این موضوع، ریشه در فرهنگ ما ایرانیها دارد، هر چند یک امر ضدفرهنگی است که به اصطلاح مردهپرستیم!
تاريخ انتشار: شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۵۴
سرانه مطالعه، میزان فروش کتاب و استقبال از یک اثر جدید ادبی یکی از موضوعات مهم بخش فرهنگی در تمام جوامع است. در ریشهشناسی هر یک از این موضوعات علتهای زیادی را برشمردهاند، چنانکه مرگ نویسنده را شاید بتوان یکی از عوامل پرفروش شدن یک کتاب دانست. «ایبنا» گزارشی درباره رابطه بین مرگ نویسنده و فروش بیشتر کتابهایش را ارایه میدهد.
به گزارش ایبنا، کتاب حلقه رابط انسانها در دو گروه نویسندگان و خوانندگان است و در ادبیات، هنر، علم، دین و ديگر حوزهها، نقش اساسی، ماندگار و تاریخی دارد و به مثابه پلی میان انسانهاست که گاه در کسوت نویسنده و گاه در کسوت کتابخوان ظاهر میشوند. در این میان مهم نیست که هر یک از انسانها کدام يك از اين دو نقش را دارند، بلکه مهم آن است که کتاب، سفیر آگاهی میان آنان است.
هر روز اخبار متعددی درباره نویسندگان میشنویم و میخوانیم. برخی نویسندگان جایزههای ادبی و علمی میگیرند، کتاب برخی نویسندگان مجوز نشر میگیرد، کتاب گروهي ديگر به بازار میآید و عدهاي به افتخارات ویژهای دست مییابند. در این میان خبر درگذشت نویسندگان جزو تلخترین اخبار است، هرچند رسانهها با این اخبار به مثابه گنج بادآوردهای برخورد میکنند که میتوان تیترهای پر سر و صدایی از آنها استخراج کرد.
خبر مرگ یک نویسنده و اشتیاق مردم برای خرید کتابهایش بابک مفیدپور، مدیر روابط عمومی کتابفروشی و انتشارات مولی است، وقتی از او درباره ارتباط میان مرگ نویسنده و پرفروش شدن آثار او سوال میکنم، سری به تاسف تکان میدهد و میگوید: در طول سالهایی که در کتابفروشی مشغول به کارم به وفور با این مساله مواجه شدهام! کافی است مردم خبر مرگ یک نویسنده را بشوند تا برای خرید آثارش صف بکشند!
وی می افزاید: همین که سیمین دانشور از دنیا رفت، تقاضا برای کتابهایش چند برابر شد. البته این موضوع، ریشه در فرهنگ ما ایرانیها دارد، هر چند یک امر ضدفرهنگی است که به اصطلاح مردهپرستیم! در تمامی حوزهها هم این امر مصداق دارد. بعد از مرگ پرویز رجبی (تاریخپژوه) نیز، افراد بیشتری برای خرید آثارش مراجعه کردند.
فروش کتاب به میزان شهرت نویسنده بستگی دارد از سوی دیگر بهمن عباسی، مدیر کتابفروشی جلگه، استقبال مردم از کتابهای یک نویسنده پس از مرگش را دارای سابقه، اما اتفاقی میداند و میگوید: این امر سابقه دارد اما همیشگی نیست و به میزان شهرت نویسنده نیز بستگی دارد.
وي معتقد است: اگر نويسنده معروفي پيش از انتشار آخرين كتابش از دنیا برود، به احتمال زياد آن كتاب پرفروش ميشود. گاهي نيز دستنوشتههايي از نويسندگان معروفی که از دنیا رفتهاند، كشف و منتشر ميشود كه آنها نيز مشتريهاي خاص خود را دارند.
شاید اینگونه به نظر آید که همواره مرگ یک نویسنده عامل موثری در فروش بهتر آثار اوست و کتابخوانان پس از شنیدن خبر مرگ یک نویسنده، سراسیمه برای خریدن آثارش صف خواهند کشید! این امر البته در جامعه ما که متاسفانه به اسطورهسازی از انسانها پس از مرگشان شهرت دارد، امر دور از ذهنی نیست اما مرگ یک نویسنده اگرچه ميتواند تیترساز باشد، همواره بر فروش بهتر آثارش تاثیر نخواهد گذاشت و این تاثیر به عوامل متعددی بستگی دارد.
یکی از عواملی که آثار یک نویسنده را پس از مرگش محبوب میکند، شناخت پیشین کتابخوانان از نویسنده درگذشته است. مخاطبان یک نویسنده، یعنی افرادی که به نویسنده، اندیشهها یا شیوه نگارش او علاقهمندند، عملکرد متعادلتری در برخورد با آثار یک نویسنده در دوران حیات یا مرگ او خواهند داشت، به این معنی که کتابهای آن نویسنده را میخوانند؛ خواه زنده باشد، خواه درگذشته. در حقیقت این افراد ناآگاه و مخاطبان اتفاقی یک نویسندهاند که ممکن است با شنیدن خبر درگذشت یک نویسنده مشتاق شوند اثری از او بخوانند تا عمق تاسف و اندوه خود را مشخص کنند!
نقش رسانهها و فروش بیشتر کتاب نویسندگان از دنیا رفته افشین حیدری كه کتابخوان حرفهای است، با يادآوري نقش رسانهها میگوید: مخاطب یک نویسنده، همواره کتابهای او را میخواند اما مساله این است که وقتی نویسندهای (بهویژه نویسندهای مشهور) میمیرد، آنقدر نامش در رسانهها مطرح، و نقد آثارش چاپ و منتشر میشود که ناخواسته افراد را به مطالعه تمامی آثار آن نویسنده ترغیب میکنند.
حیدری به نکته مهم دیگری نیز اشاره میکند و میگوید: به همين نسبت ممكن است همین رسانهها پس از مرگ یک نویسنده، نقدهای منفی بنویسند و تمایل مخاطب به خواندن آثار آن نویسنده درگذشته را کاهش دهند.
چنانکه حیدری اشاره میکند، رسانهها و در حقیقت، تیترها در این امر، یعنی استقبال مردم و کتابخوانان از آثار یک نویسنده پس از مرگش بسیار موثرند و این امر هنگامی برجستهتر میشود که کتابخوانان حرفهای، نویسندهای را (به حد مطلوب) نشناسند و رسانهها پس از مرگش، به ميزان فراواني به او بپردازند.
رابطه بین مرگ یک نویسنده و افزایش تقاضا برای آثارش از سوی دیگر، محمد تهرانی، یک کتابخوان حرفهای دیگر در این باره میگوید: اگر نویسنده زندهای را بشناسم و آثار او را دنبال کنم، اگرچه پس از مرگ او متاسف خواهم شد اما برخورد من با آثارش به همان روال قبلی خواهد بود. همچنین اگر به آثار نویسنده معروفي علاقه نداشته باشم حتی پس از مرگ او نیز به خواندن کتابهایش ترغیب نخواهم شد، حتی اگر رسانهها تیترهای زیادی درباره او بزنند.
وی معتقد است: اگر نویسندهای را نشناسم یا اثری از او نخوانده باشم و پس از مرگ او رسانههای مختلف، به تعدد به او بپردازند و از آثار او بنویسند، در این صورت حتما کتابی از او خواهم خواند، زیرا قطعا آن نویسنده اندیشه یا اثر مطرحی داشته که از نظر من دور مانده است. به عنوان يك كتابخوان حرفهاي دوست ندارم رسانهها شخصي را برجسته كنند و من نتوانم اندیشههای آن نویسنده را در ذهنم واکاوی کنم.
به نظر میرسد اگر رابطهای بین مرگ یک نویسنده و افزایش تقاضاها برای آثارش باشد، همه چیز در این باره به رسانهها ختم میشود و وقتی نویسندهای میمیرد، هر چه قدر رسانههای بیشتری به او بپردازند و هر چه نویسنده درگذشته، بیشتر در صدر اخبار قرار بگیرد و به اصطلاح «تیتر یک» اخبار شود، از شانس بیشتری برای فروش کتابهایش برخوردار خواهد بود. بنابراین بهتر آن است که رسانهها این نقش حیاتی در فروش آثار نویسندگان را در زمان حیات آنان ایفا کنند!