دستگاه ها فكر می كنند كه بهراحتی می توانند یك پارك ملی را تخریب كنند و جاده بزنند. نماینده مجلس به راحتی زیر گوش یك مدیر در سازمان جنگل ها می زند چون از قطع درختان جلوگیری كرده است. دستگاه های نظارتی هم علاقه ای برای ورود ندارند. برای جلوگیری ا زوقوع این حوادث و نجات محیط زیستی كه امروز با بحران های زیادی روبه رو است باید چه كار كرد؟
سال 75 كه می خواستند آزاد راه تهران-شمال را بزنند، «منافی» رئیس سازمان بود. ما آن زمان یك نامه به آقای دكترتركان، آقای فروزش وزیر وقت جهاد، معاون دولت وقت محروم دكترحبیبی و آیت الله هاشمیرفسنجانی رئیسجمهور برای جلوگیری از احداث آن زدیم. جوابی نیامد. من به آقای منافی گفتم كه من با رسانه ها مصاحبه میكنم. اگر به نتیجه رسید برای شما. اگر جواب نداد، من را اخراج كنید. مصاحبه كردیم و همه روزنامه ها چاپ كردند. ما مخالف آزاد راه نبودیم. اما كسانی كه تصمیم گرفته بودند كه این بزرگراه را بزنند میخواستند در این مسیر 6 شهر یك میلیون نفری اسكان كنند. هر كدام از اینها یك لیوان آب مصرف می كرد میرفت در رودخانه كرج. تیتر زدیم كه «البرز بمیرد، تهران میمیرد». با فشار مطبوعات جلوی آن را گرفتیم. تمام جاده های توریستی در جهان طولانی و پرپیچ خم است برای اینكه گردشگر از دیدن مناظر لذت ببرد. همان زمان هفته ای 100 هزار نفر به شمال می رفت . گفتیم اگر این جاده را بزنید هفته ای یك میلیون نفر به شمال میرود. با زبالههای آن چه كار میكنید؟ این همه مسافر را كجا جا میدهید؟ طبق قوانین سازمان محیط زیست تا سال 91 باید 80 درصد زباله ها را بازیافت كنند. الان می گویند 14 درصد اما به جرات به 8 درصد می رسد. بنابراین با كمك رسانه ها می شود فعالیت هایی كرد اما باید قبول كرد كه سازمان محیط زیست از وظایفش فاصله گرفته است.
*شما می گویید كه اطلاع رسانی و استفاده ا ز پتانسیل رسانه ها میتواند مشكلات محیط زیستی را حل كند. ما الان یك بحران در حوزه محیط زیست داریم به نام ریزگردها كه نزدیك به22 استان را درگیر كرده است. رسانه ها بارها نوشته اند كه در تهران سالانه 5 هزار نفر به خاطر آلودگی هوا میمیرند. مردم می دانند كه ریزگردها چه بلایی به سرآنها آورده اند ، چون با پوست و استخوان آن را حساس می كنند اما مسئولان هنوز اقدامی كه بتواند این شرایط را تغییر بدهند انجام ندادند و همه چیز را به دست باد و باران سپرده اند. به نظر میرسد دستگاه های دولتی آنقدر كه از دستگاه های بالادستی خود حساب می برند، كوچكترین توجهی به افكارعمومی ندارند. به عبارت دیگر الان واكنش و اعتراض افكارعمومی نمیتواند مدیری را به واكنش مثبت مجبور كند! اینجا باید چه كار كرد؟
بله خیلی از اتفاقات محیط زیستی در كشور پیدا نیست اما مساله آلودگی ها و ریزگردها رسواست. یكی از عاملان ایجاد ریزگردها سد سازان هستند. سد می سازند و سهم هورالعظیم را نمی دهند. از سوی دیگر هم عراق بخشی از آن را خشك می كند تا مراقب مرز ایران و عراق باشد. سدسازان هرگز محیط زیست را به حساب نیاورده اند. زمانی هم كه محیط زیستی ها را به جلسات خود دعوت می كنند، بحث كشت زمین و غذا و امنیت را پیش می كشند. نتیجه اش می شود دریاچه ارومیه كه خشك شد. اما زمانی كه سد را ساختند و زمین ها خشك شد از محیط زیست می خواهند كه بیاد و خرابكاری آنها را درست كند.