این واقعیتی است که متاسفانه بسیاری از زنان ظاهراً مدرن و امروزی هم از آن غافلند . خیلی ساده است ما حقوق خود را با ترازوی مردان می سنجیم و به غلط خواهان برابری با آن هستیم ! چه کسی گفته است همان چیزی که موفقیت یک مرد بحساب می آید ...
تاريخ انتشار: شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۱۸
به گزارش تيترآنلاين و در بخش بررسي وبلاگها، فرزانه پارسايي در وبلاگ خود در متني با عنوان "فمينيسم من" نوشته است، در بکار بردن کلمه فمینیست (feminist) برای گروهی که خواهان احقاق حقوق زنان هستند و برای برابری آنها می کوشند ، برای من تا حدی حس بدی بهمراه داشته چرا که پیامی از ناتوانی و حقارت زنان در زیر پوست آن جریان دارد زنانی که نتوانسته اند و نمی توانند حقوق خویش را بشناسند و بدست آورند و محتاج تشکیل گروهی اند برای حمایت از آنان مثل گروههای حمایت از حقوق کودکان حمایت از محیط زیست و حتی ... ضمن اینکه این هسته مرکزی اندیشه فمینیسم با مرور زمان به نحله هایی گاه متضاد با اصول اولیه فمینیسم و بروز انحرافات آشکاری در آن انجامیده است و طبیعتاً موضع گیریهای منطقی و گاه غیر منطقی در قبال آن را هم ، در پی داشته است.
انحرافاتی که دامنه وسیعی دارند از ندیده گرفتن و انکار جنسیت و برابری کمی در حقوق اجتماعی زنان تا سرکوب امیال زنانه و دشمنی و مقابله با مردان و روشهای انتقام جویانه از اجتماع مردان . اصطلاحاتی از قبیل فمینیسم ایرانی و فمینیسم ... هم که از عجایب این روزگارند. جالب است که هر نحله طرفداران و منتقدانی دارد و آنچه که از دید آنها بر زمین بلاتکلیفی مانده به رسمیت شناختن حقوق انسانی زنان است و غفلت از آنچه که فلسفه پیدایش چنین گروههایی در گذشته شده است .
من از این موج های تندروی فمینیسم حس بدی داشته باشم یا نه ، واقعیت این است که حقوق و مناسبات اجتماعی نابرابر زنان این روزها بیشتر از همیشه خودشان را نشان می دهند . روزهایی که زنان ظاهراً آزادی تحصیل و رای دادن و کار کردن و ... را دارند و موفقیت های نسبی در حضور زنان در اجتماع از این جا و آن جا گزارش می شود. ظاهراً اوضاع خوب است و ما هم ابزار سنجش دیگری برای اندازه گیری حق زن نداریم جز آمار شرکت کنندگان در کنکور و تعداد زنان شاغل و حق رای زنان و ... ولی واقعیت تلخ دیگری در جریان است و آن خود همین ابزار ها هستند ، اینکه حتی همین ابزار های اندازه گیری حقوق زنان بر مبنای قضاوت های جامعه شناسانه مردان صورت گرفته و اساساً تمام روابط و قوانین جامعه شناسانه ، فرهنگی و حتی روانشناسانه ما توسط مردان و به صلاحدید آنان و بدون نگریستن به تفاوتهای جنسیتی صورت گرفته است و از اساس غیر منصفانه است .
این واقعیتی است که متاسفانه بسیاری از زنان ظاهراً مدرن و امروزی هم از آن غافلند . خیلی ساده است ما حقوق خود را با ترازوی مردان می سنجیم و به غلط خواهان برابری با آن هستیم ! چه کسی گفته است همان چیزی که موفقیت یک مرد بحساب می آید موفقیت یک زن هم هست ؟ آیا زمان آن نیست که ابزار هایی برای سنجش نارضایتی زنانی ساخته شود که ظاهراً مورد ستم نیستند؟ آیا برای مثال تفاخر به اصرار لجوجانه برای گرفتن سهمیه مهندسی معدن برای دانشجویان زن در دانشگاهها نشانه ای بر این انحراف نیست ؟ اگر فمینیسم به معنای بازنگری و باز تولید قوانین عرف و اجتماع باشد برای آنکه تمام آنها تا کنون برای مردان و بدست مردان بوده است می توان به آینده آن امیدوار بود و نیز اگر به معنای آگاه کردن زنان از حقوق واقعی خویش که با معیار ها و سنجه های انسان مدارانه باشد باز هم باید به آن چشم دوخت بشرطی که در ورطه های انحراف آمیز دیگری نیفتد. پیشرو این حرکت زنان و مردان روشنفکر و صواب اندیشی می توانند باشند که عرصه ی آن را ابتدا در خانه های خود بشناسند.