گاهی در زندگی روزانه خود همواره با افرادی روبهرو میشویم که در اشتباهند. رفتار و اعمالی از آنها سر میزند که با مبانی عقلی زندگی اجتماعی و چارچوبهای حاکم بر ارزشها و اصول زندگی سازگار نیست
تاريخ انتشار: يکشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۶:۰۱
گاهی در زندگی روزانه خود همواره با افرادی روبهرو میشویم که در اشتباهند. رفتار و اعمالی از آنها سر میزند که با مبانی عقلی زندگی اجتماعی و چارچوبهای حاکم بر ارزشها و اصول زندگی سازگار نیست و در تعارض با رفتار و عملکرد دیگران قرار میگیرد اما این افراد بهجای کالبدشکافی موضوع و پیدا کردن نقطه تعارض و علت آنکه ممکن است به خود آنها برگردد، دست به توجیه و متهم کردن دیگران میزنند که اگر دیگران درست میفهمیدند یا درست عمل میکردند این نابسامانیها پیش نمیآمد و این مشکلات و نارساییها بروز نمیکرد.
با این مقدمه که گفته شد وبا وجود استفاده از عباراتی مطلق، حدی و جزمی ما هر روز در جامعه شاهد چنین افرادی هستیم که البته شدت و ضعف این ویژگیها در آنها بهطور نسبی متفاوت است و حتی وقتی خوب به خود نگاه میکنیم درصدی از آنها را ممکن است در وجود خود نیز ملاحظه نماییم.
روی سخن خود را به سوی آقای جهرمی میچرخانم همون که مشکل رخداده در بانک صادرات قصور و اشتباه اوست ولی او بهجای پذیرش این اشتباه و عذرخواهی از مردم سهامداران بانک صادرات، کارکنان خدوم این بانک و نیز عذرخواهی از جفای رفته به تمامی دستاندرکاران و کارکنان شبکه بانکی بر دنده لجاجت نشسته و بهجای استعفا در حق خود نیز جفا میکند و آنقدر بر مواضع نادرست خود اصرار میورزد تا بالاخره کمیته منتخب دولت متشکل از وزرای امور اقتصادی و دارایی، اطلاعات، دادگستری و رییس کل بانک مرکزی دست به کار شوند و او را عزل کنند.جناب آقای جهرمی اینکه اعلام میکنید سیستم بازرسی خود ما در بانک صادرات این موضوع را کشف کرده یا اینکه چرا LC های صادره، توسط بانک ملی یا بانک سامان تنزیل شده است از بار سوءمدیریت شما نمیکاهد تا چه رسد به آنجا که تمنای تقدیر و تشکر هم داشته باشید. خوب دقت کنید از چه جایگاهی به خود نگاه میکنید، از جایگاه داور بیرونی و نظارهگر بر بازی یا از جایگاه کسی که خود در داخل میدان و بازیگر اصلی است. هیچ به ابعاد این خسارت عظیم بر پیکره نظام بانکی و اقتصادی کشور که منافع کل آحاد جامعه را متاثر کرده است فکر کردهاید یا اینکه فقط به خسارتهای روحی و روانی خود و به حداقل رساندن آن با انتقال به دیگران میاندیشید؟
چرا تاکنون از این زخم سنگینی که بر پیکره جامعه وارد کردهاید، پوزش نخواستهاید و خود را کماکان طلبکار جامعه میدانید. شما خود را خدمتگزار چه کسانی میدانید؟ چرا از ولی نعمتان و اربابان رجوع خود به دلیل ناتوانی در مدیریت و اجرای ایدههای نادرست طلب بخشش نمیکنید، ریشه این همه خودمحوری در کجا نهفته است؛ اینجاست که خودشناسی واجب است.اگر زودتر از اینها با نگاه خودشناسانه به خود نگریسته بودید شاید این همه خسارت عظیم به جامعه تحمیل نمیشد. اگر زمانی که در عنفوان جوانی و با وجود نداشتن تحصیلات کافی فرماندار و استاندار بودید، متوجه اشتباهات خود میشدید و بار آنها را میپذیرفتید و به این پذیرفتنها عادت میکردید، مطمئنا امروز چنین زخمهای بر پیکره مردم جامعه وارد نمیشد. کمی به گذشته مدیریتی خود واقعبینانه نگاه کنید آنجا که اشتباه کردهاید، میدانم که اشتباهی در کار خود نمیبینید! ولی کمی واقعبین باشید و به دلسوزیهای منتقدان خود نگاه کنید در دل انتقادات آنها اشتباهات خود را میبینید آنجا که اقتصاددانان زیادی میگفتند مشکل اشتغال صرفا با تزریق پول حل نمیشود و رشد تولید اتفاق نمیافتد ولی شما از جایگاه وزیر کار و امور اجتماعی با ایده پرداخت تسهیلات آسان به بنگاههای زودبازده معوقات زیادی را بر نظام بانکی کشور و نیز گیرندگان این تسهیلات تحمیل کردید و دایما بانک مرکزی و روسای وقت این بانک را با چالش جدی مواجه ساختید آیا در این مشکل نظام بانکی که هنوز دست به گریبان مطالبات معوق سنگین آن است سهمی برای خود قائلید؟ یا کماکان خود را بیتقصیر میدانید؟ آیا با پرداخت آن تسهیلات نرخ بیکاری کم شد؟ رشد اقتصادی فزونی گرفت؟
ایده دیگر شما در وزارت کار و امور اجتماعی «ایجاد سپرده قرضالحسنه طلا» بود و استدلال میکردید که با جمعآوری سکههای طلای نزد خانوارها میتوان مشکل کمبود نقدینگی بخش تولید را حل کرد و سرمایهگذاران میتوانند با گرفتن تسهیلات و باز پرداخت آن به شکل سکه طلا مشکل نقدینگی خود را حل کنند، بدون اینکه پاسخی برای این سوالها داشته باشید که در شرایط پیشبینی رشد قیمت طلا، آیا کسی حاضر هست اقدام به گرفتن چنین تسهیلاتی گران بکند و موقع بازپرداخت اقساط خود مجبور باشد سکههای گرانتر شده طلا را از بازار یا بانک خریداری و بازپرداخت کند؟ یا اینکه آیا ایجاد این سپردهها موجب تشویق بورس بازی طلا و تبدیل سرمایههای مولد به راکد نخواهد شد؟ اما دست از این ایده خود برنداشتید تا اینکه آن را به شکلی دیگر در بانک صادرات عملی و موجبات تشویق مردم را در تبدیل سپردههای ریالی به سپردههای با پایه طلا فراهم کردید تا مردم به امید افزایش نرخ طلا و نرخ سودی احتمالی و بالاتر از نرخ سود متداول سپردههای بانکی نگران نوسانات قیمت طلا و پایین آمدن آن باشند و دل به عایدیای ببندند که ناشی از تولید، سود و ارزش افزوده واقعی یا ایجاد اشتغال در کشور باشد که از تفاوت ارزش اسمی قیمت طلا در یک بازه زمانی به دست میآید و بانک صادرات هم برای پرهیز از متضرر شدن ناشی از بالا رفتن قیمت طلا، این پساندازهای ریالی مردم را تبدیل به دلار و خروج آن از کشور و خرید طلا کند. از شما به عنوان وزیر کار و امور اجتماعی اسبق که یکی از وظایفش را ایجاد اشتغال میدانست، میپرسم آیا طرحی ضد اشتغالتر از این طرح سراغ دارید، طرحی که نتیجه آن تبدیل دارایی مولد به دارایی راکد و غیر مولد و خروج ارز از کشور بوده است؟
جناب آقای جهرمی اینها را حتی یک دانشجوی کارشناسی اقتصاد هم به خوبی متوجه میشود، آیا باز هم نمیخواهید اشتباهات خود را بپذیرید؟ اگر نمیپذیرید به شما ایامی را یادآوری میکنم که در عهد دولت مهاتیرمحمد معمار توسعه کشور مالزی، این کشور به دلیل خروج سرمایه توسط چند سرمایهدار بزرگ دچار بحران مالی شد و مهاتیر محمد از زنان و خانوادههای این کشور خواست بخشی از طلا و جواهرات خود را بفروشند و تبدیل به سپردههای بانکی و سرمایهگذاری در بازار سرمایه کنند تا شرکتها و سرمایهگذاران مالزیایی با کمبود سرمایه مالی مواجه نشوند و تولید و اشتغال در این کشور آسیب نبیند، یعنی نسخهای که او برای اقتصاد مالزی توصیه کرد، نسخه تبدیل داراییهای راکد به مولد بود و نسخه جنابعالی تبدیل داراییهای مولد به راکد. آیا به اشتباه خود واقف شدید؟ آیا به خسارتهایی که به کشور، به مردم سپردهگذار و به بانک صادرات از محل نوسانات قیمت طلا وارد آمده وقوف دارید. به راستی زیان بانک صادرات از محل خرید طلا در بازار آتی دوبی با هر اونس حدود 1900 دلار و مقایسه آن با قیمت فعلی هر اونس و نیز زیان سپردهگذاران از همین بابت به چه میزان است؟ آیا مبلغ این خسارت را به همراه زیانهای اقتصادی آن بر اشتغال و تولید کشور در مقایسه با خسارت 2700 میلیارد تومانی سنجیدهاید؟ آیا خسارتی که به فضای اعتماد کشور به عنوان یک سرمایه اجتماعی وارد شده و تبدیل به یک دغدغه امنیتی گشته را مدنظر قرار میدهید؟
شما که روزگاری با شورای نگهبان همکاری داشتهاید چه توجیه عقلی و شرعی برای بازدهی ناشی از نوسان قیمت اسمی و نه ناشی از تولید و سود واقعی دارید؟ آیا تفاوت ماهوی معاملات ربوی و غیرربوی در همین نیست که در عقود و معاملات اسلامی و غیرربوی، سود واقعی حاصل از تولید و ارزش افزوده است که توزیع میگردد و در معاملات ربوی سود حاصل از گردش اسمی پول بدون ارتباط با بخش تولید واقعی است که توزیع میشود؟
آیا با این توضیحات باز هم باید از جنابعالی به خاطر خدمات شایان تشکر و قدردانی شود. آیا باز هم فرافکنی و انداختن گناه این اشتباهات به گردن دیگران و خائن دانستن آنها و ارتباط دادن آن به اجانب را لازم میدانید؟ پذیرش اشتباه و پرهیز از فرافکنی و متهم کردن دیگران و شناسایی سهم واقعی خود در هر اشتباه از خصلت مردان بزرگ است.
با وجود اینکه عذرخواهی در کشور ما متاعی کمیاب است اما کم نبودهاند مردان بزرگی که اقرار به اشتباه کرده و از آستان ملت پوزش خواستهاند.