متأسفانه در ايران هنوز مردم به نقش جدي مشاور در امورشان پي نبردهاند چه مشاورههاي حقوقي و چه مشاورههاي روانشناختي
تاريخ انتشار: يکشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۱۷
گوشي تلفن را بر ميدارم و به دفتر خانم دکتر زنگ ميزنم. چند روز هست که ميخواهم زنگ بزنم، اما هر دفعه تلفن مشغول است و من ميروم تا به کارهاي ديگرم برسم و دوباره زنگ بزنم و فراموش ميکنم. اين دفعه عزمم را جزم کرده ام و تا آزاد نکند ولش نميکنم. سرانجام خط آزاد ميشود: سلام، ميخواستم از خانم دکتر يک وقت مشاوره بگيرم.
منشي جواب ميدهد: تا پايان سال وقت خانم دکتر پر است. اسفند ماه زنگ بزنيد و براي سال 91 وقت بگيريد... گوشي را قطع ميکند... گوشي تلفن توي دستم ميماند.
وقتي زنگ ميزنم اواخر دي ماه است. خانم دکتر خيلي سرشان شلوغ است. چرا؟ مشاور کم است يا مشاور خوب کم است يا اين خانم دکتر بازار گرمي ميکند؟
شماره ديگري را ميگيرم. يک آقاي دکتر که بسيار معروف و موفق است. خانم منشي براي فرداي همان روز وقت ميدهد!
مشاوره خانواده؛ آري يا خير؟
اگر تا چند سال قبل مراجعه به مشاور و يا روانشناس تابو بود امروزه تحت تأثير فرهنگسازي که به خصوص رسانههاي جمعي در اين خصوص داشتند اين تابو شکسته شد و مردم براي بسياري از امور خود به مشاور مراجعه ميکنند. هرچند که هنوز تا رسيدن به مطلوب فاصله زيادي داريم، اما همينقدر پيشرفت هم جاي شکر دارد.
در بسياري از فيلمهاي سينمايي ديدهايم که مثلاً وقتي يک فرد ميخواهد يک مزرعه بخرد اين خريد را با کمک وکيلش انجام ميدهد. يا وقتي که يک فرد ميخواهد از بانک وام بگيرد اين کار را يک وکيل انجام ميدهد. ديدهام که وقتي يک دانشآموز در مدرسه دچار بحران ميشود بلافاصله مشاورين وارد ميشوند و به کمک خانواده ميآيند.
اما متأسفانه در ايران هنوز مردم به نقش جدي مشاور در امورشان پي نبردهاند چه مشاورههاي حقوقي و چه مشاورههاي روانشناختي. معمولاً افراد سعي ميکنند خودشان مسايلشان را حل کنند در حاليکه اگر از ديگري که دانش لازم در آن موضوع خاص را دارد کمک بگيرند قطعاً مسأله راحتتر حل ميشود و شايد ديگر جامعه اين مقدار دچار آسيبهاي مختلف نباشد.
وقتي دختر و پسري ميخواهند با يکديگر ازدواج کنند براي همه چيز هزينه ميکنند به جز مهمترين بخشي که بايد هزينه کنند. اگر يک دختر و پسر قبل از ازدواج به سراغ مشاور بروند و درباره يکديگر صحبت کنند آن وقت شايد جلوي بسياري از آسيبهاي بعد از ازدواج گرفته شود. مشاور با ارزيابي خالي از احساس و به عنوان فرد سوم ميتواند به راحتي در خصوص درست و يا نادرست بودن اين ازدواج نظر دهد.
اما معمولاً ازدواجها در ايران بدون انجام مشاورهها انجام ميشود. اما در بعد از ازدواج وقتي زن و مرد دچار چالش ميشوند با يکديگر باز هم ميتوانند با مراجعه به يک مشاور مشکلات را حل کنند قبل از اينکه سر از دادگاه در بياورند، اما متأسفانه بسياري از زوجهاي جوان در اين مرحله هم از مراجعه به مشاور امتناع ميکنند و اهميتي براي نقش مشاور قايل نيستند.
آقاي ب. م ميگويد: چند بار به مشاور مراجعه کردم، اما نتيجه نگرفتم بنابراين سعي ميکنم مسايلم را خودم حل کنم چرا که مشاور هم يک انسان است و از ديدگاه خودش به مسأله نگاه ميکند و هيچوقت جاي من نيست که بخواهد به من مشاوره لازم را بدهد.
اما در مقابل خانم ف. غ ميگويد: من زماني دچار چالشهاي روحي فراواني شده بود و با کمک يکي از دوستانم به يک خانم دکتر مشاور مراجعه کردم و به قول از همان مشاور بقچههاي بسته ذهنم را با کمک او يک به يک گشودم و حالم خيلي بهتر شد.
اما مسأله اينجاست که هميشه نميتوان يک طرف را مقصر دانست در حال حاضر حق مشاورهها به اندازهايي بالا است که مردم وقتي رقم را ميشنوند ترجيح ميدهند عطاي مشاوره را به لقايش ببخشند چرا که فکر ميکنند مسأله مرگ و زندگي نيست ميتوانيم مسأله ريش سفيدي هم حل کنيم.
دکتر فربد فدايي روانشناس به خبرنگار ما ميگويد: مردم وقتي قلبشان ناراحت ميشوند حاضرند براي آن هزينه کنند، اما وقتي روحشان مريض ميشوند براي آن هزينه نميکنند. و توقع دارند با يک جلسه مراجعه نتيجه بگيرند در حاليکه براي حل مسايل روحي رواني هم بايد مراجعه مستمر داشت.
متأسفانه بسياري از زوجهاي جوان وقتي دچار اختلاف ميشوند و به دادگاه ميروند آنجاست که براي اولين بار مشاورين دادگاهها را ميبينند. که تقريبا در اين مرحله کار از کار گذشته است.
كمبود بودجه مشاوره خانواده در كشور
مديركل امور بانوان وزارت كشور از كمبود بودجه در بخش مشاورهها در كشور خبر ميدهد و ميگويد: افزايش بودجه مشاورهها توسط مجلس ضرورى است.
زهرا عباسى با اشاره به اهميت تأثير مشاورهها بر كاهش آسيبهاى اجتماعى در كشور به مهر ميگويد: حضور مشاوران خانواده در دادگاهها براى آگاهى و اطلاعرسانى زوجهاى جوان بسيار ضرورى است و انتظار داريم ايجاد مراكز مشاور خانواده در دادگاهها بيش از پيش تقويت شود. در حال حاضر در دادگاهها با كمبود مشاوره مواجه هستيم و يكى از دلايل عمده آن كمبود بودجه است.
عباسى با اشاره به اينكه اميدواريم مجلس شوراى اسلامى در برنامه بودجه پيشنهادى به تأمين بودجه يك سرى از فعاليتهاى مربوط به زنان و خانواده كمك كند ميافزايد: بايد با تامين اعتبارات لازم و تخصيص بودجههاى بين بخشى موانع راه كاهش آسيبهاى اجتماعى را از ميان برداريم كه يكى از مؤثرترين اين راهها، اختصاص بودجه ديگرى براى فرهنگسازى است زيرا در اين زمينه خلا زيادى در ميان زوجهاى جوان وجود دارد.
نظرات جامعهشناسان
مساله اين نيست که ما مشاور به اندازه کافي نداريم مساله اين است که آيا مردم به همين تعداد کم مشاوران مراجعه ميکنند؟يا نه فقط وقتي به مشاور مراجعه ميکنند که سر و کارشان به دادگاه افتاده باشد و آن وقت طبق دستور قاضي مجبور ميشوند به مشاور مراجعه کنند؟ جامعهشناسان معتقدند در حل مسايل خانواده و به خصوص در امر طلاق بايد جامعه شناسان هم وارد شوند چرا که مسأله طلاق مسالهايي است که مسايل جامعه در آن بسيار نقش دارد در حاليکه مشاوران از جنبههاي فردي به امر طلاق نگاه ميکنند.
دکتر علي ملکپور جامعهشناس و استاد دانشگاه به خبرنگار ما ميگويد: البته در ايفاي نقش مشاور نبايد مبالغه کنيم و از طرفي هم نبايد نقش مشاور را ناديده بگيريم چرا که مشاوران ميتوانند مانع ازدواجهاي عجولانه و احساسي شوند. از سوي ديگر مساله طلاق مسألهاي است که از عوامل متعدد متأثر است و اينگونه نيست که بگوييم اگر کسي قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کند پس اصلاً طلاق نميگيرد.
وي ميگويد: مشاوره تقريباً يک امر لوکس است و در جامعه سنتي مثل جامعه ما يک امر فانتزي محسوب ميشود چرا هنوز هم بيشتر مردم مسايلشان را ريش سفيدي حل ميکنند و جوانها مخصوصاً در امر ازدواج اگر بخواهند حرف کسي را گوش کنند به نصيحتهاي بزرگترها گوش ميکنند.
دکتر ملکپور ميگويد: در خصوص نقش مشاور ما با دو مسأله مواجه هستيم اول اينکه مردم ما کمتر احساس نياز به مشاور ميکنند. آنها هر امري را تخصصي ميبينند مگر امر زندگي را. در حاليکه زندگي هم دانش ميخواهد و اين دانشآموختني است و آن را بايد از کسي آموخت که دانش آن را دارد روانشناس و جامعهشناس دانش زندگي را ميدانند.
وي ميگويد: مسأله دوم اين است گاهي مشاوران نميتوانند به خوبي نقش خود را ايفا کنند و همين مسأله سبب سلب اعتماد مردم به مشاوران ميشود. برخي از آنها بدون هيچ بينشي و بدون اين که مخاطب ايراني را بشناسند برخي اصطلاحاتي را که در کتابهاي درسي آموختهاند به مخاطب تحويل ميدهد و وقتي مخاطب اين اصطلاحها را ميشنود و از آن سر در نميآورد اعتمادش به مشاور کم ميشود. مجموعه اين عوامل سبب ميشود که مشاور نتواند نقش خودش را به خوبي ايفا کند و مشکل فرهنگي مردم هم به اين مسأله دامن ميزند.
دکتر ملکپور يادآور ميشود: طلاق پديده قرن است چه در خارج از کشور و چه در داخل ايران طلاق رو به افزايش است و اين ناشي از مشکلات فرهنگي اجتماعي و اقتصادي است. کلاً خانواده در کل دنيا دچار تحول شده است و گسترش طلاق ناشي از اين تحول است. وي ميافزايد: در حوزه مشاوره اين اشکال وجوددارد که ما فکر ميکنيم اگر مردم به مشاور مراجعه کنند پس آسيبهاي اجتماعي کم ميشود در حاليکه مشاوربه مسايل فردي و روحي رواني يک فرد ميپردازد در حاليکه در حل مسأله ايي مثل طلاق جامعهشناس هم بايد وارد شود چرا که طلاق امري فردي اجتماعي است و تنها به حوزه فردي محدود نميشود.
دکتر منوچهر کامران جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران به خبرنگار ما ميگويد: بيشتر مشاوران روانشناسي ميدانند در حاليکه آنها بايد به علوم اجتماع هم مسلط باشند چرا که به عنوان مثال وقتي زوجي قبل از ازدواج به آنها مراجعه ميکنند مشاور بايد طبقه اجتماعي و فرهنگي طرفين را بشناسد و به خصوصيات آنها آگاه باشد تا بتواند به خوبي مشاوره دهد و اينجاست که نقش جامعه شناس روشن ميشود.
وي ميگويد: اما در جامعهاي مثل کشور ما سطح درايت مردم هنوز آنقدر بالا نرفته است که به اين فکر کنند که لحظهايي که امر خواستگاري صورت ميگيرد قبل از ازدواج بايد از يک مشاور کمک گرفت اغلب والدين فکر ميکنند بهتر است جوانشان زودتر ازدواج کند و نيازي به مشاور نيست. در حال حاضر جامعه ما با بالا رفتن سطح سواد دختران نسبت به پسران مواجه است.
شايد در ظاهر مسألهاي نباشد که دختران بيشتر وارد دانشگاه ميشوند تا پسران اما واقعيت اين است که همين مسأله سبب مسايل زيادي در آينده يک زوج ميشود مثلاً وقتي يک دختر ليسانس با يک پسر ديپلم ازدواج ميکند کافي است فقط يک بار به پسر بگويد من ميدانم و درسش را خواندهام و تو نميداني. همين مسأله ميتواند آغاز يگ درگيري طولاني مدت و سرانجام طلاق شود. معمولاً طلاقها از يک مسأله کوچک شروع ميشوند و رفته رفته بزرگتر ميشود.
دکتر کامران ميگويد: چنين زوجي اگر قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنند مشاور آنها را به خطرات چنين ازدواجي آگاه ميکند و به آنها ميفهماند که آيا آماده تبعات اين ازدواج هستند؟
وي ميافزايد: در حال حاضر چندگانگي فرهنگ در همه شهرها مشهود است اغلب جوانها براي ادامه تحصيل به شهرهاي ديگر مراجعه ميکنند و در همان شهرها هم ازدواج ميکنند مثلاً يک پسر ترک با يک دختر لر ميخواهد ازدواج کند. آيا آنها با فرهنگ يکديگر آشنا هستند. مشاور اينجا ميتواند جلوي ازدواج عجولانه و احساسي را بگيرد. مشاور ميخواهد زوجين را به هم وصل کند، اما اول آگاهي ميدهد بعد وصل ميکند.